Categories: فرهنگ و هنر

آیا خرید آنلاین توطئه‌ی داعش است؟

آمازون بلای جان کتابفروشی‌های آن‌طرف آب شده. حالا هم که قول داده همین امروز و فردا پهبادهایش را بفرستد دم در خانه‌ی مشتری‌هایش تا کتاب‌ها و اقلام سفارشی‌شان را با هواپیماهای بدون سرنشین تحویل بگیرند. وب‌سایت آمازون جلوه‌ای از همان اتفاقی است که جوزف شومپترِ اقتصاددان در اوایل قرن بیستم «تخریب سازنده» خوانده بودش، لحظه‌ای که فناوری‌های نوین از راه می‌رسند و کسب‌وکارها و صنایع قدیمی را از بیخ‌وبن نابود می‌‌کنند. حالا آن‌طرف‌ها دعوا بر سر فروش آنلاین و ضربه‌ای که کتاب‌فروشی‌ها بابتش می‌خورند سخت بالا گرفته. یکی از دشمنان شماره‌ی یکِ جف بیزوس، مدیرعامل آمازون، اندرو وایلی، کارگزار سرشناس امریکایی است که گفته «آمازون داعش دنیای توزیع کتاب است و یکی باید جلو این غول را بگیرد.»
مدیرعامل آمازون مدتی قبل گفته بود در استراتژی فروش و جلب مخاطب گاهی ممکن است خشونتی از جنس حذف رقیب ضعیف و سنتی به وجود بیاید که امری عادی است. اما اندرو وایلی تصمیم ندارد دست از سر آمازون بردارد. او در جشنواره‌ی ادبیات تورنتو گفته «من مطمئنم زخم‌های سیستم سنتی چاپ و نشر ترمیم می‌شوند و شبکه‌ی توزیع داعش‌مانند آمازون به‌زودی دفن خواهد شد.»
آمازون حالا مدت‌هاست که با بسیاری از ناشران برای فروش کتاب‌هایشان قرارداد سی‌درصدی می‌بندد. اما اینجا در ایران باز هم همه‌چیز این معادله فرق می‌کند، اینجا به‌تازگی همه‌ی ناشران، از بزرگ‌ترین بنگاه‌های نشر تا ناشرانی که روی میز آشپزخانه‌شان کتاب را آماده‌ی انتشار می‌کنند، شیفته‌ی پدیده‌ی فروش آنلاین شده‌اند. جدا از فروش نسخه‌ی الکترونیکی که به‌مدد وب‌سایتِ فیدیبو در ایران پا گرفته، هر ناشری که وب‌سایتی حتی نیم‌بند داشته باشد فروش آنلاین و بدون واسطه‌اش را راه انداخته. حقیقت این است که بسیاری ناشران ایرانی معتقدند اصلی‌ترین دلیل گردش مالی کند و کم‌درآمد بودن عرصه‌ی نشر در ایران سیستم توزیع کتاب است. در فرنگ آمازون از ناشران برای فروش هر جلد کتاب سی درصد سود می‌گیرد، اینجا هم سیستم پخش و توزیع بین سی تا چهل درصد از قیمت پشت جلد کتاب را برمی‌دارد و در نهایت هم کتاب به خیلی از شهرستان‌ها نمی‌رسد و فروش هزار جلدش یک سال و بلکه بیشتر طول می‌کشد و البته ناشر هم شش ماه بعد از تحویل کتاب به سیستم توزیع پول فروش کتاب‌هایش را دریافت می‌کند. اما حالا به‌مدد فروش آنلاین، که با کمترین هزینه امکانش مهیا شده، ناشر نه آن سی درصد را از کف می‌دهد و نه شش ماه برای دریافت پول کتابی که فروش رفته انتظار می‌کشد. از آن طرف درست همان ‌روزی که کتابی در تهران توزیع شده، ساکن دورافتاده‌ترین روستای خراسان یا سیستان هم که نزدیک‌ترین کتابفروشی فرسنگ‌ها و کیلومترها با خانه‌اش فاصله دارد کتاب را سفارش می‌دهد و ظرف مدتی کوتاه می‌تواند هم‌پای پایتخت‌نشینان کتاب دلخواهش را دست بگیرد. فروش آنلاین البته هنوز در ایران آن‌قدر پا نگرفته که نگران تهدید شدنش برای کتاب‌فروشی‌ها باشیم، اما تجربه‌ای است تازه که هم ناشر از آن راضی است هم خواننده‌ی تنبل تهرانی که حوصله‌ی ترافیک ندارد و هم خواننده‌ی مشتاق ساکن شهرستان که کتابفروشی نزدیکش نیست و اگر هم بود با بار کج سیستم توزیع بابتِ کتابِ دلخواهش باید کلی منتظر می‌ماند. کتاب‌های جدیدی که این‌روزها به کتاب‌فروشی‌ها رسیده‌اند و می‌شود از این طریق هم خریدشان، اینها هستند:
«استفاده و سوءاستفاده از تاریخ»، پیتر خیل، ترجمه‌ی حسن کامشاد، انتشارات فرهنگ جاوید. پیتر خیل، سیاستمدار و مورخ، بیش از همه برای عضویت در نهضت فلاندر مشهور شد؛ او در تفسیر تاریخ جنگی به راه انداخت و با نگاهی نو و کاملاً ضداستعماری به روایت تاریخ پرداخت. در بخشی از پیشگفتار این کتاب نوشته «تاریخ می‌کوشد پاره‌ای نیازمندی‌های مداوم و عمیق انسان متمدن و اجتماعی را تحقق بخشد. از همان اوان، از وقتی گروه‌های آدمی خود را از یوغ بدویت رهانیدند یا با استبداد عرف و عادت درافتادند، رویدادهای برجسته و اسامی اشخاص مهم را یادداشت کردند… اما چرا و چگونه مورخی سودای جعل تاریخ به‌سرش می‌زند؟ مورخی که غلام حلقه‌به‌گوش واقعیت‌ها نیست و تفسیرش از امور واقع متقن و علمی است چه می‌کند؟ چرا کنش و واکنش مورخ و امور واقع، یا به‌تعبیری، تقابل حال و گذشته بی‌پایان است؟» کتاب با بررسی نمونه‌هایی عینی سعی می‌کند به همه‌ی این سؤال‌ها جواب بدهد.
«آمدیم خانه نبودید»، نسرین ظهیری، نشر ثالث. احمد مسجدجامعی در مقدمه‌اش بر این کتاب نوشته «این مجموعه بر خلاف برخی از آثار و نوشته‌ها که سرگذشت خانه‌های تاریخی تهران را مرور کرده‌اند، به جای پرداختن و معرفی عمارت دوله‌ها و سلطنه‌ها که معمولاً بسیار مجلل و اعیانی هستند، به معرفی خانه‌های اهالی فرهنگ و هنر در تهران پرداخته است. خانه‌هایی که اعتبارشان را از بزرگان این مرزوبوم گرفته‌اند و اکنون با جست‌وجوی فراوان باید ردی از آنها در کوچه و محله‌های تهران پیدا کرد.» نسرین ظهیری، روزنامه‌نگار و پژوهشگر اجتماعی، در این کتاب خواننده را به خانه‌های چهره‌های سرشناسی چون بدیع‌الزمان فروزانفر، عبدالحسین زرین‌کوب، سعید نفیسی، محمد معین، صادق هدایت، سیمین دانشور، نیما یوشیج، احمد شاملو، مهدی اخوان‌ثالث، فروغ فرخزاد، هوشنگ ابتهاج، ملک‌الشعرا بهار، حسین منزوی، سهراب سپهری، محمد مصدق ، و مهرداد اوستا می‌برد.
«جلاد»، پرلاگر کوئیست، ترجمه‌ی اردوان صدقی‌آزاد، نشر آرش. حیف که پرلاگر کوئیست در ایران نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ای نیست. سال‌ها پیش نشر چشمه از این نویسنده‌ی سوئدی برنده‌ی نوبل ادبیات رمانی به نام «کوتوله» منتشر کرد که اگر نخوانده‌اید قله‌ای از ادبیات اروپا را از دست داده‌اید. «جلاد» را هم به اندازه‌ی «کوتوله» در دنیای ادبیات انگلیسی‌زبان برجسته و مهم می‌دانند. «جلاد» سال‌ها پیش با ترجمه‌ی محمود کیانوش منتشر شده بود اما آن ترجمه هم چندان دیده نشد.
«کینکاس بوربا»، ماشادو دِآسیس، ترجمه‌ی عبدالله کوثری، نشر نی. ماشادو دِآسیس از آن نویسنده‌هایی است که به‌مدد ترجمه‌ها‌ی عبدالله کوثری جایش را در دل کتابخوان‌ها پیدا کرده. «خاطرات پس از مرگ براس کوباس»، «روانکاو»، و «دن کاسمورو» سه کتابی هستند که کوثری پیش‌تر از این نویسنده‌ی برزیلی به فارسی ترجمه کرده بود. در مقدمه‌ی «کینکاس بوربا» آمده «این رمان برای کسانی نوشته شده که «رسم و راه خواندن را می‌دانند»، کسانی که به دنبال چیزهای «واقع‌نما» نیستند، بلکه خواهان محبت و حیرت ذهن، آزادی تخیل، غافلگیری و خنده‌ای هستند که از انگیزش‌های ناخودآگاه مایه می‌گیرد.»
«دود»، حسین ‌سناپور، نشر چشمه. «دود» تازه‌ترین رمان حسین‌ سناپور بعد از اینکه به‌سلامت از هفت‌خوان دریافت مجوز انتشار گذر کرد تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین‌های این‌روزهای کتاب‌فروشی‌ها شده. «دود» هشت سال تمام در انتظار دریافت مجوز بود. سناپور درباره‌ی این رمان در وبلاگش نوشته «این رمان را حدود هشت سال پیش نوشته بودم و اما دو سه سالی پیش خودم مانده بود و بعد هم چند سالی در ارشاد. به شیوه‌ی سؤال‌هایی که معمولاً دوستان خبرنگار می‌پرسند که موضوعش چیست و این حرف‌ها، طبق معمول هر چه فکر می‌کنم چه جواب نسبتاً درستی به این سؤال احتمالی ذهن دوستان بدهم، چندان موفق نمی‌شوم. شاید بشود گفت مثلاً موضوعش اجتماعی است و زمان وقوع ماجراهاش معاصر است (گرچه حدود ده یا دوازده سال پیش ماجراهاش اتفاق می‌افتد)، چون زمان دقیقش چندان مهم نیست، از این جهت که با وقایع تاریخی خاصی گره نخورده،‌ اما با فضا و مسائل این رمان طبعاً گره خورده است (یا دست‌کم من امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد).»

