خیابان هنوز هوشیار نیست، پلکی بههم زده اما بیدار نیست. خیابان فاصلهی بین رود و خانههای شهر را با هاشورهای سفید پر کرده. تیغ خورشید به لب رود نرسیده، شبحهای سپید دستهدسته و تکبهتک در کوچههای حاشیهی رود پیدا میشوند. مقصدشان رودخانه است. انگار در صبح روز خلقتشان آوای کارون…
ادامهصبح بیستوهشتم خرداد ۹۶، آتنا اصلانی همراه پدرش، که همیشه در خیابان پزشکانِ پارسآباد بساط میکرد، از خانه بیرون آمد. ساعت چهار بعدازظهر پدر متوجه غیبت دخترک شد. شب شد و آتنا پیدا نشد. پلیس را خبر کردند. بعد از بیست روز انتظار جسد را در پارکینگ خانهی یکی از…
ادامهدر باز میشود. دو مأمور زیر بغلش را گرفتهاند. پاهایش از ترس میلرزد، تمام بدنش سست شده و مأموران تقریباً او را به سمت تخت میکشند. تختی در وسط یک اتاق. روی تخت دراز میکشد. دست و پایش را، با کمربندهای مخصوصِ متصل به تخت، میبندند. طوری نفس میکشد که…
ادامهجمعی از فعالان میراثفرهنگی در نامهای به رئیسجمهور خواستار بررسی موضوع فرستادن اشیای تاریخی ایران برای برگزاری نمایشگاهی در بن آلمان شدند. نمایشگاه «ایران؛ فرهنگ کهن بین آب و بیابان» با آثاری شاخص از هزارهی هفتم پیش از میلاد تا آغاز دورهی هخامنشی از موزهی ملی ایران در ساختمان موزه…
ادامه