Categories: فرهنگ و هنر

خودت را بنویس

داستان­هایش ترکیبی از فضای فانتزی و سورئال است؛ به قول هدا حدادی، تصویرگر یکی از کتاب‌هایش، اگر نقاش بود ترکیبی می‌شد از دالی و شاگال.

نوید سیدعلی‌اکبر می‌گوید از هفت‌سالگی نوشتن را شروع کرده، داستان دوتا گل را نوشته که یکی مغرور بود و دیگری کوچک و طفلکی. گل مغرور سایه می‌اندازد  تا آن‌یکی را خشک کند، اما رودخانه مسیرش را تغییر می‌دهد تا از کنار گل کوچک‌تر رد بشود و گل بزرگ‌تر را تنبیه کند، و همین باعث می‌شود گل مغرور خشک بشود. در همان سن‌وسال یکی دو تا داستان دیگر هم می‌نویسد اما کار جدی و حرفه‌ای را از چهارده‌سالگی آغاز می‌کند، وقتی عضو هیأت تحریریه‌ی مجله‌ی «عروسک سخنگو» می‌شود. به داستان‌نویسی ادامه می‌دهد و نهایتاً در هجده‌سالگی تصمیم قطعی می‌گیرد که نویسنده بشود.

اولین کتابش که با نام «ماه می‌خواهد پلنگ را بدزدد، پلنگ می‌خواهد ماه را بدزدد» در ۱۳۸۵ منتشر شد، از جمله برگزیدگان «نخستین دوره‌ی مسابقه‌ی قصه‌نویسی و تصویرگری برای کودکان» بود. الآن دیگر کتاب‌هایش ۱۰ را رد کرده‌اند.

دومین کتابش، «بچه‌غول می‌خواهد توی مدرسه بماند»، جایزه‌ی ادبی اصفهان و یکی دوتا جایزه‌ی دیگر گرفت، و بعد دیگر جریان جایزه‌ها شروع شد و کماکان هم ادامه دارد: جایزه‌ی لاک‌پشت پرنده، جایزه‌ی شورای کتاب کودک، و کلی جایزه‌ی دیگر. جز داستان، نقد می‌نویسد و پژوهش می‌کند.

وقتی نویسنده‌ای پرکار باشد و به‌خصوص اگر نویسنده‌ی خلاقی هم باشد، خیلی منتقدان نگران می‌شوند نکند کیفیت آثارش افت کند و به ورطه‌ی تکرار بیفتد. سیدعلی‌اکبر می‌گوید زیاد کتاب نمی‌نویسد و این چند کاری که اخیراً منتشر شده متعلقند به سال‌ها قبل. دو کتاب اخیرش، «دایره» و «از دفترچه‌ی خاطرات یک نویسنده‌ی زرافه‌نشین» سال‌های ۸۱ و ۸۲ نوشته شده و حالا بعد ده سال صرفاً بازنویسی‌ای شده‌اند. خودش می‌گوید «به‌نظر خودم که زیاد نمی‌نویسم و گذران زندگی‌ام را با نوشتن داستان تأمین نکرده‌ام.» برای این گذران، ویرایش و ترجمه می‌کند و داستان‌نویسی درس می‌دهد.

اوایل غریزی می‌نوشت؛ حالا دیگر انگار نه. اما هنوز متفاوت است. به‌نظر می‌آید اصرار دارد فضاهای داستان‌هایش خاص باشند، سورئال و فانتزی. می‌پرسم خاص بودن داستان‌هایش چقدر خودآگاه و چقدر ناخودآگاه است: «در شروع کاملاً غریزی بود. آن‌زمان خودم نوجوان بودم. با گذشت زمان شناخت من از مخاطب بیشتر شده. داستان‌های غریزی بیشتر به دل می‌نشینند اما نویسنده نمی‌تواند تمام‌مدت یک گونه را ادامه بدهد. نویسنده باید دنبال راهکارهایی برای کشف و شناخت مخاطب باشد و نوع خاص نوشتن و زبان خودش را به دست بیاورد. مدام و زیاد نوشتن، در دورانی که غریزی می‌نوشتم، باعث شد به زبان و نگاه خودم برسم و بعد سعی کردم برای این زبان و نگاه، بیانی نظری هم به‌دست بیاورم؛ سعی کردم خودم را از روی داستان‌هایم بشناسم. الآن دیگر هر اتفاقی می‌افتد آگاهانه است.»

