«ظلمت در نیمروز» با سرسخنی، نقلبهمضمون (۱)، از «گفتارها»ی ماکیاولی آغاز میشود، بدین قرار: «آنکه حکومتِ استبدادی بنا میکند و بروتوس را نمیکشد، یا آنکه جمهوری بنیاد مینهد و پسرانِ بروتوس را نمیکشد، کوتاهزمانی بیش حکومت نخواهد کرد.» (۲) هرچند در این عبارات مسألهی نفسِ کشتن چونان گناه (فرمانِ پنجم:…
ادامه