سوگواری و موسیقی از انواع مختلفش، از تعزیه و نوحهخوانی گرفته تا فرمهایی مثل رکوییم در موسیقی اروپایی، همیشه با هم رابطه داشتهاند. ازآنجاکه یکی از کارکردهای موسیقی ثبت و بروز و انتقال احساسات است و یکی از احساسات رایج بشر احتمالاً از روز ازل حس فقدان و غم و اندوه بوده، عجیب نیست که بشر از وقتی توانست احساساتش را با ساز و آواز بیان کند آهنگهای غمگین بسازد. این آهنگها در موقعیتهای مختلف به تشدید بار احساسی/دراماتیک فضا (یا صحنه) کمک میکنند. چه وقتی یکی بخواهد به شما بگوید چقدر غمگین است (و کلام از این کار قاصر باشد) و چه در بخشی از اپرا یا در جریان نمایشی تراژیک یا در مراسم سوگواری عزیزی که تازه ازدسترفته یا مدتهاست که در میانمان نیست. اما کیفیت این همراهی (و جنس و فرم موسیقیِ همراهیکننده) در موقعیتهای مختلف جغرافیایی بسیار متفاوت است، همانطور که بقیهی سنتهای مربوط به سوگواری نیز آنقدر متفاوت است که ادای احترام به درگذشتگان و سوگواری در بخشی از جهان ممکن است در گوشهی دیگری از جهان بیاحترامی و بیادبی به درگذشتگان تلقی شود. برای این هر دو گروه ساکنان دو گوشهی مختلف جهان نیز احتمالاً سنتها و آیینهایشان (و موسیقی مربوط به آن) آنقدر قدیمی و نهادینه شده که حالتی «مقدس» پیدا کرده است. برای نشان دادن گوشهای از میزان تفاوت این آیینها در نوشتهای که در ادامه میآید موسیقی و سنتهای مربوط به سوگواری در ایالت لوییزیانای امریکا معرفی شده است؛ آیینی که خودش ریشه در سنتهای غرب افریقا دارد و خواهید دید که چقدر با رسمها و رفتار مردمان دور و بر خودمان در موقعیتهای مشابه تفاوت دارد.
شهر نیواورلئان در ایالت لوییزیانا، شهری که بر دلتای رود میسیسیپی آنجا که به خلیج مکزیک میریزد نشسته است، زادگاه موسیقی جَز است. این شهر امروزه محل اتفاقات متعدد موسیقی است. انواع جشنوارهها، کارناوالها و کنسرتهای موسیقی در سبکهای مختلف تقویم موسیقی نیواورلئان را پر کرده است. البته اکثر اینها نمونههایی امروزی از وقایع موسیقیِ برنامهریزیشده است که ارتباط چندانی با نیواورلئان بیش از یک قرن پیش ندارد. اما نیواورلئان برعکس اکثر شهرها که آیینها و مراسم سنتیشان کمرنگ شده و در حال از بین رفتن است، و تنها به کتابها و اجراهایی مصنوعی در جشنوارهها محدود شده، سنتهای زیادی دارد که هنوز زندهاند و باید کمی خوششانس بود تا با آنها در گوشهوکنار شهر روبهرو شد.
ممکن است بهطور تصادفی در خیابانهای این شهر با مراسم تشییعجنازهای برخورد کنید که در آن یک ارکستر برنجی در پیش هیأت تشییع قطعههایی محزون مینوازد، اما همین گروه ساعتی بعد درحال نواختن قطعاتی پرتحرک خواهد بود که مردم با آن در حال رقص و پایکوبی هستند.[۱] شاید برای خیلی از طرفداران موسیقی جَز ارتباط چندانی بین این فرم موسیقی و مسائل مذهبی و آیینی وجود نداشته باشد، اما اینگونه نیست. موسیقی جَزِ سنتی نیواورلئان، موسوم به دیکسیلند که در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت و دوران اوج آن دهههای ابتدای قرن بیستم بود، پیش از آنکه در شیکاگو و نیویورک بهصورت فرمی هنری مطرح شود، موسیقی فولکِ شهری نیواورلئان بود و مانند موسیقی فولک هر منطقهای با زندگی روزمرهی آن مردم آمیخته بود. از این موسیقی در مراسم شادی همچون عروسی، شادنوشی، تولد، روزهای ملی، جشنهای مذهبی و همچنین در مراسم عزا استفاده میشد.
