Categories: اجتماعی

ایران تشنه

از وقتی که قلب اصفهان خشکید، کشاورزهایی که در زمین‌های حاصلخیز اطراف این شهر کار می‌کردند مجبور شده‌اند ‏روشی تازه برای امرار معاش پیدا کنند. حالا آنها به‌جای کاشت و فروش محصولات کشاورزی، که با آب زاینده‌رود آبیاری ‏می‌شد، حقوق می‌گیرند تا بستر تفتیده‌ی رود را تمیز و خالی از زباله نگه دارند.‏

زاینده‌رود، رودی که زندگی می‌بخشد، بیش از هزار سال است که سر راه از سرچشمه‌اش در کوه‌های زاگرس در غرب ‏کشور تا باتلاق بزرگ گاوخونی در جنوب منطقه‌ی اصفهان، از دل این شهر قدیمی می‌گذرد. اما بستر این رودخانه حالا ‏شبیه ساحل وسیع شنی است؛ گستره‌ی مهجوری از زمین آفتاب‌خورده که دور قلب اصفهان می‌پیچد.‏

افشین که علف‌های هرز بستر رودخانه را می‌کَنَد، می‌گوید: «وقتی آبی توی این رودخانه نیست یعنی من باید زمین کشاورزی ‏خودم را در شهر ورزنه ول کنم و برای شهرداری اصفهان با حقوق پانزده هزار تومان در روز کار کنم.»

مصطفی حجه‌فروش، رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی اصفهان، می‌گوید: «خشک شدن این رود یعنی حدود دو ‏میلیون نفر، چهل درصد جمعیت اصفهان که در آبگیر زاینده‌رود به کشاورزی وابسته‌اند، درآمد خود را از دست داده‌اند. اگر این ‏وضع ادامه پیدا کند آنها باید به فکر تغییر شغل باشند.»

آبی که عمدتاً در نتیجه‌ی سوءمدیریت و استفاده‌ی بی‌رویه و نه خشکسالی ناپدید شده در سدّ زاینده‌رود ذخیره شده و برای ‏مصرف صنعتی و خانگی از مسیرش منحرف شده است؛ اتفاقی که یازده پل این رودخانه را به نماد چیزی که نیست تبدیل ‏کرده است.‏

شهروندان می‌گویند این ضایعه تأسف‌بار است. فریدون، راننده‌ی بیست‌وهفت‌ساله‌ی تاکسی، می‌گوید: «وقتی زاینده‌رود را خشک ‏می‌بینم، فکر می‌کنم خودم هم دارم خشک می‌شوم.»

انسداد این رودخانه تأثیر شگرفی بر اصفهان گذاشته؛ شهری که در اطراف زاینده‌رود بنا شده، درست مانند لندن که در ‏اطراف رود تیمز، و پاریس که دور رود سن رشد کرده‌اند.‏

اما گرفتاری اصفهان فقط یکی از مثال‌های بحران آب در کشوری است که با چهارده سال خشکسالی پیاپی دست‌به‌گریبان ‏است. ایران در مواجهه با کمبود آب تنها نیست اما مشکلاتش حاد است. جمعیت روبه‌افزایش و اقتصاد تحلیل‌رونده وضع را ‏دشوار می‌کند اما جایگاهش در مرکز منطقه‌ای که از لحاظ سیاسی بی‌ثبات است و رقابت برای آب شدید، حل مشکل را ‏پیچیده می‌کند .‏

درحالی‌که رسانه‌های محلی می‌گویند هزاران روستا نیازمند تانکرهای آب برای منبع هستند، بازرگانان گله‌مندند که کمبود ‏آب خطری روزانه برای کارخانه‌های اطراف تهران است. به‌گفته‌ی یکی از مقامات مسؤول در حوزه‌ی آب، که نخواست ‏نامش افشا شود، حداقل ۱۲ استان از ۳۱ استان کشور در بیست سال آینده وادار به تخلیه‌ی سکنه خواهند شد مگر آنکه این ‏مشکل حل شود.‏

عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی دولت اول سید محمد خاتمی ، می‌گوید شاید وضع از این هم بدتر باشد. او ضمن بیان ‏اینکه کمبود آب تهدیدی جدی‌ است هشدار می‌دهد: «اگر ‏تخریب سریع منابع آب زیرزمینی ادامه پیدا کند، ایران با تاریخ هفت‌هزارساله‌‌اش در بیست سال آینده قابل ‏سکونت نخواهد بود.»

