«روز کودتا بدترین اتفاق زندگی ما بود. صبح به خیابان رفتم تا ببینم اوضاع چگونه است. آیا رفتن شاه نگرانی خاصی در مردم به وجود نیاورده؟ اما خیابان بهطرز عجیبی خلوت بود. وقتی آمدم منزل، یکی دو ساعت بعدش مشخص شد که یک عده رادیو را اشغال کردهاند و بد و بیراه میگویند به مصدق. خیلی روز بدی بود، بیشتر تهمتها هم از طرف زمردی و ملکه اعتضادی بود که آدمهای معلومالحالی بودند. برای همین این شعر آن روزها زیاد خوانده میشد: شاها تو زمردی و خصمت افعی/ افعی به زمرد نگرد کور شود.»
ادیب برومند یکی از آخرین بازماندههای یاران مصدق است، مردی که به نام شاعر ملی ایران میشناسندش. حرف که میزند، عصای چوبیاش را محکم با دست میفشارد، او به جبههی ملی هنوز ایمان دارد: «مهمترین خاطرات ما مربوط به زمانی است که مصدق نفت را ملی کرد. عقدهای چندین صدساله به انگلیسیها که روی دلمان مانده بود، با کاری که مصدق انجام داد، از بین رفت. دلمان خنک شد. عکس ملکهی انگلیس را بهزیر آوردیم و قدرتمان را نشان دادیم به آنها که ما را در دنیا مشوش میکردند و دچار دلهره. سرانجام وقتی مصدق دستگیر شد، یادم هست که چرچیل گفت نفس راحتی کشیدیم.»
اما اتفاقات روز ۲۸ مرداد همهچیز را در هم فرو میریزد، تلاشهای آزادیطلبانه به یکباره تبدیل به فضای رعب و وحشت میشود: «بعد از کودتا جلسهها بسیار مخفیانه برگزار میشد. جبههی ملی بیش از دو سال دوام نداشت و منحل شد.»
تأسیس جبههی دوم ملی برای انتخابات آزاد
بااینهمه جبههی ملی از پا نمیافتد: «داستان شکلگیری جبههی ملی دوم این است که مرحوم اللهیار صالح کاندیدای کاشان شده بود، ما را دعوت کرد دربارهی موضوع انتخابات، که باید آزاد باشد و دولت در آن دخالت نکند، دور هم جمع شویم و همچنین از کاندیداتوری ایشان برای نمایندگی کاشان حمایت کنیم. در آن جلسه چندین نفر از وزرای دولت مصدق حضور داشتند، مرحوم نریمان بود، دکتر سنجابی، مهندس بازرگان، اصغر پارسا و علیاشرف منوچهری. در آن روز بسیار صحبت کردیم دربارهی انتخابات آزاد و گفتیم که باید این جلسات ادامه پیدا کند. اینطور نباشد که آقای صالح برود کاشان و همهچیز فراموش شود. بعد از آن جلسه صالح رفت به کاشان اما در منزل او جلسهها ادامه پیدا کرد؛ در این جلسهها بیشتر دربارهی انتخابات آزاد صحبت میکردیم تا در یکی از جلسهها دکتر سنجابی گفتند جمعیتی که اینجا جمع شدیم، فقط برای انتخابات نیست و باید اسمی داشته باشد و پیشنهاد میکنم که اسم این جمعیت جبههی ملی دوم باشد. چندین نفری که در آن جلسه بودند از تشکیل جبههی ملی دوم استقبال کردند و کف زدند. عدهای که آنجا حاضر بودند، شورای مرکزی جبههی ملی دوم را تشکیل دادند، رئیس آن هم مرحوم باقر کاظمی شد چون سوابق سیاسی او در آن زمان بیشتر از همه بود. مرد خیلی پخته و دانشمند دیگری هم در آن جلسات بود به اسم دکتر خنجی که مأمور تهیهی نظامنامه، مرامنامه و آییننامه برای این جلسات شد. اینطوری بود که جبههی ملی دوم شروع شد. این جبهه ادامه داشت و جلسات در منازل مختلف تشکیل میشد. هر هفته معلوم میکردند که در منزل چه کسی باشد، بیشتر در منزل صدیقی، آذر و … . همینطور جلسات ادامه داشت و مبارزه با حکومت دیکتاتوری شاه. حدود شصت درصد دانشجویان آن موقع عضو جبههی ملی بودند. این دانشجوها عضو فعال بودند، نه فقط طرفدار.»
ادیب برومند،یکی بازماندههای یاران مصدق، این شعر را در یکی از میتینگهای جبهه ملی در روزهای پر هیاهوی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سروده است و اکنون با صدای خودش همان شعر را میخواند.