یکی از جنبههای منحصربهفرد و شگفتانگیز فرهنگ افریقاییتباران ایالت لوییزیانا مراسم تشییع جنازهی جَز است که با سنتها، مذهب و آیینهای روحانی و معنوی این منطقه آمیخته است. این مراسم رنگارنگ و پرشور سوگ و شادی آشتیدهندهی مرگ و زندگی است. این مراسم هنوز در نیواورلئان، جایی که موسیقی در آن هیچگاه نخواهد مُرد، همچنان برقرار است.
۱. تشییع جنازهی جَز (یا بهاختصار تشییع جَز) مراسم عمومی مشایعت تابوت از منزل متوفی یا کلیسا به گورستان و خاکسپاری آن، و سپس بازگشت از گورستان و شادی و پایکوبی است. فرد درگذشته شخصیتی برجسته است که معمولاً موزیسین، فردی در ارتباط با سرگرمی و هنر یا عضوی برجسته از باشگاههای اجتماعی یا انجمنهای روحانی است. مراسم شامل دو گروه است: صف اول و صف دوم. صف اول شامل گروه موسیقی، خانواده و دوستان فرد درگذشته و تابوتِ درحال حمل (روی دست، درشکه یا اتومبیل) است که جلوداری موسوم به گراند مارشال با عصایی در دست آن را هدایت میکند و صف دوم شامل مهمانان ناخوانده، مردم محله و رهگذرانی است که به گروه مشایعت میپیوندند.
این مراسم دو بخش اصلی دارد: بخش اول مشایعت تابوت از منزل یا کلیسا تا گورستان بهدست صف اول و بخش دوم بازگشت از گورستان که این زمانی است که صف دوم به آن میپیوندد. در بخش اول گروه موسیقی بادی برنجی قطعههایی آرام و محزون با تمپویی پایین، تقریباً بدون هرگونه بداههنوازی، مینوازد که معمولاً مناجاتهای مسیحی، سرودهای گاسپل یا آهنگهایی معنوی است، مانند قطعههای «نزدیکتر، خدای من، به تو»[۲]، «قدمزنی نزدیکتر با تو»[۳]، «چه دوستیای داریم با مسیح» و «پرواز مثل پرنده». پس از مراسم خاکسپاری گروه موسیقی گورستان را ترک میکند و پس از اینکه به فاصلهی مناسبی از گورستان رسید صف دوم به آنها میپیوندد و بخش دوم با انرژی و تمپویی بالا آغاز میشود و خانواده و دوستان درگذشته پشت صف دوم قرار میگیرد. در ابتدا یکی از همان ترانههای مذهبی بهصورت سویینگ نواخته میشود و سپس گروه به نواختن ترانههای عامهپسند و سنتی جَز میپردازد که معروفترین آنها ترانههای «وقتی قدیسان راهپیمایی میکنند»[۴] و «او سرگردان نیست» است. این ترانهها معمولاً در تکریم شخص درگذشته است و در آنها به اینکه او فردی خوب و انسانی آزاده بوده اشاره میشود. صف دوم که شامل اهالی محل و رهگذران است به پایکوبی میپردازند. صف دوم، که به بخش دوم این مراسم نیز اطلاق میشود[۵]، بازتاب روح حقیقی فرهنگ نیواورلئان است. سیاه و سفید، پیر و جوان، محلی و توریست، فقیر و غنی همه به یک دلیل گرد هم میآیند؛ تجلیل از زندگی، از ابتدایش که تولد است تا پایانش که مرگ است.