مسؤولان درباره‌ی نیاز به جیره‌بندی آب هشدار داده‌اند اما تاکنون تنها به درخواست کاهش مصرف کاربران پرمصرف بسنده ‏کرده‌اند.‏

دیوید میشل، عضو اندیشکده‌ی امنیت بین‌المللی «مرکز استیمسون» در واشنگتن می‌گوید: «آب همواره منشأ اصطکاک ‏ایران با همسایگانش بوده. در غیاب مدیریتی اثرگذار، انتظار می‌رود مسائل مربوط به آب همچنان به‌صورت ‏نقطه‌ی بحرانی با همسایگان ایران باقی بماند.‏»

حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، از زمان رسیدن به قدرت در سال گذشته بارها از نیاز به رفع این بحران سخن ‏گفته اما این اصلاحات نیاز به پول دارد و اقتصاد ایران زیر بار تحریم‌های بین‌المللی در حال ‏تقلاست.‏

علیرضا پرستار، مدیر کل دفتر امور آب و خاک کشاورزیِ وزارت کشاورزی، با اشاره به یکی از دلایل عقب‌نشینی از ‏اصلاحات آب می‌گوید: «سال گذشته به‌دلیل تحریم‌ها و نبود منابع مالی کافی سال واقعاً بدی بود.»‏

کارشناسان بین‌المللی می‌گویند مقامات غربی هم تمایلی به کمک به ایران برای اقدامات مربوط به حفظ منابع آب ندارند.‏

گری لوئیس، نماینده‌ی مقیم برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل متحد در تهران می‌گوید: «حمایت از کسانی که در ایران آرزو ‏دارند مشکلات مدیریتی محیط‌زیست را از بین ببرند و تهدیدات آتی مربوط به تغییرات آب‌وهوا را کاهش دهند نه فقط به ‏نفع ایران بلکه به‌نفع سیاره هم هست. چالش‌های محیط‌زیستی، خصوصاً آب، باید اولویت واقعی امنیت انسانی ایران برای ‏آینده باشد.‏»

‏***‏

مشکلات آبی ایران عمدتاً خودساخته است. گرچه ایران در سال فقط دویست میلی‌متر، یعنی یک‌سوم میانگین جهانی، باران ‏می‌گیرد و ۷۵ درصد از این میزان فقط بر ۲۵ درصد مساحت آن می‌بارد، این کشور سابقه‌ی قابل‌توجهی در مهندسی آب ‏دارد. این کشور سدهای حیرت‌انگیزی ساخته و سیستم باستانی قنات‌ها را اختراع کرده است.‏

با این وجود، جمعیتی که در چهل سال گذشته دوبرابر شده و به ۷۶ میلیون نفر رسیده آن سیستم را تحت فشار گذاشته و ‏تغییرات آب‌وهوایی در همین بازه‌ی زمانی باعث شده این کشور شاهد کاهش شانزده‌درصدی بارش باران باشد. رشد صنعتی ‏در مناطق خشک هم این فشار را بیشتر کرده است.‏

اما بزرگ‌ترین مشکل سیستم سخاوتمندانه‌ی یارانه‌هاست که مشوق اسراف در منبعی هستند که مدت‌ها مورد غفلت بوده ‏است. این مشکل بیشتر در بخش کشاورزی رؤیت می‌شود که حدود نود درصد آب ایران را مصرف می‌کند و پانزده درصد ‏تولید ناخالص ملی را به خود اختصاص داده است.‏

کشاورزان ایرانی که مشوق چندانی برای استفاده از سیستم‌های حافظ منابع ندارند، محصولات خود را با آب‌هایی آبیاری می‌کنند ‏که از منابع زیرزمینی پمپاژ شده و جایگزینی آنها اغلب دشوار است.‏

به گزارش سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل، استخراج آب زیرزمینی تقریباً از دهه‌ی هفتاد میلادی تا سال ۲۰۰۰ ‏چهاربرابر شده درحالی‌که تعداد چاه‌ها پنج‌برابر شده است.‏

تحلیلگران می‌گویند در دهه‌ی آتی سرمایه‌گذاری‌ای بیش از یکصدمیلیارد دلار لازم است تا سیستم‌های آبیاری بهبود یابند و ‏محصولات آب‌بر جایگزین شوند. درعین‌حال، کنترل بیابان‌زایی و جنگل‌زدایی که با شتاب نگران‌کننده‌ای افزایش داشته، و ‏بیشتر به‌دلیل چرای بیش از حدّ احشام است، نیاز به کار دارد.‏

