Categories: اجتماعی

حکایت نخستین موزه‌مدرسه‌ی تهران

دیگر نیازی به جست‌وجوی بسیاری از «نام‌ها» و «حکایت‌»‌های دانش‌آموزی ۱۱۸ سال پیش تهران نیست، چون شخصیت آقای ژوزه ساراماگو مدت‌ها کشیک کشید، شبانه‌ از دیوار مدرسه‌ی قدیمی‌ بالا رفت و وقتی آن سوی پنجره باد و باران می‌آمد، یکی‌یکی آرشیو‌های خاک‌گرفته را از دل قفسه‌های آهنی بیرون کشید، زیر نور ماه گرفت تا شاید گره از راز و خاطره‌ی یک نام گشوده شود. حالا مدرسه‌ی آجری میدان بهارستان، پشت خانه‌ی ملت، این طلسم را شکسته است و غبار از اسناد و آرشیو‌هایش زدوده تا بتوان در میان نوستالژی دانش‌آموزان چند نسل سرک کشید. مدرسه‌ی علمیه حالا عنوان نخستین موزه‌مدرسه را بر پیشانی دارد و آنجا می‌توان رد پای بسیاری از نام‌ها را جست؛ نام‌هایی چون محمود علامیر احتشام‌السلطنه، علی‌خان ناظم‌العلوم، مهدی قلی‌خان هدایت، همایون خرم، ناصر کاتوزیان، بهمن فرمان‌آرا، اسفندیار منفردزاده، ملک‌مطیعی، دکتر شبان، ابوالحسن فروغی، حسین ذوقی، هادی‌خان ذوالریاستین،  هادی حائری و …

قصه‌ی نام‌ها از ۱۱۸ سال پیش تا امروز

همه فکر می‌کردند نخستین موزه‌مدرسه‌‌ی تهران دارالفنون خواهد بود، اما این‌طور نشد. خبرهایی که از بازگشایی این موزه از سوی سازمان میراث‌فرهنگی و وزارت آموزش و پرورش می‌شنیدیم، همه وعده‌هایی بود که عملی نشد. حالا مدرسه‌ی «علمیه» توانسته از نخستین مدرسه‌ی ایران پیشی بگیرد و بشود نخستین موزه‌مدرسه‌ی تهران؛ مدرسه‌ای که ۱۱۸ سال قدمت دارد و هنوز پویاست و در آن کلاس‌های درس برگزار می‌شود.

حالا می‌شود در پرتو نورهای سپید و دیوارهای آبی و قرمز به تاریخ سفر کرد و می‌توان اتاق‌های کوچک درس، اسناد و مدارک دانش‌آموزان‌ بسیاری را دید؛ اسنادی که پشت قاب‌های شیشه‌ای جان گرفته و به دیوار آویخته شده‌اند. حتی می‌توان ساعت‌ها ایستاد و تصدیق‌نامه‌ها، کارنامه‌ها، مجوزها و حتی درخواست کمک‌هزینه‌ی دانش‌آموز فقیری را که از راه دور به مدرسه می‌آمد دید.

یا ماجرای دستگیری پرویز فریس، دانش‌آموز کلاس هشتم دبیرستان علمیه، نامه‌ی حاج غلامحسین، معلم کلاس اول مدرسه علمیه به رئیس مجلس، مبنی بر شکایت کم بودن حقوق ماهیانه‌ای که مدرسه به او پرداخت می‌کرد یا نامه‌ی معلمان مدرسه‌ی علمیه به ریاست مجلس و شکایت از کمی حقوق و رونوشت به مجلس برای ترتیب اثر دادن به نامه‌ی معلمان.