«تشییع جَز» عبارتی است که دیگران به این مراسم اطلاق کردهاند، درحالیکه از موزیسینها و اهالی نیواورلئان آن را چندان مناسب نمیدانند. آنها معمولاً عبارت «تشییع جنازه با موسیقی» را بهکار میبرند. زیرا با اینکه بخش اعظم موسیقی نواختهشده جَز است، هدف این مراسم جزنوازی نیست. هرچند امروزه دیگر عبارت تشییع جَز بین موزیسینهای نسل جدید جاافتاده است، بهخصوص پس از بازگشت دوبارهی موسیقی نیواورلئان و از دهههای ۱۹۸۰ بهبعد بهواسطهی گروههایی همچون «دِرتی دوزِن برس بند»، «ریبرث برس بند» و «سول ربلز برس بند» که موسیقی سنتی نیواورلئان را دوباره به عرصهی موسیقی بازگرداندند و آن را با عناصر جدیدی چون بیباپ و فانک و بعدتر با سول، هیپهاپ و پاپ آمیختند. اینها گروههایی هستند که همگی در نیواورلئان در صف دوم نیز مینوازند.
۲. این مراسم آیینی ریشههای مختلفی دارد که از درآمیختن آنها با یکدیگر بهمرور زمان تبلور یافته است. تشییع جز بهطور کلی دو ریشهی اصلی دارد: ریشهی اروپایی و ریشهی افریقایی. ازآنجاکه ایالت لوییزیانا در گذشته مستعمرهی اسپانیا و سپس فرانسه بود گروههای موسیقی نظامی بادی برنجی به آنجا وارد شد. این گروههای موسیقی در مناسبتهای مختلف از جمله در مراسم تشییع جنازه مارش نظامی مینواختند. درواقع سازهای اروپایی از طریق همین ارکسترها به سیاهان معرفی شد. از طرفی اروپاییها مسیحیت را با خود به قارهی جدید آوردند و بردگان را مجبور به پذیرفتن مسیحیت کردند. هرچند افریقاییتباران مسیحیت را بهصورت پوستهی باورهای خود پذیرفتند، در باطن باورها و آیینهای افریقایی خود را از یاد نبرده و با آن آمیختند. آنها درواقع خدایان قدیمی خود را با نامهای خدایان دین جدید میخواندند و ستایش میکردند.
ریشههای افریقایی تشییع به آیینهای مذهبی و شَمَنی غرب افریقا بهخصوص آیینهای قوم یُروبا (Yoruba) و داهومی (Dahomey) در نیجریه، بنین و غنا بازمیگردد که در کنار ریتمهای خاص افریقایی و سنت طبالی در سینهی بردگان به امریکا برده شد. از چهار قرن پیش در غرب افریقا مراسمی بههمراه موسیقی و رقص برای تشییع و خاکسپاری مردگان موسوم به «سفر دگرگونی» برگزار میشده است و هرجایی که باورهای یروبا حضور دارد، مانند برزیل، کوبا و امریکا، این مراسم مشاهده میشود. حتی امروزه نیز در کشور نیجریه مراسم تشییع جنازه و تدفین بههمراه موسیقی و رقصهای افریقایی صورت میگیرد که بیشباهت به تشییع جز نیست.
از طرفی دیگر بخشی از ساکنان افریقاییتبار لوییزیانا را بردگان و مردمان آزاد رنگینپوستی[۶] تشکیل میدادند که در اواخر قرن هجدهم از مستعمرهی سندومینیک، که پس از استقلال هائیتی نام گرفت، به لوییزیانا مهاجرت کردند. آنها باورها و آیینهای وودو هائیتیایی[۷] را با خود به نیواورلئان بردند که به بخشی از باورهای مذهبی آنجا تبدیل شد. این باورها نیز بهنوبهی خود ریشه در آیینهای وودو و شمنی افریقای غربی داشت که در مستعمرههای فرانسه با مسیحیت کاتولیک و عرفانهای اروپایی درآمیخته بود. براساس این باور پس از مرگ یک فرد برای خشنود ساختن ارواح محافظ مردگان میبایست جشنی برپا شود.
