Categories: اجتماعی

وداع با گنبدهای فیروزه‌ای

استاد غلامرضا، با دستگاه ابداعی‌اش، ورقه‌های طلایی تایلندی را خم می‌کند. آن‌سوتر، شاگردش با دستگاه برش پروفیل‌های استیل چینی را می‌برد. قیچی، انبر، چکش، دستگاه پُرچ، گیوتین، اره‌ی کف‌صابونی، هوابرش، دریل، پمپ باد، و چسب آکواریوم همه در کارند تا استاد اثرش را بسازد. اثر اما آبگرمکن، بخاری، موتور دیزلی یا دستگاه کارخانه‌های صنعتی نیست. اثر استاد پهن شده است کف خیابان درازی در شهرکی دورافتاده در کرج. شاگرد استاد پک عمیقی به سیگار می‌زند. پیراهنش چرک نیست، روغنی است با شلواری که سر زانویش ورآمده. او کنار پروفیل گالوانیزه ایستاده و خیره شده به دایره‌های درهم که شکل غریبِ آشنایی دارند.

اینجا هوا همیشه گردوغباری است، آن‌طرف‌تر از کارخانه‌ی مپنا، زمین‌های بایر زیاد است. در شهرک، خانه‌های چندطبقه‌ی نیمه‌کاره جابه‌جا دیده می‌شود میان آرایشگاه‌های زنانه. استاد تازه آمده اینجا. کارگاهش قبلاً زنجان بوده، بعد هم می‌خواهد برود شمس‌آباد. هشت سال است که وارد این کار شده، قبلاً در کارِ نمای ساختمان بوده: «قدمت این کار برمی‌گردد به شمال، ما از آنها برای کارمان مشورت می‌گیریم.» سیگار در دست شاگرد می‌سوزد: «اما اوستا خوب کارش رو بلده، این‌کاره‌اس.» استاد تبلتش را می‌آورد و مدل‌های مختلف را نشان می‌دهد: «همه‌ی اینها را من ساخته‌ام.» ورقه‌های استیل روی پروفیل‌های کج‌وکوله نشسته‌اند تا چسب برسد. چسب معجزه می‌کند. شاگرد می‌گوید: «بعضی‌ها اصلاً چسب نمی‌زنند برای همین هم اگر باران بیاید، از درزها آب نفوذ می‌کند.»

اثر استاد گنبدی طلایی است که می‌رود کرمانشا، تا روی مسجدی قرار بگیرد در مرز خسروی، در راه کربلا. می‌گوید که مدل این گنبد شبیه گنبد امام حسین (ع) است. استاد، شما چه زمانی رفتید کربلا؟ «من تا حالا کربلا  نرفتم.» پس چطور این گنبد را ساختید؟ از روی عکس‌ها، ساده‌ است.

استاد می‌رود داخل مغازه؛ بچه‌ی کوچکی هم دنبالش. چگونه گنبدسازی را آموختید؟ «کاری ندارد. خودم یاد گرفتم. یه سری محاسبه‌ی ریاضی است. بیاید برایتان حساب کنم.» عددها را ضرب و تقسیم می‌کند: «آیه‌های قرآن هم که با شبرنگ روی گلدسته‌ها درمی‌آوریم.» شاگرد زل زده به دهان استاد: «بادوام و زیبا، حاشیه‌های الله را هم رنگ طلایی می‌زنیم.» ته‌سیگارش را روی زمین می‌اندازد: «تازه اوستا ضریح هم می‌سازد، البته از این ضریح کوچک‌ها که در تعزیه و اینها می‌برند.»

برای آنها ساخت هر گلدسته یک ماه بیشتر طول نمی‌کشد، گنبد هم همین‌قدر زمان می‌برد: «دیگر مثل قدیم نیست که گنبد بسازند با هزار جور بدبختی و چند سال هم طول بکشد.» آنها قیمت نمی‌دهند: «بسته به نوسان بازار دارد.» استاد سایتشان را معرفی می‌کند که روی صفحه‌ی اولش نوشته: «گلدسته‌سازی … با توکل به خداوند متعال با کادری مجرب در امر.» استاد تبلت را می‌بندد: «تا الآن پنج تا گنبد امامزده زده‌ام، گنبد عکاشه برای روستای سنگر رشت، امامزاده ابراهیم لوشان، یکی هم برای همدان … بقیه را یادم نمی‌آید. مسجد اما زیاد ساختم، مسجد رسول اکرم (ص) در ینگه امام، فاطمه‌الزهرا (س) در ملارد و …»

