«شمال» با همهی چشماندازهایش به تهران آمده. در گوشهای از شهر، پرتو نور خورشید، که از لابهلای ابرها بر درختان و اسبهای رنگی میتابد، بازنمایی از خاطرات نقاش لاهیجانی هستند که بیشتر عمرش را با پیوند خیال و منظره روی بوم آورده است.
گالری تازهتأسیسی در اوایل کوچهی اشراق، نرسیده به پل سیدخندان، قرار دارد که سهماه از فعالیت آن میگذرد و از پنجرههای بزرگ بیرونی میتوان فضای داخلی را دید. بومهای رنگی تمام هیاهوی بیرون را از بین میبرند و منظرههای شمال ایران را مجسم میکنند. اینجا نمایشگاه حسین محجوبی در گالری چهار است.
محجوبی متولد ۱۳۰۹ است و این روزها ۳۶ تابلو نقاشی خود را به نمایش گذاشته که حاصل فعالیتهای او طی این سالهاست. اگرچه محجوبی را بیشتر نقاش میدانند، معمولاً در کنار اسم او از معماری هم یاد میشود. او حدود دوازده سال مدیریت پارکهای تهران را برعهده داشت و یکی از آثار ماندگار او در این زمینه طراحی پارک ساعی است. بهنوعی میتوان گفت او چه در نقاشی چه در معماری همواره با فضای سبز در ارتباط بوده و این موضوعی است که در آثارش هم نمود پیدا کرده است. محجوبی با درختها و اسبهایی که در تابلوهایش تکرار میشوند، جایگاهی برای خود پیدا کرده است. البته او تنها نقاش معاصری نیست که به اسب توجه ویژه داشته، محمدعلی ترقیجاه هم با اسبهایش شناخته میشد اما هریک از آنها شیوهای منحصر برای نمایش اسبها داشتهاند. محجوبی که متولد لاهیجان است در نوجوانی برای ادامهی تحصیل به دبیرستان البرز آمد و بعد از آن هم در رشتهی نقاشی دانشکدهی هنرهای زیبا فارغالتحصیل شد اما انگار خاطرات کودکی بخش جداییناپذیری از تابلوهای او شدهاند. در این نمایشگاه از بومهای کوچک تا بزرگ همان منظرههایی هستند که شمال ایران را به یاد میآوردند. فضاهایی خالی از انسان که طبیعت مهمترین عنصر آن است، بدون اینکه تصویر صرف واقعیت باشد. تنها در یکی دو تابلو میتوان حضوری غیرمستقیم از انسان یافت؛ آنجا که خانههایی در کوهپایهی جنگل قرار دارند و چرخ و فلکی بزرگ نشانهای از تمدن بشری را آشکار میکند. شش تابلو کوچک در اندازههای ۱۵×۳۰ سانتیمتر هم روی یک دیوار در کنار هم جای گرفتهاند و بقیهی تابلوها که ابعاد بزرگتری دارند، روی دیوارهای دیگر. البته تعدادی از آنها هم در راهروی، که به اتاقهای اداری گالری منتهی میشود، نصب شدهاند و به همین دلیل، یکی دو تابلو منتهی به این مسیر کمی دور از دید هستند. تابلوها بسته به ابعاد، و دیگر مسائل، قیمتهای مختلفی دارند. برخی که کوچکترند هشت میلیون تومان قیمتگذاری شدهاند و قیمت آثار بزرگتر به ۲۵، ۳۵، ۴۰، ۵۰، ۱۱۰ یا ۱۳۰ میلیون تومان هم میرسند. آنچه حتی پیش از دیدن نمایشگاه هم شنیده میشد این است که قیمتها بالا تعیین شده و حتی نسبت به قیمت نمایشگاه قبلی او دو برابر شدهاند. یکی از بازدیدکنندگان به دوست همراه خود میگفت که احتمالاً به دلیل فروش تابلوی از محجوبی در «حراج تهران» در تیر ماه امسال به قیمت دویست میلیون تومان، قیمت آثار این نمایشگاه هم بالا گذاشته شده است.
هر یک از تابلوها روایت خود را دارند اما همهی آنها غیر از اسب و درختان ویژگی مشترک دیگری هم دارند و آن استفاده از رنگهایی است که فضای رئال را از یک تابلو طبیعت میگیرد و ایده و خیال محجوبی را با منظرهها همراه میکند. رنگهایی همچون سبز، آبی، نارنجی و زرد در بیشتر این تابلوها به چشم میخورد. در تعدادی از کارها، درختان، اسبها و فضای کلی نقاشی با طیفی از رنگهای متمایل به سرخ و بنفش به تصویر کشیده و در برخی از تابلوها هم رگههایی از رنگ طلایی به چشم میخورد که نقاشیهای پستمدرن را به یاد میآورد. اگرچه نقاشیهای محجوبی را به سبک امپرسیونیسم نزدیک دانستهاند، به دلیل خطوط اغراقشدهی منحنیها، آثار او را نزدیک به نگارگری هم توصیف میکنند. گذشته از اسبها و درختان یا رنگهایی که در آثار او ما را به یاد نگارگری میاندازند، او شیوهی خودش را دارد. اسبهای او گاهی آرام و در حال چرا در چمنزار و گاهی سرکشند. درختانش اما همیشه آرامشبخشند. گاهی با فاصله از هم همچون نوارهایی به سطح کار آمده و گاهی انبوهی از آنها، جنگلی را نشان میدهد اما هرچه باشند، به قول امیر سقراطی که در استیتمنت نمایشگاه نوشته، درختان او تلاش نقاشی هستند برای صحبت کردن با بینندهی بهشت: «راهحل حسین محجوبی برای تلنگر بر نیستی تأکید بر هستی است؛ او طبیعت مهربانی را میکشد که در هیاهوی زیستن و مسابقهی بیسرانجام برای بهترین بودن (نهتنها از نظر پنهانمانده) که در کژاندیشی و مریضگونگی احوالات انسانی در معرض انهدام و انقراض است، طبیعتی که همین طبیعت پیش رو نیست، تمام سرنوشت زمین است. رابیندرانات تاگور میگوید درختان تلاش بیپایان زمینند برای صحبت کردن با شنوندهی بهشت و حالا درختان استاد حسین محجوبی تلاش نقاش هستند برای صحبت کردن با بینندهی بهشت.»