«ما خاطرهبازیم. اصفهک خاطرهی کودکی ماست. سال ۵۷ هرگز از ذهن این روستا پاک نمیشود؛ سالی که زلزله اصفهک را متروکه کرد. پدران و مادرانمان روستای دیگری بنا کردند. اصفهک اما نمُرد. این کالبد بههمپیوسته سختی زمانه را تاب آورد. زیبا و زیباتر شد. هر بار که مسافری گذرش به این روستا میافتاد، دلبسته میشد. مهندس پارسی یکی از این مسافران بود که این همه تاریخ و زیبایی دلش را بُرد. جرقهی ساماندهی اصفهک همان زمان زده شد.» محسن مهدیزاده اینها را میگوید. جوانی که در این روستا به دنیا آمد و حالا به سیسالگی رسیده، نه بار سفر به شهر بسته، نه تن به فراموشی روستای کودکیاش داده. برای همین وقتی از اصفهک حرف میزند، دلش میلرزد. مدام نقب میزند به زیباییهای روستا. از دیدارهایش با گردشگران گذری میگوید. خاطرهبازی او و دوستانش در اصفهک باعث شد که صحبت ثبت ملی شدن و حفاظت از اصفهک به میان کشیده شود و حالا این روستا در زمرهی آثار ملی جای گرفته البته نه با همت مسؤولان میراث فرهنگی بلکه با پشتکار و پیگیری خود روستاییان. همانها که آستینها را بالا زدند تا بهصورت مشارکتی اصفهک را احیا کنند.
اصفهک کجاست؟
شاید آنها هم که اهل سفرند نام این روستا را نشنیده باشند؛ روستای نخل و زعفران، نخل و نارنج، نخل و نرگس؛ روستایی گرم و خشک در اقلیمی متنوع. چراکه اگر از شکاف کوهی که روستا به آن تکیه کرده رد شوید، در عرض ده دقیقه، شرایط اقلیمی از این رو به آن رو میشود. از کویر خشک به برف و بوران.
اصفهک روستایی از توابع بخش دیهوک شهرستان طبس است با مختصات جغرافیایی ۵۷ درجه و ۱۱ دقیقهی طول شرقی و ۳۳ درجه و ۲۳ دقیقهی عرض شمالی، در سیوهشتکیلومتری جنوب شرقی طبس؛ روستایی که از شرق به روستای چیروک میرسد از جنوب غربی به روستای عباسآباد و از شمال و شمال غربی به روستای سنج. ارتفاعش از سطح دریا حدود ۱۰۴۰ متر است. آبوهوایش، در بهار و تابستان، چند درجه از طبس خنکتر است و زمستانهای سرد و طولانی دارد.
شعله جلیلی، مشاور گردشگری روستای اصفهک، تعریف متفاوتی از این روستا دارد: «بیش از همهی زیباییهایی که در این روستا وجود دارد، مردم اصفهک روی من تأثیرگذار بودند. به نظر من، یکی از مهمترین ویژگیهای این روستا، که در روستاهای دیگر ندیدهام، این است که هیچکس اینجا سیگار نمیکشد. این قانونی است که زنان در این روستا اعمال کردهاند. اگر مردی سیگار بکشد، ارج و قرب خود را نزد زنان خانواده از دست میدهد. به مرد سیگاری زن نمیدهند؛ کسر شأن میدانند.»
او از مهر دختران در این روستا میگوید که آب است نه طلا. جوانان این روستا قصد مهاجرت از آن را ندارند. آنها دیدند که پدران و مادرانشان هنوز داغدار زلزله هستند و افسرده. پس تصمیم گرفتند که روستای دوران کودکیشان را احیا کنند. آنها میخواستند شور زندگی را به روستا برگردانند.
جلیلی حکایت مردمی را در روستایی دورافتاده بیان میکند که کتاب میخوانند. شعر میگویند. به سنتها پایبندند اما پذیرای ایدههای نو هم هستند؛ مردمی سالم و تأثیرگذار، مردمی که در روستایشان مهدکودک دارند با اینکه زنانشان شاغل نیستند.
او با اینکه تورهای متعددی را از مسیر طبس برده بود، تا چند سال پیش با این روستا آشنایی نداشته و بهواسطهی پایاننامهی دخترش با این منطقه آشنا شده حالا دلبستهی این اقلیم شده: «اینجا روستاهای متعددی دارد. هر روستا هم نشان و سنت خودش را دارد. یک روستا نان معروفی دارد. روستایی دیگر، به نام کیروچ، مردم شاعری دارد که از کودک تا پیرمرد آن شعر میگوید. برای همین من به اهالی آنجا پیشنهاد دادم روی دیوارهایش شعرهای شاعر معروفشان را بنویسند.»
