Categories: فرهنگ و هنر

سه‌گانه‌ای در بابِ خوردن

«ناامیدی مولد»، «اندازه‌گیری میزان مقاومت» و «تئوری معده» عناوین سه ویدیو به‌نمایش‌درآمده در گالری طراحان آزاد بودند؛ ویدیوهایی که به گفته‌ی تارا احمدی «حولِ یک محور در کنار هم قرار گرفته‌اند: مالِ خود کردنِ فرهنگ به کمک مصرفِ شکمی آن، یا ساده‌تر، خوردنِ فرهنگ». به‌نظر می‌رسد آنچه در هر سه ویدیو مجموعاً دوازده‌دقیقه‌ایِ ارائه‌شده در نمایشگاهِ «سه دقیقه بی‌سر» مشترک بود، افعالِ مرتبط با خوراک بود که می‌شد همه‌ی آنچه خورده یا پخته می‌شد به‌راحتی به منزله‌ی فرهنگ قلمداد کرد.

«ویدیوهای این مجموعه ترکیبی از فیلم شانزده‌میلیمتری، ویدیو، عکس و صدا بود و عنوان «سه دقیقه» نیز به یادِ طولِ استانداردِ حلقه‌ی فیلم‌های شانزده‌میلیمتری، که به‌تدریج در بازار رو به نابودی می‌رود، انتخاب شده است». «ناامیدی مولد»، نخستین ویدیو ارائه‌شده در این مجموعه، اثری است همراه با مونولوگ با صدای خود هنرمند (که به جای زیرنویس ترجمه‌ی چاپ‌شده‌ی آن روی کاغذ به‌دست مخاطبان می‌رسید). در متنِ خوانده‌شده در ویدیو به خاطره‌ی هنرمند در کلاسِ خوشنویسی‌اش در دانشگاهِ تهران اشاره می‌شود، که استاد در حالِ راهنمایی آنها برای به‌دست آوردن بازار در هنر از طریق استفاده از عناصر بومی در آثارشان است؛ همان نکته‌ای که تارا احمدی در سال‌های مهاجرت از آن سر باز می‌زند. تارا نجداحمدی، که متولد ۱۳۶۱ در تهران است، پس از پایان تحصیل در رشته‌ی گرافیک دانشگاه تهران از ۱۳۸۸ برای ادامه‌ی تحصیل در رشته‌ی انیمیشن و سینما به امریکا رفته و این روزها در حال انجام پروژه‌ی پایان‌نامه‌ی دکترای خود در دانشگاه دوچستر نیویورک است؛ سال‌هایی که در طول آن نمایشگاه‌های متعدد گروهی و انفرادی در شهرهای مختلف در جهان را تجربه کرده.

آنچه در ویدیو «اندازه‌گیری میزان مقاومت» دیده می‌شود، مراحلی از پخت‌وپز غذاست که در آن از مواد غذایی در کنار یک مدل طراحی چوبی استفاده می‌شود؛ تخم‌مرغ، برنج و ترشی که سه نوع مختلف از غذاهایی هستند که به ترتیب دیرتر از دیگری فاسد می‌شوند، یا به عبارت دیگر می‌توان گفت که «میزانِ مقاومت»شان به فساد بالاتر است. در این ویدیو بعد از هر مرحله از پخت غذا جدولی از مختصات میزان مقاومت آدمکِ چوبی ترسیم می‌شود؛ استعاره‌ای آمیخته به طنز از مقاومت هنرمند در برابر فشار مهاجرت، شاید که در آن آدمک چوبی به‌مثابه‌ هنرمند خود را، در کنار غذاهایی که می‌خورد، مورد طبخ قرار می‌دهد؛ اشاره‌ای به تبعید خودخواسته یا مهاجرت.

ویدیو سوم، که با تکنیکِ استاپ‌‌موشن ساخته شده، سیاه‌وسفید است با فضایی فانتزی و سورئال و تصویر انسان‌هایی که خوراکشان کتاب است؛ کتاب که نه‌تنها ماده‌ای برای تغدیه که به‌صورت کالای «تولید»ی مطرح می‌شود. نخستین شخصیت این ویدیو نویسنده‌ای است که در اولین لحظه‌های شروع به نوشتن، واژه‌هایی استفاده می‌کند که از مغز به دستانش جاری می‌شود و رفته‌رفته مغز جایش را به روده‌هایش می‌دهد. در تصاویر بعدی اشخاصی هستند که کتاب‌هایی را می‌بلعند و در قدم بعد واژه‌هایی را که از روده‌ها به دست‌هایشان جاری می‌شود به‌تحریر درمی‌آورند. کتاب و نوشتار در این اثر خوراکِ رسانه، یا ابزار معاصر تولید فرهنگ، تلقی می‌شود و آنجا که مجری برنامه‌ای تلویزیونی در حال خوردن غذاست بر آن صحه گذاشته می‌شود؛ خوراک انسانِ متمدن که همواره همان چیزی را پس می‌دهد که می‌بیند و می‌آموزد؛ همان نقطه‌ای که مارخوردگان را افعی می‌کند و کالای رسانه‌ای می‌شود کاراترین ابزار نظام‌مندی جهان از سوی قدرت.

تصاویرِ این ویدیو شاملو را به یاد می‌آورد آنجا که می‌گوید: «…وقتی که دردها از حسادت‌های حقیر برنمی‌گذرد و پرسش‌ها همه در محور روده‌هاست آری، مرگ انتظاری خوف‌انگیز است…»

کنارهم‌نشینی هوشمندانه‌ی این سه ویدیو از تارا نجداحمدی مجموعه‌ای دیدنی ساخته است.

شبکه آفتاب

Recent Posts

زیستن در شعاع سلطه

انسان مدرن تحت‌تأثیر مخاطرات خاص این دوران، و اضطراب‌های ناشی از آن، روانی متزلزل دارد.…

2 روز ago

به کدام سرزمین بازگردانده شوم؟

در روزهایی که اخبار دستگیری و اخراج دسته‌جمعی مهاجران و پناهجویان افغانستانی از ایران منتشر…

2 هفته ago

فصل بی‌اعتبارِ مرگ و فراموشی

«چرا اطلاع ما از آدم‌های فرهنگی و بافرهنگ کشورمان –آن‌هم در این عصر عظیم تبادل…

2 هفته ago

ما هنوز می‌دویم امیرو!

آبان ماه ۱۳۶۴ فیلم دونده به کارگردانی امیر‌نادری در تهران و در دو سینمای آزادی…

2 ماه ago

رنجِ عمیقِ عتیق

شاید اگر سالگادوی کبیر دکتر علم اقتصاد نبود، هرگز چنین به نادیدنی‌ها راه نمی‌برد. آموخته…

2 ماه ago

فساد خودکار

پیمانکار لوله‌کش گفت اگر جلو خودت این پول را بدهم به یارو راضی می‌شوی؟ لوله‌ی…

2 ماه ago