گنبد و گلدسته‌سازی فلزی را ابداع کردم

«این گنبد و گلدسته‌های فلزی را من ابداع کردم. یک سال قبل از انقلاب بود. هیچ‌کس نمی‌دانست که می‌شود به جای این گنبدهای سنگین کاشی از فلز استفاده کرد.» اینها را علی‌ می‌گوید؛ برادر بزرگ در میان «برادران عرب». در مسیر آمل تا بابل گله‌به‌گله در جاده تابلوهای گنبد و ضریح‌سازی دیده می‌شود: «اینها همه شاگردهای من هستند. یکی‌یکی کار را یاد گرفتند و برای خودشان کارگاه زدند.» استاد کار شاگردانش را قبول ندارد: «حالا گیرم زده باشند، فقط قیمت کار را شکستند. کارهای ما سه‌جداره است اما کارهای آنها یک‌ بار مصرف است، باران بیاید، کار تمام است. دیده‌ام که می‌گویم.»

او از سال‌هایی می‌گوید که وقتی گنبدی ساخته می‌شد، مردم پیشِ قدمش گوسفند می‌کشتند و نذر و نیاز می‌کردند: «آن‌موقع ارج و قربی داشتیم، مثل حالا نبود که باید دنبال پول بدویم، بعضی می‌گویند برای خدا کار می‌کنی و باید ارزان‌تر حساب کنی. این چه حرف عجیبی است که می‌زنند. من نمی‌فهمم. سر یک قرون دو شاهی باید کل‌کل کنیم. حالا هم که همه‌ی کارها ظاهرسازی شده. مردم مثل قدیم سراغ ما نمی‌آیند، کار ما رو به زوال رفته.»

کارگاه‌ها اما روزبه‌روز بیشتر می‌شوند و هر کدام برای خودشان وب‌سایت‌هایی زده‌اند و کار خودشان را ارزان‌تر از بقیه معرفی می‌کنند. عرب می‌گوید: «شعار ما هم این است؛ سبک‌ترین، ارزان‌ترین و سریع‌ترین.» شعاری که حسن روزگاریان آن را زیر سؤال می‌برد: «اینهایی که در شمال شیربانی‌ساز بودند، آمدند گنبدساز شدند چون دیدند نان در این کار است، بیشترشان اصلاً این‌ کاره نیستند.» نزدیک بیست سال است که ضریح می‌سازد: «قدیم برای قبر امامان صندوق چوبی می‌ساختند که گره‌چینی و خاتم داشت. کار ظریفی بود. نمی‌دانم از چه زمانی به بعد دیگر به جای صندوق ضریح گذاشتند. ما سه چهار سال پیش شش‌هزار و هفتصد تا امامزاده داخل ایران داشتیم. امامزاده‌ها دستشان به دهانشان می‌رسید و کار خوب سفارش می‌دادند.» چقدر ضریح و امامزاده‌ی جدید می‌سازید؟ «همش هم امامزاده‌های جدید نیست. به‌هرحال این امامزاده‌ها تعمیرات دارند. بازسازی دارند. این‌طوری که رها نمی‌شوند به حال خودشان، خب بناهای جدید هم اضافه می‌شوند، سفارش‌های جدید.»

روزگاریان غر می‌زند به بازار: «طرف تا الآن کابینت‌ساز بوده، حالا ضریح می‌سازد. بگذارید یک خاطره بگویم. آهنگری بود که یک بار ضریحی درست کرد که چهار تُن شده بود، هیچ کس آن را نمی‌خرید، مجبور شد آهنش را کیلویی بفروشد.» مگر اینها زیر نظر اداره‌ی اوقاف و امور خیریه کار نمی‌کنند؟ «در و پیکر که ندارد. کارها به مناقصه گذاشته می‌شود. مناقصه‌ی آقازاده‌ها. من یک بار رفتم نجف هجده تا در سفارش گرفتم. کارهایشان را  قلمزنی کردیم. اما خیلی از این کارها سمبل‌کاری می‌شود. کسی هم ایرادی نمی‌گیرد. اگر برآورد قیمت کنید، یک‌چهارم پول خرج نمی‌شود. درحالی‌که مردم برای ساخت یک گنبد یا ضریح چندین برابر پول می‌دهند.»

چقدر روی یک کار وقت می‌گذارید؟ «باورتان نمی‌شود، من برای یک کار چهار سال وقت گذاشتم اما واقعاً نظارتی روی کارها نیست. طرف رفته اراک امامزاده ساخته، روی کارش مشخصات خودش را نوشته با شماره تلفن. به مدیر اداره‌ی اوقاف اصفهان گفتم این چه وضعی است. اگر این بساط باشد من دیگر با شما کار نمی‌کنم. این‌طوری شده است اوضاع.» 

