قبر وسط یک سکوی مربع سیمانی است با چند سانتیمتر فاصله از زمین. نیمی از سنگ قبر سیاه شده. معلوم نیست از روغن سوخته یا شمع. کف گورستان سنگهای کوچک ریختهاند. پشت قبر یک دیوار آجری است. دیوار دور گورستان هنوز کامل نشده. این گورستان در شهر خوی است، بلوار…
ادامهخیابان ملاصدرای شیراز را بستهاند. راستهی طلافروشها کیپتاکیپ آدم ایستاده. صدای آمبولانس میآید. سه مرد سیاهپوش زیر دو کتف مرد سبزپوش با ریش سیاه یکدست را گرفتهاند و میکشند سمت دستگاه آهنی رنگورورفتهی کدر. به گواهی یکی از شاهدان پایههای این دستگاه زنگ زده و شبیه کاتر چاپخانههاست. دستمال سیاه…
ادامهما ۱۳۰۰ نفر بودیم. جاده ساوه را که هر روز به سمت چهاردانگه میرفتیم، میرسیدیم به چهارراه بوتان و درِ کارخانهای برایمان باز میشد که پدران خیلیهایمان قبلاً هم همانجا کارگر بودند. روز برای ما وقتی شروع میشد که پایمان را در حیاط میگذاشتیم و وقتی تمام میشد که خودمان…
ادامه