قدم زدن با رنگ‌ها

«شمال» با همه‌ی چشم‌اندازهایش به تهران آمده. در گوشه‌ای از شهر، پرتو نور خورشید، که از لابه‌لای ابرها بر درختان و اسب‌های رنگی می‌تابد، بازنمایی از خاطرات نقاش لاهیجانی هستند که بیشتر عمرش را با پیوند خیال و منظره روی بوم آورده است. گالری تازه‌تأسیسی در اوایل کوچه‌ی اشراق، نرسیده…

ادامه

نگرانی از وضعیت گنجینه‌ی فرهنگستان هنر

سرنوشت انگار بازی دیگری برای بهمن محصص در ایران ندارد. از یک‌سو مجسمه‌ی «مرد نی‌لبک‌زن» که از مقابل تئاترشهر برداشته و بعد از شکسته شدن دست‌هایش به موزه‌ی هنرهای معاصر منتقل شد، که در گوشه‌ای از گنجینه از یاد رفته، و از طرف دیگر بخش دیگری از کارهایش که گویی…

ادامه

سردرگمی میان واژه‌ها

انگار نقاش دستش را روی شاتر دوربین گذاشته و لحظه‌ای را ثبت کرده است، آن‌وقت که گل‌های قرمز و صورتی روی زمین ریخته‌اند و انعکاس آب می‌خواهد، از لابه‌لای گلبرگ‌های آنها، برشی جزئی از باغ ایرانی را نشان دهد. باغ ایرانی یک بار دیگر موضوع آثار یک نقاش ایرانی شده…

ادامه

ردی از حضور

مهسا ایمانی تنها یک عکس حضوری مستقیم از انسان‌ها را نشان می‌دهد: خانه خالی از هر اسباب‌واثاثی است اما سه زن و سه مرد همراه با کودکی که به دوربین زل زده‌اند، همچون دیگر عکس‌ها تأکیدی هستند بر بودنشان. انگار ارواحی به محل زندگی قبلی خود سر زده‌اند و حالا…

ادامه
1 9 10 11 12 13 21