«دیدم یکسری چیز عین کلم ریخته گوشهی جنگل «نَوَرد». پرسیدم اینها چیست. گفتند مین. آنجا بود که مین را برای اولین بار دیدم و شنیدم. بعدها خنثیسازی را یاد گرفتم. همینجوری؛ ضدنفرِ گوجهای و ضدخودرو قارچی، همان که به بشقابپرندهای معروف است. روزهای اول جنگ بود.» پاییز ۵۹ جنگ هنوز…
ادامهمثل راه رفتن روی میدان مین نیست، اینجا خود میدان مین است. هشت سال جنگ تحمیلی پنج استان مرزی کشور را آلوده کرده و حالا میلیونها مین و مهمات عملنکردهی دشمن زیر خاک پنهان است. صدام گفته بود سربازانش تا سالها پس از پایان جنگ جان میگیرند و زخمی میکنند.…
ادامهکفش رفیق راه است اگر پاها جان داشته باشند و هوس تجربه تن را به جادهها بکشاند. دستها پاپوشها را ساختند تا پاها سرزنشهای خار مغیلان را تاب آورند. سفرها آغاز شدند و پایان گرفتند و کفشها منتظر پای در نشستند تا راهها و سفرهای دیگر، تا صبح دیگر. شبها…
ادامهباقیماندههای یک معماری دستکند، که نشان از مخفیگاهی زیرزمینی دارد، جامعهی باستانشناسی ایران را متعجب کرد. این دستکند در بخش غربی روستای میکال، از توابع دیلمان شهرستان سیاهکل، کشف شده است. این معماری زیرزمینی چند روز پیش بر اثر اتفاقی ساده با ایجاد حفرهای در زمین کشف شد. این مخفیگاه…
ادامه