از دیگر ریشههای تشییع جز میتوان به کارناوال «ماردی گرا»ی سرخپوستی اشاره کرد. جشن ماردی گرا[۸] در خیلی از کشورهای مسیحی وجود دارد اما در فرانسه از اهمیت خاصی برخوردار است. فرانسویها این جشن را با خود به نیواورلئان بردند. امروزه ماردی گرای نیواورلئان جایگاه ویژه و شاخصی در میان این جشنها دارد. در اواخر قرن نوزدهم گروهی از سیاهان نیواورلئان با لباسهای پَردار حجیم و رنگارنگ ملهم از لباسهای بومیان امریکا، که ساکنان اصلی سرزمین نیواورلئان بودند، در جشن ماردی گرا شرکت کردند و سنت ماردی گرای سرخپوستی نیواورلئان را پایهگذاری کردند. بعضی معتقدند که ریشهی این سنت به زمانی بازمیگردد که قبیلههای بومیان به بردههای فراری پناه میدادند و این ادای احترامی به آنهاست. همچنین بعضی دیگر معتقدند نژاد آنها در گذشته با بومیان امریکایی آمیخته است. در این جشن آنها بهصورت گروههایی از محلههای مختلف شرکت میکنند که آن را قبیله مینامند و هر قبیله یک رئیس بزرگ دارد. امروزه در نیواورلئان حدود چهل قبیله وجود دارد. در ابتدا این قبیلهها، که از محلههای مختلف شهر بودند، بر سر قلمرو و رقابت با یکدیگر درگیر میشدند و ماردی گرا به محل انتقامگیری آنها بدل میشد. آلیسون مونتانا معروف به رئیس توتی (Chief Tootie)، که بهمدت پنجاه سال رئیس بزرگ قبیلهی پوکاهونتاس زرد و رئیسالرؤسای تمام قبایل بود، کسی بود که خشونت موجود در ماردی گرای سرخپوستی را برچید و آن را به جشنی باشکوه و رنگارنگ و پُر از موسیقی و نمایش تبدیل کرد. او علاوه بر این بر ضد خشونت پلیس علیه جامعهی سیاهان فعالیت داشت. رئیس توتی که در نیواورلئان شخصیتی بسیار مورد احترام بود در ۲۰۰۵ درگذشت و مراسم تشییع جز او یکی از باشکوهترین این مراسم در دوران اخیر است که هزاران نفر را در نیواورلئان گرد هم آورد.
سنت تشییع با موسیقی همزمان با شکلگیری جز نیواورلئان در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در این شهر رواج داشت. بسیاری از سفیدپوستان این مراسم را از دید خود بیاحترامی به مردگان میپنداشتند، بههمین دلیل در شهرهای دیگر لوییزیانا، که اکثر ساکنان آن سفید بودند، چندان رایج نبود. این سنت تا پیش از جنگ جهانی اول بسیار رایج بود تا اینکه در دوران رکود اقتصادی بزرگ در دههی سی میلادی بهمیزان زیادی کنار گذاشته شد. اما از دههی شصت و هفتاد میلادی کمکم با رواج دوبارهی موسیقی جز نیواورلئان سنت تشییع جَز نیز به میان مردم بازگشت و همچنان در خیابانهای این شهر، بهخصوص در محلهی ترِمه[۹] و میدان اصلی آنان موسوم به میدان کونگو که قدیمیترین محل فرهنگ افریقایی در امریکاست، مشاهده میشود. میدان کنگو از اواسط قرن هجدهم میلادی مرکز موسیقی و رقص افریقایی بوده است. بردگان هر یکشنبه، که روز تعطیلشان بود، آنجا دور هم جمع میشدند، طبل میزدند، ترانه میخواندند و پایکوبی میکردند و همچنین بازار هفتگی برپا میکردند. آنها علاوه بر سازهای سنتی افریقایی از سازهای اروپایی همچون ویولن و تمبورین نیز استفاده میکردند. این گردهمایی که اصلیترین ریشهی موسیقی جَز است با برچیده شدن بردهداری و شروع جنگهای داخلی در میانهی قرن نوزدهم از بین رفت اما امروزه صدای آن هنوز در صف دوم تشییع جَز و ماردی گرای سرخپوستی شنیده میشود.
