رئالیسم اجتماعی، از بدو ورود خود به ایران، رئالیسم نبود؛ نوعی رسالت نویسندگی بود که خود را در نفی جهانبینیهای دیگر میدید. در واقع مانیفستی اعتراضآمیز بود که شعار رهایی محرومان را میشد از پسزمینههای آن شنید. در این تعریف، رئالیسم دیگر نه به معنای واقعگرایی بلکه به معنای آن…
ادامهیک. مبارکا، شما همهی کتابهایتان را خواندهاید. این کپه آنقدر کوچک است که نیازی به مرتب کردن هم ندارد. چیدمان این کتابها نشان میدهد که شما اهل کتاب هستید و اینها را هم خواندهاید و حواستان بوده که چه چیزی میخوانید. این کپه از آن کپههایی نیست که طرف نمیداند…
ادامه«یکبار پرسیدی زندگی با امید بهتر است یا بدون آن. نمیتوانم به هیچ نوع امیدی دل ببندم، در واقع بدون آن احساس آرامش میکنم.» از خفیهنگاریهای عاشقانهی لف میشچنکو در گولاک «مرگ همهی مشکلات را حل میکند.» این همان ایدهای است که یوزف استالین در میان سران حزب به…
ادامه