گواهینامه‌ی یکی از دانش‌آموختگان مدرسه‌ی ۱۱۸ ساله‌ی علمیه

خلاصه‌ی نامه‌ی معلمان مدرسه به کمیسیون عرایض مبنی بر پایین بودن حقوق، اعلان شهرداری پایتخت به دانش‌آموزان مدارس برای ارائه‌ی بلیت به اتوبوس‌های شرکت واحد به جای وجه نقد، گزارش بازرسی آموزش و پرورش، گزارش رئیس اداره‌ی بازرسی فنی آموزش و پرورش از نحوه‌ی تدریس معلم ادبیات مدرسه‌ی علمیه و اعلام ضعف او در تدریس و درخواست تغییر او. یا درخواست توبیخ خدمتگزار مدرسه به خاطر دعوا کردن با یک پاسبان در ۱۳۳۲ و حتی نامه‌ی رئیس اداره‌ی بازرسی وزارت فرهنگ در ۱۳۱۸ به مدیر مدرسه‌ی علمیه مبنی بر شکایت اولیای دانش‌آموزان از تنبیه بدنی فرزندانشان و تأکید بر ممنوعیت تنبیه بدنی در مدارس ایران و …

چرا مدرسه‌ی ‌علمیه مهم است؟

«مدرسه‌ی علمیه در ۱۳۱۵ق/ ۱۲۷۷ش به همت «انجمن معارف» تأسیس شد. انجمن معارف نخستین و مهم‌ترین انجمن فرهنگی بود که به تأسیس مدارس جدید اقدام کرد. این انجمن با هدف سامان بخشیدن به وضعیت مدارس جدید و اشاعه‌ی فرهنگ نو تشکیل شد. احتشام‌السلطنه، از مؤسسان انجمن، در خاطراتش درباره‌ی نبود بازدهی مطلوب دارالفنون و بالا بودن هزینه‌ی تحصیل در آن برای اطفال متوسط فقیر می‌نویسد و تأکید می‌کند باید مراکز جدیدی، جایگزین سیستم مکتب‌خانه‌ای شوند و این از اهداف تشکیل انجمن معارف است.»

اینها را فرزانه ابراهیم‌زاده، پژوهشگر تشکیل این موزه‌مدرسه، به «شبکه آفتاب» می‌گوید و درباره‌ی اهمیت این مدرسه توضیح می‌دهد: «تا حدود ۱۳۱۳ قمری تنها مرکز علمی رسمی نوین در ایران مدرسه دارالفنون بود که تا آن زمان نتوانسته بود نیاز جامعه‌ی رو به تحول ایران را به افراد تحصیلکرده برآورده سازد. چنان‌که از مطالعه‌ی شکل‌گیری و فعالیت دارالفنون برمی‌آید، این مدرسه در ابتدا مرکز آموزش عمومی یا دبیرستان نبود، بلکه نوعی مدرسه‌ی عالی یا دانشکده‌ی پلی‌تکنیک به‌شمار می‌رفته که در آن علوم و فنون جدید مانند طب، فیزیک و شیمی تدریس می‌شده است. ورود به دارالفنون مستلزم داشتن سواد خواندن و نوشتن و حساب کردن بود. در آن دوره‌ی آموزش این امور بر عهده‌ی مکتب‌خانه‌ها و معلمان سرخانه‌ای بود که همچنان به روش‌های سنتی پایبند بودند؛ روش‌هایی که اصلاً با شیوه‌ی تدریس دارالفنون همخوانی نداشتند. مدارس میسیونری هم که در نقاط مختلف ایران از جمله تهران، تبریز، ارومیه و اصفهان فعال بودند، بنابر مشکلات و ملاحظات فرهنگی، افراد کمی را به خود جذب می‌کردند و زبان فارسی کمتر در آنها تدریس می‌شد.»

مدرسه‌ی علمیه حالا موزه‌ی کوچکی دارد که می‌توان خاطرات تاریخ دانش‌آموزی را در آن مرور کرد

او یاد می‌کند از شخص مهمی در تاریخ ایران به نام میرزاحسن تبریزی ملقب به رشدیه که برای نخستین بار به فکر تأسیس مدارس ابتدایی به شکل کنونی افتاد: «او که سال‌ها از نزدیک با مدارس ابتدایی عثمانی آشنایی داشت با حمایت‌های امین‌الدوله، صدراعظم مظفرالدین‌شاه، نخستین دبستان را بنا کرد. اداره‌ی این دبستان به‌دست هیأت‌امنای آن بود؛ هیأت‌امنایی که پس از مدتی بر سر چگونگی اداره‌ی مدرسه با رشدیه اختلاف پیدا کردند. این اختلاف موجب شد که نشستی با حضور هیأت امنا و رشدیه و گروه دیگری از رجال فرهنگی تشکیل شود تا به اختلافات موجود پایان دهند. این نشست سنگ بنای انجمن معارف شد؛ انجمنی که به‌رغم عمر کوتاه خود، و یکسان نبودن اهداف اعضایش، در گسترش آموزش و پرورش ایران عملکردی موفق داشت.»