تختی چاقوکشها را متفرق کرد
«ما میتینگهای بسیاری میگذاشتیم که هر بار در خانهی یکی از اعضا برگزار میشد اما در زمان انتخابات، بیشتر در خانهی پدر دکتر امینی جلسه بر پا میکردیم چون فضای زیادی داشت، جمعیت زیادی هم میآمدند با احساسات بسیار. طوریکه در جلسات دوم و سوم دولت تصمیم گرفت بهکمک چاقوکشها این جلسهها را بههم بزند. دفعههای بعد تختی، که عضو جبههی ملی بود، به این میتینگها آمد وقتی سر و کلهی تختی پیدا میشد، چاقوکشها متفرق میشدند. دربارهی مسائل مملکتی و آزادی انتخابات سخنرانیهای بسیار میشد و گاهی جمعیت به بیستهزار نفر میرسید. در یکی از جلسات هم من از جایگاه شاعر ملی قصیدهای خواندم. هر بیتی که میخواندم همه کف میزدند. در مرداد ۱۳۳۲ هنگامی که انتخابات دورهی بیستم مجلس شورای ملی آغاز و بهتازگی جبههی ملی فعالیت سیاسی خود را با وجود اختناق شدید از سر گرفته بود، قصیدهای در گردهمایی پانزدههزارنفری جبههی ملی خوانده شد با عنوان نبرد در راه حق.»
هنوز خیلیها آن قصیده را به یاد دارند. ادیب را با عنوان شاعر ملی میشناسند و او قرابتی میبیند میان شعر و سیاست: «اشعار من بیشتر جنبهی سیاسی، انتقادی و ملی داشت. برای همین به قصیدهسرایی معروف شدم. اکنون غزلهایم هم منتشر شده که نشان میدهد در غزلسرایی کم از قصیدهسرایی نداشتم. البته در هیچ کدام ادعایی ندارم. به نظر من عشق و سیاست منافاتی ندارند. وقتی عشق در انسان سهمی پیدا کرد، کلاً در زندگی انسان تأثیر میگذارد و او را آماده میکند، دست به هر کاری بزند و سنگ تمام بگذارد. برای همین به سیاست روی آوردم.»
فاطمی بهترین یار مصدق بود
در برخی منابع همچون خاطرات زاهدی که در کتاب «زندگی سیاسی سپهبد زاهدی» آمده، فاطمی را دلیل شکستهای دکتر مصدق میدانند، اما ادیب برومند نظر دیگری دارد: «فاطمی از بهترین همکاران دکتر مصدق بود. اصفهانی هم بود و ازآنجاکه من هم اصفهانی هستم، او را از خیلی پیشتر میشناختم. آدمی بسیار علاقمند به وطن بود و بسیار مورد توجه مصدق. همین لیاقت او منتهی به این شد که نفت ملی شود. روزنامهی او هم روزنامهی متینی بود و مطالبش سنجیده. فقط آن موقع که ریختند و روزنامه را گرفتند و به او و خانمش بیاحترامی کردند، سخنرانی تندی کرد و به خانوادهی سلطنتی بد و بیراه گفت، به دربار ایران که روی ملک فاروق و مصر را سفید کرده است. در مورد فحشا و روابط خاندان پهلوی گفت.»
آرمان جبههی ملی پنجم
«ما نظرمان این است که نظرات سیاسی دکتر مصدق خاموش نشود. هرچند سختگیریهایی به ما میشود و مجبوریم دست نگه داریم تا وضع روشنتر شود.» غم به چهرهی ادیب مینشیند:«جبههی ملی پنجم را من راه انداختم. الآن ۲۲ سال است که وجود دارد، قبلاً هر وقت جبههی ملی تشکیل میشد بیشتر از دو سال دوام نمیآورد اما من با تدبیر بسیاری حرفمان را میزنم. تا امروز هم اعلامیههایمان را منتشر کردیم و همچنان باقی ماندیم.»
ادیب تابش تمام میشود، میخواهد برود برای استراحت. در آخرین لحظات میگوید که ملکالشعرای بهار را بیش از همهی شاعران دوست دارد، هرچند این روزها اشعار اقبال لاهوری را زیاد میخواند: «اشعار او بنا بر تفکر آزادی و انسانیت است.» با آنکه مشقتی بود برایش حرف زدن اما خمی به ابرو نمیآورد. یکی از شعرهایش را میخواند که در یکی از میتینگهای جبههی ملی غوغا به پا کرد: «برادران به طریق طلب شتاب کنید/ ز جهل و غفلت ولاقیدی اجتناب کنید.»
عکس از فاطمه علیاصغر
طبيعت روي کرهي زمين يک بار با عصر يخبندان آخرالزمان را تجربه کرده است. خطر…
«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال میشود.»«سهامدار و مالک حقوق…
آنهایی که در امریکای شمالی زندگی میکنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…
فیلمهای اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساختهی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…
محفوظ در یال کوهسالان به جستوجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از همولایتیها را دید…
روزهای پایانی دیماه ۱۳۹۸. اعلام میشود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهداد روحانی، رهبر…