علی محمد طهماسبی، کارشناس بیابان سازمان جنگل‌ها و مراتع وزارت کشاورزی، می‌گوید: «۹/۸۴ میلیون هکتار چراگاه ‏کشور فقط می‌توانند ۳۷ میلیون دام و نه ۸۳ میلیون کنونی را در ۱۲۰ روز سال نه ۲۰۰ روز کنونی تغذیه کنند. چوپان‌ها با ‏هیچ محدودیتی روبه‌رو نیستند.‏»

گرچه ریشه‌های بحران آب ایران به دهه‌ها قبل برمی‌گردد، به‌نظر برخی دانشگاهیان اصلاح‌طلب و مقامات سابق، این مشکل ‏در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، یعنی از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳، تشدید شده است.‏

مخالفان معتقدند او برای به‌دست آوردن رأی روستاییان اجازه داد مدیریت آب ایران از دولت مرکزی به استان‌ها واگذار شود که اصفهان یکی ‏از قربانیان این حرکت بود. احمدی‌نژاد در ۲۰۰۶ از چهارمحال‌وبختیاری، واقع در غرب اصفهان و سرچشمه‌ی زاینده‌رود، ‏بازدید کرد و اعلام کرد که کشاورزان محلی در دسترسی به آب اولویت دارند.‏

این حرکت کشاورزان این استان را تشویق به کاشت محصولات آب‌بر کرد. اما همزمان با رشد استان‌های همجوار، یزد و کرمان، از ‏زاینده‌رود برای تأمین آب آنها نیز استفاده شد. کم‌کم کشاورزان اصفهانی آب کم آوردند.‏

آنها با راه‌اندازی اعتراضاتی، که بعضی از آنها به خشونت کشیده شد، واکنش نشان دادند تا انحراف آبی را که از آنِ خود ‏می‌دانستند برجسته کنند. کشاورزان سوگند خورده‌اند جلو پروژه‌هایی که آب را به شهر اصفهان، یزد و کاشان می‌برند ‏خواهند گرفت.‏

سال گذشته حدود هزار کشاورز در شرق استان پشت تراکتورهایشان یکصد کیلومتر تا شهر اصفهان را طی کردند و شیر ‏خطوط لوله‌ای را که آب را به یزد می‌برد نابود کردند. این اعتراضات گاهی منجر به درگیری با پلیس شد. ‏ناآرامی‌های دیگری هم در بهار ۲۰۱۴ رخ داد؛ وقتی کشاورزان تهدید کردند در صورت خشک ماندن رودخانه اعتراض بیشتری راه خواهند انداخت. دولت قول داد به آنها خسارت بدهد و رودخانه دوباره در پاییز احیاء بشود تا آنها بتوانند محصولاتشان را ‏بکارند.‏

اما علی، کشاورز بیست‌وچهارساله، می‌گوید تراکتورش همیشه آماده‌ی رفتن به اصفهان است. او می‌گوید: «ما حق ‏تاریخی‌مان را می‌خواهیم که هزاران سال است به ما داده شده. من اگر آب باشد می‌توانم سالی سی میلیون تومان درآمد ‏داشته باشم، اما حالا دولت می‌خواهد به من خسارت سه میلیونی بدهد. این مسخره است.‏»

حجه‌فروش می‌گوید کسانی که «از سیاست‌های دولت قبل منتفع شده‌اند» تمایلی به تسلیم منافع خود ندارند.‏

خسارت استان اصفهان اساسی است. تحلیلگران می‌گویند ده‌ها هزار هکتار زمین کشاورزی تبدیل به بیابان شده است. ‏بیش از پانصد میلیون درخت در چهار سال گذشته از بین رفته‌اند و زمین در بعضی از مناطق تا یک متر (بر اثر خشک شدن ‏منابع آب زیرزمینی) فرونشست داشته است که اماکن تاریخی شهر را تهدید می‌کند.‏

احمدعلی کیخا، معاون محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست، می‌گوید: «سوءمدیریت بسیار ‏خسارت‌بارتر از خشکسالی بوده. اگر مدیریت کارآمدتری بود می‌توانستیم از پس خشکسالی برآییم.‏»

مراد کاویانی‌راد، استاد دانشگاه خوارزمی، می‌گوید: ‏‏«ایران با بحران آبی‌سیاسی روبه‌رو است، یعنی بحران‌های آینده ریشه در کمبود آب خواهند داشت.»‏

