کلود دبوسی، آهنگساز سرشناس فرانسوی، جملهی مشهوری دارد که میگوید: «موسیقی نه نُتها که سکوت مابین نُتهاست.»
در زمانهی دنیاگیری ویروس کرونا، وقتی شهروندان کشورهای گوناگون برای حفظ جان خود فضاهای عمومی را ترک کردند و مجبور به ماندن در قرنطینهی خانگی شدند، شهرها را، و فضای مابین خانهها و ساختمانها را، نوعی سکوت فراگرفت. در چنین شرایطی افراد محبوس در خانه و جداافتادهازهم، تنها دو امکان برای ارتباط با جهان بیرون و رساندن صدا، تصویر و پیامشان به یکدیگر داشتند؛ یکی با بهرهگیری از فناوریهای ارتباطی و دنیای مجازی و یکی با استفاده از عناصر بینابینی در خانهها، مانند بالکنها و پنجرهها، که میانجی فضای خصوصی خانه و فضای عمومی شهر هستند و یکی را به دیگری متصل میکنند.
در این وضعیت و باتوجهبه لزوم فاصلهگیری فیزیکی افراد از یکدیگر، موسیقی یکی از معدود هنرهایی بود که در قرنطینه و دور از دیگران امکان خلق و از طریق این رسانهها (فضای مجازی و بالکنها و پنجرهها) امکان نشر داشت. اینگونه بود که بلافاصله پس از اعمال محدودیتها و قرنطینهی خانگی در شهرها و کشورهای گوناگون، با موجی از حضور و اجرای سازها و آوازها روی بالکنها و پخش موسیقی از پشت پنجرهها، انتشار همخوانیها و همنوازیها در فضای مجازی و اجراهای تکنفرهی زنده در اینستاگرام و یوتیوب مواجه شدیم. حتی در مواردی هنرمندان در قالب گروههایی کوچک، در سالنها یا فضاهای خالی از تماشاگر، اقدام به اجرای کنسرتهایی کردند که بهصورت زنده در فضای مجازی پخش میشد. در واقع، در دوران کرونایی این موسیقی (سکوت مابین نُتها) بود که سکوت مابین ساختمانها را در شهرها پر میکرد.
اساساً آثار هنری در بعضی رشتهها را نمیتوان بهتنهایی و بهصورت فردی تولید کرد. بعضی آثار را نمیتوان در خانه یا در فضایی تنگ و کوچک یا بدون میزان مشخصی از امکانات خلق کرد و بعضی را هم نمیتوان از راه دور و از طریق بسترهای مجازی یا در بالکن خانهها برای مخاطبان ارائه کرد. اما شمای نوازنده، یا خواننده، کافی است در محل زندگی خود در دوران قرنطینه، سازتان را کوک و حنجرهی خود را آماده کنید و به بالکن خانه بیایید و اجرای خود را برای همسایهها و اهالی محله شروع کنید یا در خلوتتان، دوربین را روشن و همزمان با خوانندگی و نوازندگی، ضبط و پخش آن را برای هزاران نفر در شبکههای اجتماعی آغاز کنید.
بهعلاوه ظرف ماههای گذشته، شاهد بازنوازی و بازخوانیهای زیادی از آهنگهای مشهور هستیم و ویدیوهای زیادی منتشر شده از اجراهای گروهی با تصاویری پر از کادرهای مستطیلی که در هر یک از آن قابها، یک هنرمند، از محل زندگی خود در قرنطینه، مشغول همنوازی و همخوانی است. در این چند وقت، حتی با پروژههای جدید همکاری مجازی بین هنرمندان و نوازندهها از کشورهای مختلف مواجهیم؛ هنرمندانی که شاید پیشتر به این راحتی امکان هماهنگی برنامههایشان و حضور در یک مکان و اجرای همزمان و خلق پروژههای مشترک را نمیداشتند. طبیعتاً در بعضی موارد، باتوجهبه تازگی این تجربهها و نبود برخی زیرساختهای فنی لازم، کیفیت صوتی اجراهای دونفره یا گروهی زنده از استانداردهای همیشگی کنسرت موسیقی کمی فاصله دارد اما مخاطبان نیز، با درک محدودیتها، سطح توقع خود را متناسب با شرایط جدید بازتعریف کردهاند.
میتوان حدس زد که باتوجهبه چشمانداز کنونی و احتمال طولانی شدن شرایط کنونی و لزوم حفظ فاصلهی فیزیکی و لغو کنسرتها به شیوههای پیشین تا یک سال آینده، بهزودی شاهد پروژههای متنوع بیشتر و در کنار آن ابداع راهحلها و ایجاد امکاناتی برای اجراهای همزمان گروهی بهتر هنرمندان از راه دور و شکلهای جدیدی از کنسرتها در فضای مجازی باشیم.
