ریحانه روز دوشنبه در میدان هوایی کابل در خیل جمعیت وحشتزدهای که به دنبال هواپیماهای امریکایی میدویدند نبود، اما یکی…
«من لحظهی افتادنش را به چشم دیدم. پاییز بود. چهار روز بود که توی کوه بودم. میوههاش رسیده بود. بیشتر…
زن انگشتش را میگذارد روی کلید آسانسور تا مرد به حوصله یکییکی کیسهها را بیاورد و بچیند. چمدانی هم توی…