شبکه آفتاب: سال ۱۳۹۱، تصادف وحشتناکی در اتوبان آزادگان راهبندان چندکیلومتری عجیبی در برف زمستان پدید آورد و ماشینها لااقل ۱۰ ساعت در جاده ماندند. گرسنگی، سرما و ترس ارمغان این تصادف برای آنهایی بود که مجبور شدند ساعتها در ماشینهای خود بمانند تا جاده باز شود؛ این شاید اولین…
ادامهزنگهای خطر به صدا درآمده. خشونت در مدارس روزبهروز بهشکلی عیان میشود، معلمی در بروجرد کشته، تجاوزی در مدارس جنوب شهر تهران رخ داده، در پاکدشت بچهها وادار به دست کردن در توالت میشوند. اتفاقاتی در فواصل نزدیک به هم که درست در تناقض با این جملهی ویکتور هوگو است:…
ادامهچشمهای پر از اشک و نگاه مظلومش هنوز به دنبال ساندویچ خوشمزهای است که به خاطرش همهی دقایق کشدار زنگ ریاضی را با صبوری تحمل کرده بود. داشت با انگشتهای کوچکش، که از ضعف گرسنگی یخ زده بودند، کیسهی خشخشی ساندویچ را باز میکرد که ناگهان دست محکمی بر سینهاش…
ادامه«آن قدیمها که جوانتر بودم، تمام شماره تلفنها را با یک بار گرفتن حفظ میشدم. دفتر تلفن سیار اهل خانه بودم و کلی هم پز باهوشی و حافظهی مثال زدنیام را میدادم. تمام طول سال بازیگوشی میکردم و درست شب امتحان کل کتاب را یک دور میخواندم و حداقل ۱۸…
ادامه