روستای اصفهک تاریکترین آسمان ایران را هم دارد، برای همین برای رصد ستارگان گزینهی بسیار خوبی به شمار میآید. زیلوبافی و سبدبافی با گیاهان متعدد در اینجا رواج دارد. در خانههای مردمانش همیشه باز است. اگر کسی به این روستا سفر کند میتواند دریاچهی نمک، برف، کویر، نخل و نارنج را با هم ببیند. مردم این روستا قرار است بازیهای سنتیشان را هم احیا کنند.
اصفهک چگونه زنده شد؟
«سال ۵۷ که زلزله آمد بیش از ۸۵ نفر کشته شدند. آنها که زنده مانده بودند، تاب زندگی در روستا را نیاوردند. شش ماه بعد انقلاب میشود. مردم روستایی دیگر در نزدیکی آن بنا میکنند. اما من و دوستانم، که در این روستا به دنیا آمده بودیم، میآمدیم در خرابهها بازی میکردیم. هنوز هم کودکیمان را یادمان میآمد که بدون آب و برق زندگی میکردیم، با بوی آغل گوسفندان.»
محسن هنوز در حالوهوای گذشته زندگی میکند. روزهای زندگی دانشجویی در بافت تاریخی یزد هم به او این ایده و انگیزه را میدهد که به فکر ثبت روستای اصفهک تحت عنوان میراث ملی ایران بیفتد. او دستبهکار میشود. همراه دوستان و آشنایانش با دهیار هم صحبت میکند. دهیار با آنها همراه میشود. سال ۱۳۹۳ که میرسد، او بهصورت اتفاقی مسافرانی را میبیند که جذب روستا شدهاند. این مسافران مهندس پارسی همراه خانواده و دوستانش هستند. محسن مهدیزاده این مسافران را به دل روستا و به میان کوچه و پسکوچههایش میبرد.
مهندس پارسی از آن روز میگوید: «وقتی از طبس به سمت فردوس حرکت کردیم هنوز حدود چهل کیلومتر نگذشته بود که روستایی گلی در میان مزارع و باغها و مشرف به کویر توجهم را جلب کرد. همزمان یکی از همسفران از ماشین دیگر تلفن کرد که جای خوبی است، بایستیم؟»
آنها تصمیم میگیرند به دیدار روستا بروند: «وقتی به روستا رسیدیم، در کنار آبانباری که آبی در آن نبود، جوانی برومند و خوشرو به سمت ما آمد و گفت اگر میخواهید برایتان توضیح میدهم. با خوشحالی پذیرفتیم. در هر پیچ کوچهها منظرهای زیباتر میدیدیم و هیجانزدهتر میشدیم، گنبدهای درهمتنیده را، که زمانی نه چندان دور در کنار آنها زندگی جاری بوده، میدیدیم و لمس میکردیم.»
پارسی از آن جوان، که نامش محسن بود، پرسیده بود: «این کار را برای میراث فرهنگی انجام میدهید؟»
پاسخ محسن همانی است که به ما هم میگوید: «ما تعدادی از جوانان اصفهک هستیم که سعی میکنیم این روستا را حفظ کنیم، که اگرچه در آن به دنیا آمدیم ولی کودکیمان را در خانههای رهاشدهاش بازی کردیم و از بزرگترها داستانهای زمان آبادیاش را شنیدیم، با هزینهی خود نقشهی کوچههایش را تهیه کردیم و میخواهیم آن را به ثبت ملی برسانیم.»
خیال آن روستا و جوانانش از ذهن مهندس پارسی نمیرود: «وقتی به تهران رسیدیم اولین جلسهی درس در گروه مرمت دانشگاه آزاد واحد مرکز را با تعریف ماجرا برای دانشجویان شروع و مطرح کردم اگر در ترم بعد درس طرح مرمت را با من داشتید حاضرید ترم را بهصورت عملی در اصفهک برگزار کنیم؟»
استقبال دانشجویان خیلی خوب بود: «هفته بعد در کلاس درس طرح مرمت دانشگاه آزاد یزد این موضوع را مطرح کردم، با این تفاوت که گفتم اگر موافق هستید همین ترم درس را در اصفهک برگزار میکنیم، یک هفته کار فشرده و ترم تمام میشود.» دانشجویان یزد هم با این ایده موافقت میکنند و اولین ترم در میان شور و نشاط دانشجویان و اهالی اصفهک برگزار میشود.