سفر ضریح

تصاویری نادر به‌جای‌مانده از ۱۳۴۳. روزی که دارند ضریح پیش‌ساخته‌ی حضرت ابوالفضل را از اصفهان به کربلا می‌برند. مردم در تهران به پیشواز آمده‌اند، خیابان‌ها شلوغ است. ضریح از راه کرمانشاه به کربلا می‌رسد. بغداد غوغاست. رد این عبور، هنوز هم در تن و جان مردم ایران مانده است. هنوز هم مردم به پیشواز ضریح امامان می‌روند. یکی از مسؤولان روابط عمومی این ستاد از کمک‌های مردمی می‌گوید که از هزار تومان آغاز می‌شود و گاهی به بیش از بیست میلیارد تومان هم می‌رسد. کمک‌هایی که قرار است در گنبد و بارگاه امامان و حضرت فاطمه زهرا (س) تجلی پیدا کند.

مسؤولان سازمان اوقاف و امور خیریه درباره‌ی چگونگی و روند ساخت گنبد و ضریح در عتبات عالیات پاسخی نمی‌دهند. در بعضی از خبرها اما گریزهایی زده شده به چگونگی ساخت ضریح برای گنبد ائمه؛ بر اساس این مطالب ضریح امام حسین (ع) را محمود فرشچیان ساخته، همان‌طور که ضریح امام رضا (ع) را. خطاطی مفاهیم قرآنی ضریح هم بر عهده‌ی استاد سیدمحمد حسینی موحد، از خطاطان به‌نام جهان اسلام، بوده؛ هنرمندی که تقریباً در تمام حرم‌های مطهر از جمله حرم مطهر امام رضا (ع) در مشهد، و بارگاه امیرالمومنین (ع) در نجف، یادگاری از خط زیبایش را به جا گذاشته.

روایتی هم در این زمینه از سوی محمود پارچه‌باف، مدیر پروژه‌ی ساخت ضریح امام حسین (ع)، نقل شده که درباره‌ی ایده‌ی اولیه‌ی ساخت ضریح جدید می‌گوید: «شخصی به اسم حاج محمد دانش اولین بار این فکر به ذهنش خطور کرد تا ضریح امام حسین (ع) را بازسازی کنیم و ایشان ما را دور خود جمع و بر انجام این کار اصرار داشت. در اولین دیداری که برای آغاز کار با آیت‌اله فاضل لنکرانی (ره) داشتیم، ایشان وقتی از موضوع باخبر شدند اشک ریختند و تأکید کردند ما شیعیان باید این کار را انجام دهیم. گروهی برای خرید چوب ضریح راهی بندرعباس شدند و چوب را، که متعلق به جنگل‌های برمه و صاحب آن یک تاجر سنی بود، خریداری کردند که وقتی این فرد سنی مطلع شد که این چوب برای چه کاری قرار است استفاده شود استقبال کرد. وقتی برای خرید نقره به خزانه‌ی بانک مرکزی رفتیم نقره‌های فراوانی در آنجا وجود داشت که کارکنان آنها تا وقتی فهمیدند این نقره برای چه کاری قرار است استفاده شود با چشمانی پراشک خود را به نقره‌ها تبرک می‌کردند.»[۱]

روزگاریان می‌گوید: «ضریح اگر قرار باشد درست و حسابی ساخته شود، کار بامشقتی است. راهی طولانی را باید طی کند تا به‌راستی ضریح شود. بااین‌حال متأسفانه باز هم افرادی که کار را بلد نیستند به این هنر ورود کرده‌اند، خیلی از ضریح‌ها دیگر آن اصالت سابق را ندارند. ضریح با آداب و رسوم خاص خودش ساخته می‌شود. برخی از این ضریح‌هایی که سریع و تند و ارزان درست می‌شوند، واقعاً آن مفهومی را که ما از ضریح می‌شناسیم ندارند. همان‌طوری که در گنبدهای فلزی می‌بینید که دیگر آن روح و جلای سابق را ندارند.» 

رنگی که از رخسار رفت

«آیا گنبد قلعه‌ی دختر فارس را دیده‌اید؟ معماری باشکوهی دارد. ایرانیان سرآمد این سبک معماری در جهان بودند که سرآغاز آن به پیش از اسلام بازمی‌گردد و بسیاری از بزرگان ایران را خاستگاه گنبدسازی جهان می‌دانند. گنبد سلطانیه را چطور دیده‌اید؟» محمدمنصور فلامکی می‌پرسد، یکی از قدمای معماری و شهرسازی.

