فیلم چطور شکل گرفت؟ چند داستان مختلف از چخوف الهامبخش ما بود. در حقیقت پانزده شانزده سال به یکی از این داستانها فکر میکردم اما تا همین چندی پیش گمان میکردم تبدیل آن به سینما کار بسیار دشواری است. اتفاق چندانی در خود قصه نمیافتد اما بههرحال چخوف میتواند احساسات…
ادامههمان اوایل «پرویز» صحنهای هست که به جنگ تحلیلهای روانشناختی از فیلم میرود، راهشان را میبندد: شخصیت اصلی وارد آسانسور مجتمع میشود. دختر و پسری جوان از قبل توی آسانسورند. چشمشان میافتد به هیکل گنده و غیرمعمول پرویز، به همدیگر نگاهی میاندازند و زیر لبی میخندند. پرویز همانطور ایستاده، انگارنهانگار.…
ادامهصدای نفسهایش تمام فیلم را زیر سیطره دارد، انگار با بار سنگینی بر دوش از پست و بالای زندگی میگذرد؛ بار تفاوت. در «پرویز» با نوعی تحلیل روانکاوانه روبهروییم، تحلیل فردی که به نظر میرسد از ابتدا تا انتها با بایدها و نبایدهای اخلاقی و اصول نانوشتهی جامعهاش ناهمخوان است،…
ادامه«پرویز» روایت دو مرد (پدر و پسر) است در فقدان یک زن (مادر). این روایت در بستر محیطی که این دو مرد در آن زندگی میکنند (شهرک) پرداخته میشود. آنچه همزیستی این دو مرد را کنار همدیگر ممکن ساخته فقدان یک زن است و با ورود زنی تازهوارد (آذر)، برای…
ادامه