احیای مشارکتی، نه دولتی
حسینی مقدم، دهیار قدیمی این روستا که دل به دل مردمش داده و در راه احیای اصفهک با آنها همنفس شده، میگوید: «از سال ۷۶ دهیار اینجا هستم. هر بار گردشگری به اینجا میآمد، افسوس میخورد که نمیتوان شبی را در آن سپری کرد. کمکم این ایده در ذهن جوانان شکل گرفت که برای حفاظت از این روستا باید کاری کرد تا اینکه گذر آقای پارسی با خانوادهشان به اینجا افتاد. او به ما کمک کرد تا کارهای تهیهی نقشههای روستا با سرعت بیشتری انجام شود تا اینکه سال گذشته سرانجام روستا در زمرهی آثار تاریخی قرار گرفت.»
این در حالی بود که سازمان میراث فرهنگی به آنها کمک مالی نکرد و آنها در اقدامی خودجوش توانستند نخستین گامها را برای صیانت از روستای دوران کودکیشان بردارند. این روزها کارهای مرمت و ساماندهی روستا، با توجه به طرحهایی که با کمک دانشجویان تهیه شده، با سرعت بیشتری دارد انجام میشود.
محسن میگوید که قرار است شرکتی تأسیس شود و هر یک از اهالی روستا سهامی داشته باشند و روستا بهصورت مشارکتی احیا شود: «مرگ ما این است که کار دولتی باشد. ما به کارهای دولتی اعتقادی نداریم. خودمان اینجا را با دستهای خودمان احیا میکنیم. این روستا را بهصورت پایلوتی از کار مردمی مرمت کردیم.»
خانههای روستا اغلب در یک طبقه با سقف گنبدی، نورگیر و در و پنجرههای کوچک و خانههای قدیمی اغلب با خشت و گل ساخته شدهاند و حمامهای خزینهای هنوز در گوشه و کنار روستا به چشم میخورد.
در طرحی که تهیه شده تنها بیست تا سی تا از این خانهها مرمت میشود و بخشی از روستا به همین صورت باقی میماند. در این طرح خانههای مرمتشدهی روستا در برابر زلزله مقاومسازی میشوند. برخی از اتاقها برق خواهند داشت و بقیه با همان فانوسهای قدیمی روشن میشوند.
دهیار میگوید که دربارهی قدمت اصفهک صحبتهای مختلفی شده اما مطالعات دقیقی روی تاریخچهی آن صورت نگرفته است. اما کتیبهای تاریخی دارد که نشان میدهد قدمت آن به چهارصد سال میرسد هرچند نشانههای دیگری است که قدمت آن را به ششصد سال قبل میبرد.
روستای اصفهک غنیترین منابع آب را در قلمرو شهرستان طبس دارد و ریزش آب چاه عمیقی که آب شرب روستا را تأمین میکند از جاذبههای طبیعی این روستا بهشمار میرود. آب این منطقه شیرین است و همین ویژگی سبب شده که چاه کوثر، که آب شرب ۳۹ روستا را تأمین میکند، در این منطقه حفر شود.
مردم اصفهک اگرچه بیشتر به دامداری و کشاورزی مشغولند اما قالیبافی مهمترین صنعت دستی آنهاست و البته خرما و زعفران و نعنا هم مهمترین سوغاتیهای این منطقه. اصفهکیها به داشتن انواع آش و آبگوشتهای محلی متنوع معروفند و اگر گذرتان به این منطقه افتاد میتوانید از محلیها بخواهید شما را به غذاهای محلیشان مهمان کنند.
طبيعت روي کرهي زمين يک بار با عصر يخبندان آخرالزمان را تجربه کرده است. خطر…
«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال میشود.»«سهامدار و مالک حقوق…
آنهایی که در امریکای شمالی زندگی میکنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…
فیلمهای اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساختهی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…
محفوظ در یال کوهسالان به جستوجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از همولایتیها را دید…
روزهای پایانی دیماه ۱۳۹۸. اعلام میشود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهداد روحانی، رهبر…
View Comments
با سلام و سپاس از شبکه آفتاب و سرکار خانم جلیلی عزیز.
همت عالی جوانان روستا درکنار دوستان عزیزی که پیدا کرده ایم آینده ای نوید بخش را مژده میدهد. همیشه برقرار باشید. گذرتان اگر به کویر ایران ( طبس)افتاد منت بگذارید و در روستای ما اصفهک مهمان ما باشید باعث افتخار است
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید،
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند!