یکی دو تا نیستند، آنقدر دیدهایم که دیگر عادی شده، از عزیز کودک ایزدی که در بیابانهای عراق در گریز از حملهی داعش خانوادهاش را از دست داد، تنها ماند و بر اثر تابش خورشید و گرما نابینا شد و نیروهای امدادی که پیدایش کردند، دیگر توان نداشت و تنها دو روز بعد دست از نفس کشیدن هم برداشت، تا آیلان کردی که با تیشرت قرمزش روی شنهای سواحل دریای ترکیه دنیا را بهدرد آورد، این عکسها و حکایت کودکان و غیرنظامیانی که هر روز در شهرهای سوریه و عراق قربانی میشوند مدام تکرار میشود، بسیاری بیم آن دارند که هراس سوزان سونتاگ در کتاب «نظر به درد دیگران» گریبانمان را بگیرد، آنجا که از دیدن و مشاهدهی مدام این عکسها، مرگ دیگر خصیصهاش را از دست میدهد و رنج تکانمان نمیدهد.
خالد حسینی، نویسندهی افغانستانی، اما همچنان برای خودش این مأموریت را قائل است، او از این عادی شدن میترسد. او هم مثل بسیاری از پدرومادرها، که عکس آیلان را در صفحهی موبایلشان دیده بودند و نیمهشب که به اتاق خواب فرزندشان میرفتند از دیدن کودکی که توی تختش دمر خوابیده، بغض گلویشان را میگرفت و تصویر آیلان خیس و بیجان بر شنهای ساحل بدروم پیش چشمشان جان میگرفت، با این تصویر رنج کشیده است. حالا دو سال از غرق شدن آیلان میگذرد، خالد حسینی شبهای زیادی به این عکس خیره شده و در نهایت، برای رهایی از رنج و فرار از عادی شدن رنج، داستان کوتاه تکاندهندهای نوشته است، او دربارهی این داستان نوشت: «من، که پدر دو فرزندم، از دیدن جسد آیلان کنار ساحل شرمسار بودم، به احترام دومین سالگرد غرق شدن آیلان داستان کوتاه «دعای دریا» را نوشتم.»
«دعای دریا» داستان پدری است که رو به دریا التماس میکند، دعا میخواند تا کودک چهارسالهاش را دوباره به او برگرداند، اما دریا را یارای پاسخ دادن نیست. راوی داستان «دعای دریا» پدر آیلان است، پدری که برای نجات پسرش همراه او به دل دریا زد، میخواست او را به ساحل امنی برساند تا جنگ از کابوسهای پسرش بیرون برود، اما تمام خانواده و آیلان طعمهی دریا شدند، حالا در این داستان که بیشتر شبیه واگویههای درونی پدر است، خالد حسینی خوانندههایش را به پشت این عکس میکشاند.
نویسندهی افغانستانی برای خودش مأموریتی قائل است، او با داستان «بادبادک باز» از کوچههای افغانستان قربانیان جنگ را چنان بازسازی کرد که مردم دنیا از امریکا تا فرانسه و پاکستان دریافتند افغانستان تنها طالبان و جنگ با شورشیان نیست بلکه در پس حملههای ناتو و همپیمانهایش، کودکان و غیرنظامیان قربانی میشوند. هرچند افغانستان هنوز روی آرامش را ندیده و طالبان شبانه اهل روستایی را یکجا سر میبرند، جنگ و شبهطالبان حالا در گسترهای وسیعتر جان غیرنظامیان را به سبعانهترین شکل ممکن میگیرد. خالد حسینی میگوید: «وقتی این عکس را دیدم به تمام آنچه برای بزرگ شدن هر کودک انجام میدهیم، و در این عکس نشانی از آنها نیست فکر کردم، به دلهرههایمان از وضعیت هر روزهی کودکمان، از اینکه امروز خوب غذایش را خورده، اینکه واکسنهایش را درست زده، به اندازه لباس دارد، ویتامینهایش را خورده، یک وقت ناراحت نباشد، خوب خوابیده است، ما همیشه نگرانیم و میخواهیم تمام آنچه از عشق داریم نثارش کنیم و بعد دیدن تصویر بیجان و خیس و مغروق کودکمان در ساحل از توان و تحمل خارج میشود.»
حسینی در گفتوگویش با «گاردین» تأکید کرده که برای تسکین بیتابی، که از دیدن این عکس گریبانش را گرفته، دست به کار نوشتن داستان دعای دریا شده است. آیلان نمادی از بحران انسانی در سوریه شد، بحرانی که تا امروز منجر به غرق شدن بیش از ده هزار نفر در آبهای دریای مدیترانه شده است و این مغروقها از جانبهدربردگان بمبهایی بودند که هر روز بر سوریه ریخته میشوند.
خالد حسینی تنها راه گریختن از این کابوسها و امیدوار ماندن را در نوشتن از این تاریکترین و دردناکترین وضعیتهای بشری میداند. او میگوید: «اگر همین نوشتن را نداشتم و ایمانم را به تغییر از راه نوشتن از دست بدهم، زندگی برایم مطلقاً سیاه و پوچ میشود، این تنها راه برای پوچ زندگی نکردن برای منِ نویسنده است. اگر این وضعیتها را که به کابوسهایم بدل شدهاند ننویسم باید به خودم بگویم بازی تمام شده. اینجوری لااقل کمی امید دارم که شاید کسی داستانم را بخواند و با این وضعیت ارتباط بگیرد، عادی نشدن این وضعیت و اعلام انزجار از آن نقطهای است که میتوان به آن اتکا کرد.»
داستان «دعای دریا» واکنشهای بسیاری را برانگیخته، آنقدر که سازمان ملل در امور پناهندگان و روزنامهی «گاردین» با همکاری نویسنده نسخهای سهبعدی از آن را ساختهاند که تماشای آن در وبسایت این روزنامه بهرایگان فراهم شده است. نسخهی واقعیت مجازی «دعای دریا» را لیزا ادواردز به نقاشیهای سهبعدی تبدیل کرده که بهنظر بیننده را به درون «دعای دریا» فرومیکشد، عادل اختر بهجای راوی حرف میزند و دیوید کولتر موسیقی تأثیرگذاری برای آن ضبط کرده است. پروژهی «دعای دریا» در یک هفتهی گذشته از پربازدیدکنندهترین ویدیوهای «گاردین» بوده است. پدر آیلان راوی داستان است، صدای او و تصویرسازیهای لیزا ادواردز چنان تماشاچی را در خود میکشد که انگار آیلان را پیش از دیدن آن عکس هم میشناختیم. ترجمهی داستان «دعای دریا» را در شمارهی بعدی مجلهی شبکهی آفتاب بخوانید.
برای تماشای نسخهی واقعیت مجازی «دعای دریا» اینجا کلیک کنید.
طبيعت روي کرهي زمين يک بار با عصر يخبندان آخرالزمان را تجربه کرده است. خطر…
«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال میشود.»«سهامدار و مالک حقوق…
آنهایی که در امریکای شمالی زندگی میکنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…
فیلمهای اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساختهی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…
محفوظ در یال کوهسالان به جستوجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از همولایتیها را دید…
روزهای پایانی دیماه ۱۳۹۸. اعلام میشود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهداد روحانی، رهبر…