۳. با توجه به ریشههای متنوع این مراسم آیینی، بررسی چگونگی شکلگیری آن از دل درآمیختگی این ریشهها در طول زمان کار چندان آسانی نیست. از یک طرف بخش آیینی و مذهبی آن در حال شکلگیری بوده و از طرف دیگر بخش موسیقایی آن. آیینهای وودو هائیتیایی و شمنی افریقایی و مراسم مسیحی با هم درمیآمیختند که نمونهی آن مراسم شفابخشی شمنی به همراه خواندن مناجاتهای مسیحی است.[۱۰] همچنین راهپیمایی و تشییع جنازهی کاتولیک همراه ارکستر مارش نظامی و مراسم تشییع به سبک افریقایی بههمراه موسیقی بهمرور زمان بر هم انطباق پیدا کرده است. از طرف دیگر در روند پیدایش موسیقی جَز نواها و ریتمهای آیینی افریقایی با سازهای اروپایی عجین شدند که از گردهماییهای بردگان در میدان کنگو آغاز شده است. همچنین موسیقی گاسپل نیز نتیجهی بههم پیوستن سنت آوازخوانی مذهبی افریقاییتباران و سرودها و مناجاتهای مسیحی است.
در دوران اوج بردهداری در امریکا تعداد مردمان آزاد رنگینپوست نیز افزایش یافته بود و نیاز به کمکهای اجتماعی در جامعهی سیاهان بهوجود آمده بود. ازآنجاکه استفاده از بیمه برای افریقاییتباران تقریباً غیرممکن بود انجمنها و تشکلات خیریهای شکل گرفت که برای پرداخت هزینههای خدمات درمانی افراد نیازمندان پول جمع میکردند. این خدمات بیمهای شامل هزینههای مراسم تشییع مناسب نیز بود که اجرای موسیقی توسط ارکستر برنجی جزئی از آن بود. این انجمنها که معمولاً از طرف کلیسای سیاهان، باشگاههای اجتماعی و انجمنهای مخفی و روحانی سیاهان حمایت میشد، درواقع برگزاری این مراسم را عملی کرد و به آن استمرار بخشید. این ارکسترهای موسیقی معمولاً در استخدام مؤسسات کفن و دفن هستند، اما در مواردی که فرد درگذشته خود موزیسین باشد سایر موزیسینهای همکار و آشنا نیز ممکن است به احترام او به ارکستر بپیوندند که در مورد افراد بسیار سرشناس این تعداد ممکن است به چند ده نوازنده برسد.[۱۱]
۴. کارکرد این مراسم در جامعهی افریقاییتباران بهصورت فعالیتی اجتماعی، که حول مرگ شکل گرفته، واکنشی در راستای بقا و زندگی است که باعث کاهش تألمات و تسلی خاطر بازماندگانِ فرد درگذشته بهعنوان بخشی از جامعهی سیاهان میشود، بهخصوص در بحرانهایی که با مرگومیر زیادی همراه است که کل جامعه را متأثر میکند. از طرفی این مراسم برای افریقاییتباران بهعنوان بخش مغلوب و آسیبپذیر جامعه نوعی وسیلهی بقا و مقاومت در برابر سختیهای زندگی بوده است. آنها، چه برده و چه آزاد، همواره در زندگی با ظلم و فقر و قهر دستبهگریبان بودهاند و حتی امروزه نیز نیواورلئان از محرومترین نقاط امریکا بهحساب میآید. همچنین این مراسم دستهجمعی آیینی با استفاده از عناصر فرهنگی اجداد آنها در میدان کنگو، هاییتی، و غرب و مرکز افریقا با بزرگداشت و تجدید خاطرهی آنها نوعی خوداندیشی و تأمل بر هویت فرهنگی و اجتماعی یک قومِ در غربت است که به بقای آنها کمک میکند. همانطور که بردهها در میدان کنگو هر یکشنبه آیینهای اجداد خود در افریقا و هاییتی را بازآفرینی میکردند و اتصال خود را با آنها حفظ میکردند، صف دوم نیز از طریق میدان کنگو به هویت افریقایی اتصال پیدا میکند. شاید امروزه برای بخشی از شرکتکنندگان صف دوم تنها یک جشن باشد اما برای خیلی این مراسمِ خلسه و شفا تبلور آیینهای بومی افریقایی در فرمی امروزی است که در طول قرنها روند تکامل خود را طی کرده است.