فاجعه‌ی اکولوژیک ‏در ارومیه

اصفهان به‌هیچ‌وجه تنها نشانه‌ی مرئی بحران آب ایران نیست.‏ دریاچه‌ی ارومیه در شمال غرب در آستانه‌ی فاجعه‌ای اکولوژیک است. حدود ۹۵ درصد آن در دو دهه‌ی گذشته عمدتاً ‏به‌دلیل روش‌های پرمصرف آبیاری و خشکسالی خشک شده است.‏ در ۱۹۹۶، این دریاچه بیش از پنج‌هزار و دویست کیلومتر مکعب وسعت و ۳۱ میلیارد متر مکعب آب داشت. حالا اما ۵/۱ میلیارد متر ‏مکعب آب دارد.‏ بیش از هشتاد هزار پمپ آب زیرزمینی و ۳۷ سد برای آبیاری اراضی مزروعی در بستر دریاچه به این معناست که میزان آب ‏خروجی دریاچه بیشتر از آب ورودی به آن است. محصولات کشاورزی منطقه‌ی ارومیه اما فقط حدود ۲/۱ میلیارد دلار در ‏سال درآمد ایجاد کرده‌اند.‏

کلانتری، وزیر سابق کشاورزی، که مشاور دولت در نجات دریاچه‌ی ارومیه است، می‌گوید: «احیای دریاچه موضوعی حیاتی ‏است. نمی‌توانیم دست روی دست بگذاریم و شاهد تخلیه‌ی منطقه باشیم.‏» هزینه‌ی چهار میلیارد دلاری بازگرداندن سلامت دریاچه می‌تواند بازدارنده باشد. او می‌گوید این امر ممکن است دوازده سال طول ‏بکشد. اما رئیس‌جمهور ایران، حسن روحانی، دستور احیای دریاچه را فارغ از هزینه‌ی آن صادر کرده که علامتی از عزم ‏دولت جدید به حل بحران آب است.‏

به وزرا دستور داده شده برنامه‌هایی برای یک سیستم جدید مدیریت آب طرح‌ریزی کنند، جلو گسترش اراضی مزروعی ‏در مناطق بایر را بگیرند و اقداماتی در نظر بگیرند که جلو استفاده از پمپ‌های آب زیرزمینی در مناطق مورد تأکید مانند ‏دریاچه‌ی ارومیه را بگیرد.‏

تحلیلگران می‌گویند مشکلاتی که روحانی با آنها روبه‌رو است، از تحریم‌های بین‌المللی گرفته تا رکود تورمی، به آن معناست ‏که پروژه‌های محیط‌زیستی به‌رغم اینکه تنش‌های مرزی و داخلی درباره‌ی حقوق آب بیشتر می‌شود مورد توجه کمتری قرار ‏می‌گیرند.‏

کمبود آب در عراق باتلاق‌های هورالعظیم در جنوب غرب ایران را، که از دجله و فرات تغذیه می‌شوند، خالی کرده است.‏ منابع هریر‌رود، رود مرزی شمال شرق، که در افغانستان برای آبیاری اراضی کشاورزی این کشور برخلاف جریان آب ‏منحرف شده، تأمین آب شهر مشهد، دومین شهر بزرگ ایران، را به‌خطر انداخته است؛ شهری که با بزرگ‌ترین ‏بحران آب آشامیدنی کشور مواجه است.‏

دریاچه‌ی هامون در جنوب شرق، که متشکل از سه باتلاق به وسعت پنج‌هزار و ۵۶۰ کیلومتر مربع بوده و بخش اعظم آن در ایران و ‏باقی آن در افغانستان است و از رود هیرمند تغذیه می‌شود، در طول دهه‌ی گذشته تا حد زیادی خشک شده است. ‏گزارش‌های تأییدنشده حاکی از آن است که روستاییانِ اطراف هیرمند مهاجرت به استان‌های شمالی را آغاز کرده‌اند.‏

کیخا می‌پرسد: «اگر دریاچه‌ی ارومیه، زاینده‌رود و هامون از نقشه پاک شوند از ایران چه می‌ماند؟» و ادامه می‌دهد: ‏‏«خشک شدن هامون مساوی است با خشک شدن ریشه‌های تمدنی بزرگ در شرق جهان. ما سربازهای خوبی برای ‏حفاظت از این سرزمین باستانی نبوده‌ایم.»