بنا بر روایت کتاب‌های تاریخی و خاطرات اعضای انجمن معارف از جمله حیات یحیی، تصمیم به تأسیس مدرسه‌ی علمیه در هفتمین جلسه انجمن گرفته شد. دولت‌آبادی می‌نویسد که پس از رسیدگی به اختلاف رشدیه و هیأت‌امنای دبستان او، تصمیم بر این شد که احتشام‌السلطنه و علی‌خان ناظم‌العلوم مأمور یافتن مکانی برای گشایش مدرسه‌ای تازه شوند. بنابراین همزمان با هشتمین جلسه‌ی انجمن معارف، مدرسه‌ی علمیه آغاز به کار کرد و به‌سرعت با استقبال عمومی روبه‌رو شد. در این مدرسه حتی کودکان فقیر می‌توانستند بدون پرداخت هزینه مشغول به تحصیل شوند.

چرا علمیه به بهارستان آمد؟

شاید شما هم بارها از کنار مدرسه‌ی آجری علمیه گذشته باشید و ندانید که در آجر به آجر آن چه قصه‌هایی نهفته است. روایت است که عجله‌ای که بنیانگذاران مدرسه‌ی علمیه برای راه‌اندازی آن داشتند باعث شد که به ساختمانی که قرار بود محل استقرار این مدرسه باشد فکر نکنند و فقط به فکر بنایی به‌صورت موقت و اجاره‌ای بیفتند. اجاره‌ای که باعث شد تا برای بیش از ۳۷ سال این مدرسه بارها اسباب‌کشی کند و در خیابان‌های اطراف میدان بهارستان در جریان باشد.

ابراهیم‌زاده به آن روزها نقب می‌زند: «علمیه در ۱۲۷۷ شمسی در خانه‌ی انیس‌الدوله، همسر ناصرالدین‌شاه قاجار، در خیابان لاله‌زار نزدیک میدان امام‌خمینی، توپخانه، افتتاح شد و یک سال بعد با توجه به هزینه‌ی بالای اجاره‌ی این منزل به چند پلاک‌ بالاتر در خیابان لاله‌زار، به خانه‌ی شمس‌العلما، رفت. اما در اینجا هم چند سالی بیشتر دوام نیاورد و بعد از آن به خیابان جمهوری و پس از آن به خیابان صفی‌علیشاه و در نهایت به عمارت نگارستان در خیابان شهید مصطفی‌ خمینی امروزی اسباب‌کشی کرد. استقرار مدرسه‌ی علمیه در نگارستان مسؤولان وزارت آموزش و پرورش آن زمان یا به عبارتی مسؤولان اداره‌ی معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه را به این فکر انداخت که مدرسه باید مکان ثابت و غیراجاری داشته باشد. برای همین در ۱۳۰۷ طرح ساخت مدرسه‌ای به اسم علمیه مطرح و بعد از پیدا شدن زمین مناسب ساخت آن آغاز شد.»