۵. نواختن در ارکستر تشییع جَز همیشه برای موزیسینهای نیواورلئانی محل درآمدی بوده که میتوانستهاند روی آن حساب کنند. اکثر موزیسینهای نیواورلئانیِ نسل اول برای امرار معاش صبح و ظهر در مراسم تشییع مینواختند و شبها در کلوبها روی صحنه میرفتند. امروزه نیز گروههای برنجی معروفی همچون دیرتی دازن، ریبرث، هات اِیت و نیو برث علاوه بر کنسرت و استودیو هنوز هم در صف دوم مینوازند. نواختن در صف دوم برای موزیسینهای معروف نیواورلئانی نوعی حرکت مردمی است که آنها را با مردم و فرهنگ نیواورلئان پیوند میدهد. گروه درتی دازن که از قدیمیترین گروههای دورهی بازگشت موسیقی نیواورلئان است در آلبوم سال ۲۰۰۴ خود بهنام Funeral for A Friend بهروایت خود از موسیقی تشییع جز پرداخته است. از طرف دیگر گروههای باسابقهی تشییع جَز نیز وجود دارند که توانستهاند به صحنههای موسیقی راه یابند. گروه برنجیِ ترمه (Treme Brass Band) از معروفترین ارکسترهای بادی تشییع جَز امروز نیواورلئان است که آلبوم موسیقی منتشر کرده است و در جشنوارهها و پروژههای موسیقی نیز شرکت میکنند. این گروه در سریال «ترمه»نیز بهعنوان ارکستر تشییع حضور دارد. همچنین انجمن حفظ میدان کنگو که لوتر گری، نوازندهی پرکاشن، پایهگذاری کرده هر یکشنبه با اجرای مراسم طبلنوازی، اجرای موسیقی و رقصهای بومی سنت تاریخی میدان کنگو را زنده میدارد.
علاوه بر موزیسینها و گروههای برنجی نیواورلئانی موزیسینهای دیگری نیز از این آیینها و سنت در آثارشان استفاده کردهاند. دکتر جان موزیسین، پیانیست و خوانندهی سبکهای بلوز و راک اهل نیواورلئانِ، که علاقهی ویژهای به آیینهای وودو دارد در خیلی از آثارش از فرهنگ آیینی نیواورلئان استفاده کرده است. او در آلبوم Goin’ Back to New Orleans، که در ۱۹۹۲ منتشر شد، به روایت میراث شنیداری نیواورلئان پرداخته است. دونالد هریسن جونیور، نوازندهی ساکسوفن اهل نیواورلئان، در دو آلبوم Indian Blues (بههمراه دکتر جان) که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد و Spirits of Congo Square که در ۲۰۰۲ بیرون داد این نواها را ثبت و روایت کرده است. پدر او رئیس بزرگ چهار قبیلهی ماردیگرای سرخپوستی بود که آیینهای مرموز و الگوهای ریتمیک میدان کنگو را به او آموخته بود. او بههمراه گروهش Congo Square Nation به اجرای آثاری براساس الگوهای اولیهی طبلنوازی میدان کنگو میپردازد و در قسمتهایی از سریال «ترمه» نیز حضور دارد. وینتون مارسالیس، نوازندهی ترومپت و آهنگساز از خانوادهای اهل موسیقی از نیواورلئان، در اثری بهنام« میدان کنگو» بههمراه یاکوب آدی، طبلنواز غنایی، به کنکاش در فصل مشترک موسیقی جز و موسیقی غرب افریقا پرداخته است. این اثر را ارکستر جز لینکلن سنتر و گروه طبلنوازان غنایی در بهار ۲۰۰۶ در میدان کنگو شهر نیواورلئانِ طوفانزده، در پارک لویی آرمسترانگ، روی صحنه بردند.