جملات ساده، شاعرانگی، و گاه حال‌و‌هوای داستان‌هایش برایم یادآور آثار احمدرضا احمدی است. اما خودش معتقد است هیچ تأثیری از احمدی نگرفته. می‌گوید صمد بهرنگی، شل سیلور استاین، و محمدرضا شمس هرکدام در دوره‌هایی روی او تأثیر گذاشته‌اند، ضمن اینکه به‌خلافِ احمدی بیشتر طنز می‌نویسد، اما قبول دارد در برخی کارهایش رگه‌هایی شاعرانه هست که باعث شباهتشان به داستان‌های احمدی می‌شود: «خیلی طنزنویس‌ها گرفتار بحران می‌شوند. انگار طنزنویس مدام بخش عاطفی و رمانتیک وجودش را نادیده می‌گیرد. من هم جاهایی که نمی‌توانستم با طنز حسم را منتقل کنم، به نوعی شاعرانگی رو آوردم که در آثار احمدی هم هست، اما تأثیرپذیری مستقیم نبوده. احمدی از اساس نگاه شاعرانه دارد و داستان‌هایش بیشتر از الگوی شعری پیروی می‌کنند تا داستانی.»

در دو داستانی که به‌تازگی ازش منتشر شده، به‌شدت دغدغه‌ی معضلات اجتماعی دارد: طلاق، فقر، بچه‌هایی که آسیب روحی خورده‌اند. می‌گوید همیشه به این مسائل توجه داشته. از داستان‌هایی می‌گوید که می‌داند هیچ‌وقت مجال انتشار نخواهند یافت. دوره‌ای برای کودکانِ کارِ خانه‌ی شوش دوره‌ی داستان‌نویسی گذاشته و مدتی را هم برای بچه‌های کانون اصلاح و تربیت همین کار را کرده؛ اجتماع دغدغه‌ی دائمش است.

کسانی می‌گویند فضای سورئال داستان‌ها و لایه‌های پنهانشان باعث می‌شود ارتباط مخاطبِ کودک با آنها سخت باشد. خودش اما از تجربه‌ی داستان‌خوانی‌اش می‌گوید و ارتباطی که مخاطب‌ها با آثارش برقرار کرده‌اند. می‌گوید کتاب‌هایی را دوست داشته و بعد در هر سنی برداشتی متفاوت از آنها کرده و حالا خودش هم سعی دارد چنین داستان‌هایی خلق کند، به‌نقل از روی جلد مجله‌ی «عروسک سخنگو» می‌گوید «برای بچه‌های سه تا صد سال».

برایم جالب بود بدانم نویسنده‌ای که داستان‌هایش تا این حد آکنده از فضاهای سورئال و فانتزی هستند واقعیت را به چه دیدی نگاه می‌کند. می‌خندد و می‌گوید «نمی‌دانم. جوابش خیلی سخت است. هرچه می‌گذرد تمایلم به رئالیسم بیشتر می‌شود. منظورم نه صِرف واقع‌گرایی بلکه رئالیسمی است که بستر کارهای فانتزی، تخیلی، و سورئال می‌شود.»

اما شاگال‌دالی ادبیات کودکِ ایران هنوز که داستانی رئالیستی ننوشته.

شبکه آفتاب

Recent Posts

نجات‌دهندگان آسیایی

طبيعت روي کره‌ي زمين يک بار با عصر يخبندان آخر‌الزمان را تجربه کرده است. خطر…

10 ماه ago

کاش فقط خسته بودیم

«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال می‌شود.»«سهامدار و مالک حقوق…

10 ماه ago

تقدیس یک آدمکش

آنهایی که در امریکای شمالی زندگی می‌کنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…

11 ماه ago

دو چشم روشن بی‌قرار و دیگر هیچ

فیلم‌های اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساخته‌ی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…

11 ماه ago

برف در سلین آب نمی‌شود

محفوظ در یال کوهسالان به جست‌وجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از هم‌ولایتی‌ها را دید…

11 ماه ago

نوری زیر آوار

روز‌های پایانی دی‌ماه ۱۳۹۸. اعلام می‌شود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری ‌شهداد روحانی، رهبر…

11 ماه ago