از طرف دیگر، یکی دیگر از ویژگیهای ایام کرونایی این است که افراد باید لمس و تماس با اشیا و انسانها و حتی تماس دستها با صورت خود را به کمترین میزان ممکن برسانند. ضمناً یکی از عوارض ابتلا به کرونا اختلال در بویایی و چشایی افراد است. اما در این دوران، هرچه بهکارگیری لامسه، چشایی و بویایی در زندگی روزمره کمتر یا با اخلال مواجه شده است، کاربرد حس شنوایی افزایش یافته و برای بسیاری از شنوندگان و مخاطبان، موسیقی پناهگاهی روانی در مواجهه با اضطراب ناشی از شیوع کرونا و احساس تنهایی ناشی از فاصلهی فیزیکی شده است. در واقع این روزها همزمان با افزایش عرضهی موسیقی در قابها و بسترهایی جدید، تقاضا برای شنیدن و مشاهدهی این اجراهای موسیقی نیز افزایش یافته است.
اما حضور پررنگ موسیقی در ایام کرونایی صرفاً به فعالیت هنرمندان حرفهای و افزایش شنوندگی علاقهمندان خلاصه نشده و موسیقی در زندگی گروه سومی هم نقشی برجسته پیدا کرده است. بهشخصه در مقام مدرس موسیقی، در این ایام تعداد شاگردانم نه تنها کم نشده که حتی افزایش هم یافته است. چراکه در کنار تمام شاگردان فعلیام که پس از شیوع کرونا کلاس آنها به شیوهی مجازی برگزار میشود، چند نفری از شاگردان قدیمیام که اینک در شهرها و کشورهای دیگری زندگی میکنند نیز دوباره آموختن ساز را شروع کردهاند. آنها در همان هفتههای ابتدایی قرنطینه تماس گرفتند و پرسیدند حالا که همهچیز مجازی شده و برای برگزاری کلاس الزامی به زندگی در یک شهر نیست و حالا که با ماندن در خانه وقت بیشتری برای تمرین داریم، آیا میتوانیم کلاسهایمان را دوباره و این بار به شیوهی مجازی آغاز کنیم؟ طبعاً من هم از بازگشت آنها به فرآیند آموختن ساز استقبال کردم و میکنم. در این مدت حتی افراد نوآموز دیگری هم تماس گرفتهاند و اظهار علاقه به شروع یادگیری نوازندگی ساز به شیوهی مجازی کردهاند و با جدیت و اشتیاق آموختن را شروع کردهاند. بنا به صحبت با برخی دوستان هنرمند دیگر، آنها نیز در این مدت تجربههای مشابهی مبنی بر افزایش هنرجویان و علاقهمندان به آموختن ساز و آواز داشتهاند.
به گمانم ورای دو نکتهای که معمولاً هنرجویان برای علل شروع یادگیری ساز در این دوران ذکر میکنند، دلایل ناخودآگاه دیگری هم در این گرایش به آموختن موسیقی وجود دارد. یک دلیل شاید این وقفهی عمومیای باشد که شیوع کرونا در شتاب زندگی و میل مهارناپذیر افراد برای موفقیت در کار و پیشرفت در دستاوردهای بیرونی ایجاد کرده و اشتیاقها و علایق درونی رهاشدهی آنها را به یادشان میآورد. هنر و بهخصوص موسیقی یکی از جنبههای مهم زندگی بسیاری افراد است که معمولاً در گرفتاریهای زندگی روزمره امکان آموختن و پرداختن به آن ایجاد نمیشود. اما این ایام فرصتی اجباری ایجاد کرده است که میتوان پس از مدتها سراغ این محبوب قدیمی در زندگی رفت. ضمناً به گمانم نوازندگی بهطور خاص، به شیوهای ناخودآگاه، نوعی احیای استفاده از حس لامسه است و افراد با در آغوش گرفتن ساز و نواختن -و لمس سیم و چوب و پرده و پوست و آرشهی ساز- آن فقدان لمس کردن را جبران میکنند. چهبسا این روزها جایگزینی ساز با «دیگری» سازوکاری ناخودآگاه برای بهکارگیری لامسه باشد.
نهایتاً اینکه این ایام در بسیاری از شهرها، شهروندان هر روز سر زمانی مشخص، در بالکنها و پشت پنجرهها با سوت و دست و قاشقزنی و آوازخوانی از فداکاری و خدمات کادرهای پزشکی و درمانی و نیروهای خدماتی در مقابله با کرونا تقدیر میکنند تا حتی در اینجا هم صدا و موسیقی پیامرسان مردمان باشد.
با لحاظ تمام مباحث و نمونههای ذکرشده، اکنون میتوان گفت در دوران دنیاگیری کرونا، «تنها صداست که میرسد» و در زمانهی دوری فیزیکی، موسیقی است که بیش از هر هنری انسانها را در سراسر جهان به هم نزدیک کرده است.
طبيعت روي کرهي زمين يک بار با عصر يخبندان آخرالزمان را تجربه کرده است. خطر…
«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال میشود.»«سهامدار و مالک حقوق…
آنهایی که در امریکای شمالی زندگی میکنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…
فیلمهای اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساختهی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…
محفوظ در یال کوهسالان به جستوجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از همولایتیها را دید…
روزهای پایانی دیماه ۱۳۹۸. اعلام میشود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهداد روحانی، رهبر…