«پل چهارراهِ مخبرالدوله، چهارطرفِ چهارراه را به هم متصل مىکرد. وقتى بالاى پل ایستادم، رو به ضلعِ جنوبى به کوچهاى پر از لباسِ عروسى فروشى خیره شدم. کمى راستتر روبهرویم، ساختمانى حداقل مربوط به صد سالِ پیش. ویترینى داشت که جلویش را برگهاىِ درخت پوشانده. رمز و رازى در معمارى…
ادامهنگاهِ زیارت، هزار ساله است. پیر از رنجهای سالخورده، از جنگهای بیپایان، از آوارگیِ روزمره، حتی از شبیخون همان شب فروردینی. چروک گونهها شیارِ دربهدری است و سرمه، شالودهی چشمهای ترسزده. تن به قبای سبزِ سیر، دستها به حنا و النگوهای مسی آیه بندش، جرینگ دردهای خفتهی زن افغان. زیارت…
ادامهنمایشگاه ورسوس در خانهی هنرمندان را، که چارچوب آثار نقاشی هنرمندان زیر سی سال را برای خود تعیین کرده است، میتوان مروری کلی بر رویکردهای هنر معاصر ایران دانست. عنوان «ورسوس»، که بدون توضیحی خاص ارائه شده، شاید بیشتر به دلایل نامآوایی (مشابه برخی برندهای تجاری) انتخاب شده باشد؛ اگرچه…
ادامهخاوران وحشتزده است، خبر چهار مرگ در پنج شب تنش را لرزانده. مرگها یکی بعد از دیگری در کنار پارک گرمخانه رخ داده. گرمخانهای که حالا بسته است و تنها شبحهایی پلاستیکبهدست با کمرهای خمیده و سرهایی لق روی گردنهای باریک به سمت آن میروند و به در بسته میخورند.…
ادامه