۶. در ۲۹ اوت ۲۰۰۵، گردباد عظیمی موسوم به کاترینا لوییزیانا را درهمنوردید. شهر نیواورلئان، که پیش از آن نیز شهری فقیر و آسیبپذیر بود، در این میان بیشترین میزان آسیب را متحمل شد. کاترینا، یکی از مرگبارترین بلایای طبیعی تاریخ امریکا، باعث شد که خاکریز کنارهی میسیسیپی بشکند و سیل عظیمی جاری شود تا جایی که حدود هشتاد درصد شهر زیر آب رفت. مقامات دولتی و فدرال طوفان کاترینا و عواقب بعدی آن را دستکم گرفتند و در تخلیهی مردم شهر، که اکثر آنها سیاهان فقیر بودند، قصور زیادی ورزیدند. مردم زیادی چندین روز بدون آب و غذا و کمکهای اولیه میان آب زندانی شدند. این حادثه بیش از ۱۵۰۰ نفر کشته و چندصد مفقودالاثر داشت.[۱۲] هرچند بهدنبال این مرگومیر مراسم تشییع زیادی برگزار شد، این حادثه باعث شد بخش زیادی از جمعیت نیواورلئان از جمله موزیسینها و اعضای قبایل ماردی گرای سرخپوستی آنجا را ترک کنند و این قضیه به فرهنگ نیواورلئان لطمهای بسیار جدی وارد کرد. بیش از یک میلیون نفر از مردم منطقه آنجا را ترک کردند و جمعیت نیواورلئان ظرف دو سال به کمتر از نصف رسید، ساختار نژادی شهر تغییر کرد و آنها که ماندند بیخانمان و با مشکل بیکاری و امرار معاش دستبهگریبان شدند. شرکتهای بیمه به بهانهی اینکه خانهها اکثراً توسط سیل ویران شده بود اما در قرارداد در برابر طوفان بیمه شده بود از پرداخت خسارت سر باز زدند.
در اکتبر ۲۰۰۵ و ژانویهی ۲۰۰۶ بههمت بعضی گروههای موسیقی و باشگاههای اجتماعی دو تشییع جَز نمادین برای قربانیان این حادثه برگزار شد. همچنین در سالگرد آن نیز مراسم تشییع بزرگی با حضور موزیسینهای زیادی برگزار شد. این مراسم علاوه بر نقش وحدتبخش و تسلیدهنده به انعکاس صدای مردم نیواورلئان در برابر بیعدالتی تبدیل شد. آنها در این تجمعها خواستار رسیدگی به مشکلاتشان و محاکمهی مسؤولانی شدند که در کمکرسانی به مردم قصور کردند. مردم نیواورلئان، بهخصوص آنها که ماندند، همچون همیشه راه بقا و زندگی را انتخاب کردند و با موسیقی و معنویت به جنگ رنجها و مصائب رفتند، زیرا راه زندگی در نیواورلئان از مرگ میگذرد.
پینوشت:
۱. در سکانس آغازین فیلم جیمز باندی «زندگی کن و بگذار بمیرد» (۱۹۷۳) با حضور راجر مور شاهد گذر یک دستهی تشییع جنازه هستیم که قطعهای غمگین مینوازند و پس از قتل یک مأمور مخفی او را در همان تابوت درحال حمل میگذارند و دستهی تشییع ساختگی ناگهان شروع به رقصیدن با آهنگی شاد میکند.
۲. Nearer, My God, to Thee- مناجات مسیحی قرن نوزدهمی اثر سارا فلاور آدامز، براساس داستان «نردبان یعقوب» از کتاب سِفر پیدایش. برخی از بازماندگان کشتی تایتانیک معتقدند ارکستر زهی تایتانیک در حین غرق شدن این کشتی مشغول نواختن این قطعه بوده است.
۳. Just a Closer Walk with Thee- ترانهی گاسپل سنتی که موزیسینهای بسیاری در سبکهای مختلف آن را بازخوانی کردهاند.
۴. سرود گاسپلی معروف به «قدیسان». این سرود آخرالزمانی که تصویری از روز رستاخیز و آرزوی بودن در صف قدیسان در ورود به بهشت است بنا به روایاتی توسط بادی بالدن، نوازندهی ترومپت نیواورلئانی که معتقدند پدر جَز و گروهش اولین گروه جَز بوده، بههمراه دیگر سرودهای گاسپل به آنچه بعدتر جَز نامیده شد برگردانده شد و از کلیسا به سالنهای رقص برده شد. لویی آرمسترانگ آن را در ۱۹۳۸ ضبط کرد و باعث معروفیت آن شد.
