«آخرین شعبده»: منابع الهام

دومین رمان من، «آخرین شعبده»، خیلی ساده از دو عنصر تشکیل شده: اسطوره و تخیل. داستان بر اساس قصه‌ی کوتاهی از حماسه‌ی پنجاه‌هزاربیتی کهن پارسی، «شاهنامه»، است؛ سرگذشت زال، پسری که خاندان سلطنتی‌اش به‌خاطر موی سپید و چشم قرمزش رهایش کرده و تربیتش را سیمرغ، پرنده‌ی عظیم‌الجثه‌ی اسطوره‌ای، به عهده…

ادامه

زال بالای برج‌های دوقلو

وقتی زال به نیویورک پس از یازده سپتامبر می‌رود؛ تازه‌ترین رمان «پروچیستا خاکپور» نویسنده‌ی امریکایی‌ایرانی چنین حال‌وهوایی دارد، او یکی از مشهورترین قهرما‌ن‌های «شاهنامه»‌ی فردوسی را با رمانی مدرن پیوند زده، رمانی که منتقدانِ ادبی بسیار تحسینش کرده‌اند. ناشر این رمان سیصدوسی‌وشش‌صفحه‌ای بلومزبری است و کتاب به‌واسطه‌ی داستان غریب و…

ادامه

داستایفسکی باشید

داستایفسکی هم روزگاری زندگی‌اش با ترجمه می‌گذشت، از ژان ژاک روسو تا هر چیزی که دم دستش می‌رسید ترجمه کرده بود برای گذران زندگی و برآمدن از عهده‌ی پرداخت سفته‌ها و قرض‌هایش. نه آن موقع و نه حالا این ترجمه‌ها برای او نامی نداشتند، حتی همین حالا که او غول…

ادامه

شیرین

تقصیر من نیست. پس نمی‌توانید گردن من بیندازید. کار من نبود و اصلاً نمی‌دانم چطور شد. وقتی او را از لای پاهایم بیرون کشیدند، هنوز یک ساعت نشده فهمیدم یک جای کار می‌لنگد. خیلی هم می‌لنگد. آن‌قدر سیاه بود که مرا ترساند. سیاه نیمه‌شب، سیاه سودانی. من پوستم روشن است،…

ادامه