«شمال» با همهی چشماندازهایش به تهران آمده. در گوشهای از شهر، پرتو نور خورشید، که از لابهلای ابرها بر درختان و اسبهای رنگی میتابد، بازنمایی از خاطرات نقاش لاهیجانی هستند که بیشتر عمرش را با پیوند خیال و منظره روی بوم آورده است. گالری تازهتأسیسی در اوایل کوچهی اشراق، نرسیده…
ادامهاشاره: ماریو بارگاس یوسا در مقدمهی کتاب «چرا ادبیات» نوشته است در اغلب تورهایی که برای معرفی کتابهای جدیدش میرود، یا حتی در جلسهی امضا و کتابخوانی، همیشه مردانی با سرووضع مرتب سراغش میآیند و از او میخواهند کتابشان را برای همسر، مادر یا دختر مرد امضا کند. یوسا مینویسد:…
ادامهسرنوشت انگار بازی دیگری برای بهمن محصص در ایران ندارد. از یکسو مجسمهی «مرد نیلبکزن» که از مقابل تئاترشهر برداشته و بعد از شکسته شدن دستهایش به موزهی هنرهای معاصر منتقل شد، که در گوشهای از گنجینه از یاد رفته، و از طرف دیگر بخش دیگری از کارهایش که گویی…
ادامه