۵. عبارت second line معانی مختلفی پیدا کرده است. بهعنوان اسم بهمعنای صف دوم و همچنین بخش دوم مراسم، و بهعنوان فعل بهمعنای نواختن در گروه موسیقی بخش دوم و همچنین شرکت و رقصیدن مردم در این مراسم است.
۶. Free people of color- این عبارت معمولاً به دورگههای افریقاییاروپاییِ غیربردهای اطلاق میشد که در مستعمرههای فرانسه زندگی میکردند و شامل بردگانی که آزاد شده بودند نمیشد.
۷. Haitian Vodou- آیینی مذهبی آمیخته با سحر و جادو که نمونهای از این باورها در نیواورلئان در فیلم«قلب فرشته» به کارگردانی آلن پارکر و بازی رابرت دنیرو و میکی رورک نشان داده شده است.
۸. Mardi Gras- ماردی گرا (به فرانسوی یعنی سهشنبهی چرب) نام جشنی مسیحی است که پیش از چهارشنبهی خاکستر، که شروع دورهی چهلروزهی امساک و روزه است، برگزار میشود. در این روز مردم غذاهای چربی را، که در دوران روزه خوردن آنها منع شده، میخورند و شادی میکنند. در این جشن که ممکن است از چند روز قبل از سهشنبهی چرب شروع شود کارناوالهایی خیابانی برگزار میشود که مردم در آن با لباسها و ماسکهای عجیب و غریبی در خیابان رژه میروند.
۹. Tremé- از محلههای قدیمی نیواورلئان که در گذشته بیشتر مردمان آزاد رنگینپوست در آن ساکن بودند. در سریالی بههمین نام از شبکهی اچبیاو که از ۲۰۱۰ پخش میشد تمرکز اصلی بر وضعیت این محله و زندگی ساکنان پس از طوفان کاتریناست که مراسم تشییع جَز و ماردی گرای سرخپوستی در آن بهوفور نشان داده میشود.
۱۰. نمونهی مشابه این قضیه مراسم زار در جنوب ایران است که ریشه در مراسم شفابخشی شمنی افریقایی دارد ولی بهدلیل درآمیختگی با فرهنگ اسلامی در آن از ذکرهای اسلامی استفاده میشود.
۱۱. یکی از نمونههای شاخص تشییع جَز که نوازندههای بیشماری به آن پیوستند مراسم تشییع آنتونی لِیسن معروف به توبا فتس (Tuba Fats)، مشهورترین نوازندهی توبای نیواورلئان، بود که در هجدهم ژانویهی ۲۰۰۴ در این شهر برگزار شد. فیلمهای این مراسم باشکوه در یوتیوب موجود است.
۱۲. در سال ۲۰۰۶ اسپایک لی مستندی چهارساعته بهنام «وقتی خاکریز شکست» ساخت. او در این فیلم به بررسی تبعات این حادثه، قصور و سهلانگاری مسؤولان و همچنین این شایعه میپردازد که خاکریز کنار میسیسیپی در کنار محلهی فقیرنشین شهر عمداً بهمنظور محافظت از منطقهی اعیاننشین بالاشهر منفجر شده است. موسیقی متن این فیلم را ترنس بلنچرد، موزیسن جَز متولد نیواورلئان، ساخته است.
منابع:
Turner, Richard Brent. Jazz religion, the second line, and Black New Orleans. Bloomington: Indiana University Press, 2009 / New Orleans: A Brief Musical Excursion, by Ned Sublette (http://www.lameca.org/dossiers/new_orleans_music/eng/) / Mardi Gras Indians History and Tradition (http://www.mardigrasneworleans.com/mardigrasindians.html) / New Orleans’ Official Guide (http://www.neworleansonline.com/) / Love and Death at Second-Line, by Nick Spitzer (http://southernspaces.org/2004/love-and-death-second-line)
طبيعت روي کرهي زمين يک بار با عصر يخبندان آخرالزمان را تجربه کرده است. خطر…
«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال میشود.»«سهامدار و مالک حقوق…
آنهایی که در امریکای شمالی زندگی میکنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…
فیلمهای اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساختهی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…
محفوظ در یال کوهسالان به جستوجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از همولایتیها را دید…
روزهای پایانی دیماه ۱۳۹۸. اعلام میشود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهداد روحانی، رهبر…