قنات و فناوری استخراج

قنات‌ها مجموعه‌ای از ستون‌ها و تونل‌هایی با شیب ملایم هستند که سیستم آبیاری ایران را تشکیل می‌داده‌اند و بیش از دو هزار ‏سال است که در این کشور برای رساندن آب از کوه‌ها به جلگه‌ها مورد استفاده قرار گرفته‌اند.‏

آینده‌ی آنها اما با افزایش استفاده از پمپ‌، که آب سفره‌های زیرزمینی را می‌مکد، در خطر است. این ممکن است به ‏تخریب این سیستم باستانی منجر شود که ابتدا در سرزمین ایران بدعت گذاشته شد و بعد به آسیا، آفریقا و اروپا رسید.‏

قنات‌ها را کارگران ماهری می‌سازند که منبع آب کوه را می‌یابند و جای ستون‌های عمودی را مکان‌یابی می‌کنند و آنها را ‏با دست می‌کَنند و بعد با تونل‌هایی که شیب ملایم دارند و به جلگه‌ی زیر آن باز می‌شوند به‌هم وصل می‌کنند.‏

در دهه‌های اخیر، فناوری و تقاضای بیشتر تبدیل به بزرگ‌ترین تهدید این سیستم شده‌اند. مقامات دولتی به ناکامی در ‏حفظ و گسترش سیستم قنات، که قادر به پاسخگویی به نیاز روزافزون کشور نیست، متهم شده‌اند و کار چندانی برای جلوگیری از ‏استخراج بی‌رویه با روش‌های سریع‌تر و آسان‌تر نکرده‌اند.‏

‏سی‌وشش هزار قناتِ باقیمانده در ایران (نصف تعداد قنات‌های ایران در پنجاه سال قبل)، چهارده درصد آب مورد نیاز کشاورزی را تأمین ‏می‌کنند.‏

در منطقه‌ی شهرری در جنوب تهران، که اراضی مزروعی آن بخشی از نیاز سبزیِ شهر را تأمین می‌کنند، چهل قنات باقی مانده ‏که نیمی از تعداد موجود در دهه‌ی شصت میلادی است. جای آنها را هزار و چهارصد پمپی گرفته که برای آبیاری زمین‌های کشاورزی ‏مستقر شده‌اند و آب آشامیدنی جمعیت روزافزون را تأمین می‌کنند.‏

عبدالحمید راسخی، کارشناس قنات‌های تهران، می‌گوید: «بیشتر قنات‌ها یا دچار کمبود آب هستند یا عمدتاً به‌علت فعالیت ‏پمپ‌های اطرافشان و نیز به‌دلیل سال‌های متمادی خشکسالی خشک شده‌اند.‏»

چالش دیگر هزینه‌ی تعمیر و نگهداری است. برای مثال هزینه‌ی سالانه‌ی لایروبی هفت کیلومتر قنات کریم‌آباد تهرانچی در ‏جنوب تهران پانصد میلیون ریال است.‏

درعین‌حال، وقتی قنات‌سازها این حرفه را ترک می‌کنند، کسی جایگزین آنها نمی‌شود که نگرانی درباره‌ی از بین رفتن نهایی این ‏سیستم را افزایش می‌دهد.‏

دکتر کاوه مدنی، از کارشناسان آب ایران در امپریال کالج لندن، می‌گوید: «ما قنات‌ها را به‌وجود آوردیم و آنها را به جهان ‏معرفی کردیم و بعد از دستشان دادیم. خیلی ناراحت‌کننده است که یکی از پایدارترین روش‌های برداشت آب تقریباً مرده ‏است.‏»

عکس‌ها از عباس کوثری

شبکه آفتاب

Recent Posts

نجات‌دهندگان آسیایی

طبيعت روي کره‌ي زمين يک بار با عصر يخبندان آخر‌الزمان را تجربه کرده است. خطر…

10 ماه ago

کاش فقط خسته بودیم

«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال می‌شود.»«سهامدار و مالک حقوق…

11 ماه ago

تقدیس یک آدمکش

آنهایی که در امریکای شمالی زندگی می‌کنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…

11 ماه ago

دو چشم روشن بی‌قرار و دیگر هیچ

فیلم‌های اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساخته‌ی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…

11 ماه ago

برف در سلین آب نمی‌شود

محفوظ در یال کوهسالان به جست‌وجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از هم‌ولایتی‌ها را دید…

11 ماه ago

نوری زیر آوار

روز‌های پایانی دی‌ماه ۱۳۹۸. اعلام می‌شود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری ‌شهداد روحانی، رهبر…

11 ماه ago