کاشی‌های هفت‌رنگ گنبد مسحورکننده است، آسمانِ زمینی است. این بنا ۶۹۲ سال پیش به دستور اولجایتو، پادشاه مغول، به‌پا شده است تا آرامگاه امام اول شیعیان شود که نشد. اما آنچه از هنر معماران ایرانی برجای مانده بنایی است که پروفسور سن پالوزی، رئیس وقت دانشکده‌ی معماری فلورانس، آن را این‌گونه تصویر می‌کند: «گنبدی دوپوش با قشرهای تقریباً موازی و نزدیک به هم با فرم ساختمان‌های دنده‌ای و بافت آجری که در ساختمان آن به‌هیچ‌وجه از اسکلت و مهار استفاده نشده بلکه به‌طور خودیار بنای گنبد شکل گرفته و ساخته شده و از شهر سلطانیه، یا بهتر بگوییم قبلاً طوس، کیلومترها سفر کرده و این خصیصه‌ی فنی را به گنبد سانتا ماریادل، در فلورانس ایتالیا، ارزانی بخشیده و واقعه‌ی بزرگی را در امر نقل و انتقال فرم‌های هنری و پدیده‌های فنی به‌وجود آورده است.»

اعتقاد بسیاری از معماران این است که این بنا یکی از نخستین قدم‌ها در راه شکل‌گیری معماری گوتیک است. آتشکده‌ی فیروزآباد، کاخ سروستان و آتشکده‌ی نیاسر همه آثاری است به‌جامانده از دوره‌ی ساسانیان که دارای گنبد هستند؛ هنوز آثاری از آنها به‌جا مانده. آندره گدار، معمار و باستان‌شناس فرانسوی، هم اصالت گنبد را به ایرانی‌ها نسبت می‌دهد. گنبدها، در دوره‌ی صفویان، اصفهان را نصف جهان می‌کنند.

شما گنبد کاشی هفت‌رنگ سلطانیه را دیده‌اید؟ استاد شمسی‌پور که کارگاهش چهارمحال و بختیاری است با سی سال سابقه در گنبد و گلدسته‌سازی می‌گوید: «بله، قشنگ‌ است اما گران تمام می‌شود، الآن باید با استیل گنبد بسازید، این به‌صرفه است.» با استیل گنبد زیبا نمی‌شود: «فکر می‌کنید؛ استیل خوب استفاده کنید، ببینید. ما استیل زرد طلایی نگیر داریم، متری ۲۶۰ هزار تومان با ضمانت صددرصد. این استیل را آهن‌ربا جذب نمی‌کند و دوام زیادی دارد. استیل طلایی بگیر، متری دویست هزار تومان، که من تضمینش نمی‌کنم، استیل نقره‌ای متری دویست هزار تومان، استیل سبز متری ۲۸۰ هزار تومان. سبز برای زیبایی است. خیلی شیک درمی‌آید. رویش رد زرد می‌زنیم. زرد و سبز قاطی می‌شود، خیلی قشنگ. توی گلدسته‌های مؤذن‌ را هم زرد می‌زنیم. هزینه‌ی حمل به‌عهده‌ی مشتری است، تریلی با خودتان، نصب از ما. با این حساب یک گنبد متوسط بگیر هشت میلیون درمی‌آید.»

استاد در گنبدسازی خودآموخته است و حالا با پنج تا شاگرد برای گچساران، یاسوج، بهبهان، خرم‌آباد و خلاصه سراسر ایران گنبد و گلدسته می‌سازد. فلامکی می‌گوید: «ای کاش می‌شد که تحقیقی صورت می‌گرفت که به‌درستی بدانیم که سبک معماری گنبدسازی دوران ساسانی در معماری جهان چقدر تأثیرگذار بوده که بی‌شک بوده و ما چه روندی را طی کردیم که از آن معماری باشکوه به چنین ابتذالی در این سبک رسیده‌ایم.»

شمسی‌پور اما ابتذال را قبول ندارد. او از رونق کاسبی‌اش در پنج سال پیش می‌گوید: «آن روزها کار و کاسبی ما سکه بود، اصلاً وقت نمی‌کردیم گنبد و گلدسته‌هایی را که سفارش می‌دادند بسازیم. جوری شده بود که کار رد می‌کردیم. من همان زمان برای روستای لردگان چهارمحال چهارده تا امامزاده ساختم. بعضی جاها هم امامزاده‌های قدیمی را خراب می‌کردیم، جدید می‌ساختیم.»

