زنان فقط به روبهرو نگاه میکنند، اگر نتوانیم بگوییم آنها غمگین هستند قطعاً نمیتوانیم بگوییم خوشحالند. تنها به جلو خیره شدهاند حتی وقتی در کنار یکدیگر ایستادهاند. اشکهای تیره را در گوشهی چشم برخی از آنها میتوان دید. اینها تازهترین نقاشیهای محمدعلی بنیاسدی هستند.
حدود بیست تابلوِ تقریباً بزرگ با فاصله و چیدمانی مناسب با تکنیک اکرلیک روی بوم در این نمایشگاه به روی دیوار رفته است. آنطور که در خبرها آمده، تازهترین آثارش لحنی شخصی دارند و تعدادی از آنها بازروایت تاریخ هنر از نگاه بنیاسدی هستند.
بنیاسدی تقریباً در هر شاخهای از هنرهای تجسمی دستی داشته است. او، که متولد ۱۳۳۴ در سمنان است، مدرک مجسمهسازی را از هنرستان کمالالملک در ۱۳۵۳، مدرک انیمیشن را از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ۱۳۵۵، کارشناسی هنرهای تجسمی را از دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران در ۱۳۵۹ و کارشناسی ارشد تصویرسازی را از دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران در ۱۳۸۰ دریافت کرده است. او که در کاریکاتور و گرافیک هم فعالیت داشته بیشتر از همه به دلیل تصویرسازیها و نقاشیهایش شناخته میشود. بنیاسدی برندهی جایزهی جهانی تصویرگری «هانس کریستین اندرسن» در ۲۰۱۲ است که یکی از جوایز مهم تصویرسازی محسوب میشود و به دلیل کارهای زیاد و تأثیری که در تصویرسازی داشته، بحثی را نیز دربارهی نقاشیهایش بهوجود آورده است. این موضوع که بنیاسدی در نقاشیهایش تصویرسازی میکند یا نقاشی یکی از پرسشهایی است که گاهی در بررسی آثار او مورد توجه قرار میگیرد، هرچند همین نکته میتواند در مورد دیگر تصویرگرانی که نقاشی هم میکنند وجود داشته باشد و بنیاسدی هم از این قاعده مستثنی نیست. با همهی اینها ایرانی بودن یکی از خصلتهایی است که در نقاشیهای او دیده میشود.
از همهی اینها که بگذریم بنیاسدی یک ویژگی شخصی هم دارد و آن خجالتی بودن یا دوری از شلوغی و هیاهوست. با آنکه چندین جایزه برده، استاد دانشگاه است و نمیتوان حضور او را در هنرهای تجسمی نادیده گرفت، بهنظر میرسد آنچنان که باید دیده نشده یا نخواسته دیده شود. او در حال حاضر دوازدهمین نمایشگاه خود را با عنوان «رنگ رخ-سار» در گالری ساربان به نمایش گذاشته است که در آن میتوان جدیدترین تجربههای او را برگرفته از دنیای تازهاش تماشا کرد. تابلوهای او در این نمایشگاه پرترهها و تصاویری از زنانی هستند که خیره به چشمهای بیننده زل زدهاند. حسی را نمیتوان از صورتهای آنها دریافت کرد اما وقتی یکبهیک از مقابل تابلوها بگذرید، اندوهی را حس میکنید، البته نه از آنگونه غمهایی که ناراحتتان کند. حسی از همدردی با این زنها همراهتان میشود و زمانی که اشکهای تیرهای را که از گوشهی چشمهای برخی از آنها پایین میآید میبینید، دوست دارید بایستید و حداقل برای چند ثانیه آنها را تماشا کنید، مخصوصاً که رنگهای گرم و درخشان بهکاررفته در نقاشیها در تناقص با فضای آثار قرار دارند و همین، فضای کار را عجیبتر میکند. انگار بنیاسدی در نقاشیهایش هم، همچون تصویرسازیهایش، روایت میکند، روایتی از فضای پیرامون که اینبار ظاهراً قرار است از «رنگ رخ-سار» متوجه آن شویم. او البته «سر درون» را به تفسیر و تأویل بیننده واگذاشته است.
بررسی کارنامهی او نشان میدهد بنیاسدی همیشه راه خودش را رفته و آنچه دوست داشته کشیده است اما به گفتهی امیر سقراطی، کیوریتور این نمایشگاه، انسانهای آثار او اینبار بیشتر به واقعیت نزدیک شدهاند: «در این دوره، انسانهایش از صورتهای مثالی و فضای اسطورهای «انسان-حیوان» دور شده و بیش از گذشته اینجایی هستند. آن فضای آخرالزمانی، مرموز و سنگین به اتمسفری انتزاعی با موقعیتی کنونی با لایههایی از رنگگذاریهای درخشان و گیرا بدل شده است. واحههای سرد و مرموز جایشان را به ورطههای پیچیده و غریب دادهاند. تمرکز بر فردیت انسان در این آثار در ادامهی بررسی و مطالعهی هویت ایرانی است. انسانها نزدیکتر و با چهرهای مشخصتر تصویر شدهاند و حتی میتوان با چهرهها احساس آشنایی و گاه همذاتپنداری کرد. محمدعلی بنیاسدی هنرمندی است با ظرافتهای فکری و حساسیت به جامعه و پیرامونش که همواره در جستوجوی پاسخ به موقعیتهای بغرنج زمانهی خویش است. ازاینرو تأکید هنرمند بر سرنوشت انسانی که ایدهی مشترک آثارش است انسان را در ورطههایی پیچیده، نامشخص و مرموز از زیستن به تماشا میگذارد تا به بیننده اجازهی کشف معناهای بیشتری بدهد و بر رمزآمیز بودن اثرش، که نمایی از زندگی است، تأکید ورزد.»
سقراطی در ادامهی استیتمنتی که برای نمایشگاه نوشته به رابطهی آثار او با ادبیات هم اشاره کرده است: «محمدعلی بنیاسدی هنرمندی چندوجهی و ژرفنگر است و بالطبع آثارش چندلایه، رازآمیز و عمیق است. در دورههایی مشخص، نقاشیهایش سویههای مختلف زیستن را از جنبههای ازلی، آخرالزمانی و اسطورهای به نمایش گذاشتهاند. روایتهای بنیاسدی حاصل تعمق در دانش، ادبیات و درعینحال در پیوند با مسائل زندگی روزمره است. بهرهگیری از کالیگرافی و خط فارسی همچون صدایی آرام و پیوسته در زیرمتن کارهای دههی هشتاد خورشیدی این هنرمند، تأثیر متون مهم ادبیات را به ذهن میآورد که در لایههایی از فرمهای تجسمی بروز کردهاند.»
طبيعت روي کرهي زمين يک بار با عصر يخبندان آخرالزمان را تجربه کرده است. خطر…
«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال میشود.»«سهامدار و مالک حقوق…
آنهایی که در امریکای شمالی زندگی میکنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…
فیلمهای اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساختهی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…
محفوظ در یال کوهسالان به جستوجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از همولایتیها را دید…
روزهای پایانی دیماه ۱۳۹۸. اعلام میشود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهداد روحانی، رهبر…