شبکه آفتاب

Recent Posts

نجات‌دهندگان آسیایی

طبيعت روي کره‌ي زمين يک بار با عصر يخبندان آخر‌الزمان را تجربه کرده است. خطر…

10 ماه ago

کاش فقط خسته بودیم

«من در محیط کارم مورد استثمار قرار گرفتم.»«حقوق واقعی من پایمال می‌شود.»«سهامدار و مالک حقوق…

10 ماه ago

تقدیس یک آدمکش

آنهایی که در امریکای شمالی زندگی می‌کنند یا در اروپای غربی، یا حتی در دیگر…

11 ماه ago

دو چشم روشن بی‌قرار و دیگر هیچ

فیلم‌های اخیر کریستوفر نولان دیریابند و آخرین ساخته‌ی او، اوپنهایمر، نیز از این قاعده مستثنا…

11 ماه ago

برف در سلین آب نمی‌شود

محفوظ در یال کوهسالان به جست‌وجوی گیاهان ناشناخته بود که یکی از هم‌ولایتی‌ها را دید…

11 ماه ago

نوری زیر آوار

روز‌های پایانی دی‌ماه ۱۳۹۸. اعلام می‌شود که ارکستر سمفونیک تهران به رهبری ‌شهداد روحانی، رهبر…

11 ماه ago