این روزها نمای بسیاری از ۷۲ هزار مسجد در ایران همین گنبدهای استیل است، نمای تعداد زیادی از ده هزار و ۶۱۵ امامزاده هم، که سازمان اوقاف و امور خیریه در کشور شناسایی و ثبت کرده و دارای شناسنامه هستند، همین حال را دارند: «من ۶۶ سالمه، در زندگیم مال حرام نخوردم. خیلی‌ها ساخت و پاخت می‌کنند و رانتی کار می‌گیرند. من این‌طوری نیستم. الآن وضع کار خراب است. امسال چهار پنج تا امامزاده کار کرده‌ام و هفت هشت تا مسجد. قبلاً این‌طوری نبود.»

در سال‌های اخیر گزارش‌هایی منتشر شد درباره‌ی اینکه تعداد مقبره‌ی امامزاده‌های ایران در اوایل انقلاب یک‌هزار و پانصد مقبره بوده و بنابر آمارهای رسمی تا ۱۳۹۰ به ده هزار و ۶۱۵ رسیده، یعنی طی سال‌های گذشته به‌طور میانگین، سالانه سیصد امامزاده‌ی جدید ساخته شده است.[۲] این افزایش آمار امامزاده‌ها باعث شد که غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی، نماینده‌ی مردم رشت در ۱۳۹۳، این سؤال را مطرح کند: «سال‌های گذشته و به‌خصوص پس از انقلاب درباره‌ی تعدد و افزایش امامزاده‌ها بحث‌های فراوانی وجود داشت و مردم از ما سؤال می‌کنند که بعد از انقلاب این همه امامزاده از کجا آمده است. او از درخواست مجلس برای تحقیق و تفحص از سازمان اوقاف و امور خیریه خبر داد. سخنگوی سازمان اوقاف و امور خیریه هم همان زمان با اظهار تأسف از اظهارات نماینده‌ی مردم رشت طرح این گونه مباحث تکراری، غیرواقعی و بی‌اساس را در رسانه مصداق ظلم به فرهنگ حسنه‌ی وقف و مردم عزیز و بهره‌مندان از خدمات و برکات این سنت نیک دانست.»[۴]

بااین‌همه ارادت مردمی به بقاع متبرکه در شهرها و روستاها انتظار می‌رفت که در این سال‌ها و در تجربه‌های تازه سبکی جدید در معماری و هنر ضریح‌سازی پدید می‌آمد تا جوابگوی این رشد باشد؛ نه سبکی ارزان و کار راه‌انداز که با معماری و سیاق پیشین ایرانیان بسیار فاصله دارد. محمدکریم پیرنیا در کتاب سبک‌شناسی معماری ایرانی می‌نویسد: هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که به‌خوبی در نمونه‌های این هنر نمایان شده. اصول چنین هستند: «مردم‌واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش[۴]، خودبسندگی و درون‌گرایی.»

 

پی‌نوشت‌:
۱. مطلب «راز شش‌گوشه بودن ضریح امام حسین (ع)»، باشگاه خبرنگاران جوان
۲. «ثبت امامزاده‌ها در تهران»، روزنامه‌ی آرمان روابط عمومی، ۲۲ فروردین ۱۳۹۲
۳. این بخش از گزارش بر اساس جوابیه‌ی سازمان اوقاف و امور خیریه در ۱۳۹۳ به مطلب «بعد از انقلاب این همه امامزاده از کجا آمده؟» نوشته شده است.
۴. نیارش به معنای دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمانیه‌شناسی (مصالح‌شناسی) ‌گفته می‌شده است.

  • این مطلب پیشتر در شماره‌ی ۳۳ مجله شلکه آفتاب (آبان ۱۳۹۵) چاپ شده است.
  • عکس: مریم تخت‌کشیان
فاطمه علی‌اصغر

Recent Posts

نجات‌دهندگان آسیایی

طبيعت روي کره‌ي زمين يک بار با عصر يخبندان آخر‌الزمان را تجربه کرده است. خطر…

10 ماه ago

کاش فقط خسته بودیم

«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال می‌شود.»«سهامدار و مالک حقوق…

10 ماه ago

تقدیس یک آدمکش

آنهایی که در امریکای شمالی زندگی می‌کنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…

11 ماه ago

دو چشم روشن بی‌قرار و دیگر هیچ

فیلم‌های اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساخته‌ی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…

11 ماه ago

برف در سلین آب نمی‌شود

محفوظ در یال کوهسالان به جست‌وجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از هم‌ولایتی‌ها را دید…

11 ماه ago

نوری زیر آوار

روز‌های پایانی دی‌ماه ۱۳۹۸. اعلام می‌شود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری ‌شهداد روحانی، رهبر…

11 ماه ago