این زمین در خیابان پشت مدرسه‌ی عالی شهید مطهری- سپهسالار- قرار داشت و برای مدرسه طراحی و ساخته شد. این ساختمان که به شیوه‌ی مدارس دوران پهلوی اول طراحی شده بود، ساختمانی تقریباً بزرگ با حیاط مرکزی و شباهتی به معماری مدرسه دارالفنون بعد از بازسازی در ۱۳۰۸ به‌دست نیکلای مارکف، معمار روسی، داشت. به گفته‌ی دانش‌آموزان قدیمی، مدرسه با یک حیاط کوچک به بخش اول کلاس‌ها متصل می‌شد. بعد از گذشتن از راهرو به حیاط اصلی مدرسه می‌رسیدند. در آن سوی حیاط نیز مجموعه کلاس‌هایی در دو طبقه قرار داشت که البته با راهرو کلاس‌های مدرسه نیز به‌ هم متصل می‌شد. این مدرسه درست در آستانه‌ی جشن پنجاهمین سالگرد تأسیس مدرسه‌ی علمیه در اختیار دانش‌آموزان قرار گرفت و بیش از شصت سال محلی برای رفت‌وآمد دانش‌آموزان بود. در ۱۳۸۳ با انتقال مجلس شورای اسلامی به بهارستان، ساختمان مدرسه‌ی علمیه در حریم مجلس قرار گرفت و بار دیگر اسباب‌کشی کرد.

اما ساختمان جدید کجا بود؟ پژوهشگر موزه‌‌ی علمیه می‌گوید: «این ساختمان حدود هفتاد سال پیش در ابتدای خیابان جمهوری از میدان بهارستان- مکان کنونی مدرسه- برای مدرسه‌ی دخترانه‌ی شاهدخت ساخته شد. ساختمان مدرسه برخلاف مدرسه‌ی علمیه به شیوه‌ی مدارس اروپایی بود. معمار آلمانی این مدرسه حیاط مدرسه را در ابتدا طراحی کرده و سپس ساختمان مدرسه، شامل کلاس‌ها و بخش اداری را پشت حیاط قرار داده بود. مدرسه در سه طبقه با کلاس‌هایی که ظرفیت بیش از چهل دانش‌آموز را داشت طراحی شده بود و سالن اجتماعات و دفتر معلمان آن به‌صورت مجزا قرار داشت. خانه‌ی سرایداری مدرسه نیز با حیاطی کوچک در پشت ساختمان اصلی قرار داشت.»

این مدرسه بیش از پنجاه سال پذیرای دانش‌آموزان دختر بود اما با پیروزی انقلاب، مدرسه که در همسایگی مجموعه‌ی علمی‌فرهنگی خوارزمی بود به آموزش و پرورش منتقل شد و به مدرسه‌ی پسرانه‌ی شریعتی تغییر نام داد. در ۱۳۸۳ با جدی شدن انتقال مدرسه‌ی علمیه، دبیرستان دکتر علی شریعتی به دبیرستان علمیه تغییر نام داد. این بنا در ۱۳۹۴ در ادامه‌ی طرح بازسازی و آرام‌سازی مجموعه‌ی میدان بهارستان به‌دست پیمانکار این طرح بازسازی و در اختیار دانش‌آموزان قرار گرفت و حالا کسانی که علاقمند به جست‌وجوی نام‌ها و خاطرات قدیمی هستند می‌توانند به دیدار این موزه بروند.

مدرسه‌ی علمیه گوی سبقت را از دارالفنون ربود و شد نخستین موزه‌مدرسه‌ی تهران
بسیاری از دانش‌آموختگان مدرسه‌ی علمیه افراد موفقی شده‌اند

 

شبکه آفتاب

Recent Posts

نجات‌دهندگان آسیایی

طبيعت روي کره‌ي زمين يک بار با عصر يخبندان آخر‌الزمان را تجربه کرده است. خطر…

10 ماه ago

کاش فقط خسته بودیم

«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال می‌شود.»«سهامدار و مالک حقوق…

10 ماه ago

تقدیس یک آدمکش

آنهایی که در امریکای شمالی زندگی می‌کنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…

11 ماه ago

دو چشم روشن بی‌قرار و دیگر هیچ

فیلم‌های اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساخته‌ی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…

11 ماه ago

برف در سلین آب نمی‌شود

محفوظ در یال کوهسالان به جست‌وجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از هم‌ولایتی‌ها را دید…

11 ماه ago

نوری زیر آوار

روز‌های پایانی دی‌ماه ۱۳۹۸. اعلام می‌شود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری ‌شهداد روحانی، رهبر…

11 ماه ago