علیاشرف درویشیان خواسته بود کنار صفرخان، رفیق دیرینش، دفن بشود؛ همان صفرخانی که سیودو سال، در غیرانسانیترین و طاقتفرساترین زندانها،…
رئالیسم اجتماعی، از بدو ورود خود به ایران، رئالیسم نبود؛ نوعی رسالت نویسندگی بود که خود را در نفی جهانبینیهای…
یک. مبارکا، شما همهی کتابهایتان را خواندهاید. این کپه آنقدر کوچک است که نیازی به مرتب کردن هم ندارد. چیدمان…
اولین سال بالغ شدن راوی است. هما و مادرش آمدهاند منزل راوی و مادر حکایت زندگیاش را میگوید. زمستان است…