مثلی هست که میگوید شیر اگر پیر هم شود شیر است اما این مثل دربارهی پلنگ، یا دستکم یک پلنگ ویژه در استان خراسان شمالی، صدق نمیکند. این پلنگ که نای دویدن به دنبال غزال یا سرشاخ شدن با گراز را نداشت مدتی بود که به سگکشی افتاده بود تا اینکه اسیر شد تا باقی عمر پیری را پشت میلههای کلینیک سازمان محیطزیست در تهران بگذراند.
داستان از شکایتهای اهالی روستای تازهقلعه در مرز ایران و ترکمنستان به محیطزیست منطقه شروع شد. شکایت از پلنگی که مرتب در اطراف این روستا آفتابی میشد و سگهای گلهی روستاییان را شکار میکرد. نیروهای محیطزیست برای اینکه جلو دعوا را بگیرند وارد گود شدند و از شلیک تیر هوایی و روشن کردن آتش و باروت تا پرژکتورکشی را امتحان کردند اما جرأت پلنگ گرسنهی پیر بیشتر بود، باز هم بازمیگشت و سگهای نگهبان رمههای آبادی را میدرید. تعداد سگهای شکارشده به چهارده رسیده بود و کاسهی صبر روستاییان در آستانهی لبریز شدن.
دعوا داشت به جایی میکشید که در نهایت انسان برنده باشد. هومن جوکار، مدیر پروژهی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی که تجربهی زیادی از دعوا و درگیری میان انسان و حیات وحش دارد، میگوید: «این پلنگ باید زندهگیری میشد تا زمینهی تخاصم بین انسان و پلنگ در این منطقه تشدید نشود و اگر سازمان محیطزیست وارد عمل نمیشد امکان داشت مردم خودشان تصمیم به واکنش بگیرند.» انسان هم وقتی خون جلو چشمش را بگیرد دوست و دشمن نمیشناسد. اگر اینطور میشد پلنگهای بیآزارِ منطقه، که آزادانه بین دو کشور ایران و ترکمنستان در رفتوآمدند، در خطر انتقامجویی قرار میگرفتند. در درگیریهایی از این دست در آذر ۱۳۹۲چهار پلنگ در استهبان، خرمآباد، بافق و تایباد به دست انسان کشته شدند.
ترس از تکرار این اتفاق باعث شد تیمی از تهران به سرپرستی ایمان معماریان، دامپزشک حیات وحش عازم منطقه شود. این تیم، که مجهز به تلهی ویژه اهداییِ پروژهی یوزپلنگ آسیایی بود، با این تشخیص که علت ورود این پلنگ به محل زیست انسان ناتوانیاش در شکار در طبیعت است، پلنگ را زنده گرفتند تا چند صباحی این قدرتمندترین چهارپای شکارچی ایران در پارک پردیسان تهران جلو چشم مدیران سازمان محیطزیست گوشت لُخم بخورد.
پلنگ جانوری است که در حفظ قلمرو و شکار شجاعت زیادی به خرج میدهد و این عامل به همراه هوش، قدرت و سرعت بالای آن باعث موفقیتش در شکار کردن است. گروه متنوعی از حیوانات منو طبیعی غذای پلنگ را تشکیل میدهند. در ایران که بیشترین تعداد پلنگ آسیا را دارد، گراز که اتفاقاً بهوفور یافت میشود، یکی از غذاهای اصلی اوست. کل، بز، شوکا، مرال و بز کوهی هم از شکارهای اصلی پلنگ هستند.
حملهی پلنگ به سگ مسألهای نیست که مرتب اتفاق بیفتد. اما پلنگ خراسان شمالی بهعلت کهولت سن دیگر توان شکار نداشت. هومن جوکار از درد پیری این پلنگ میگوید: «وضعیت این پلنگ با دوربین بررسی شده بود و فهمیده بودند که وضعیت جسمانیاش آنقدر خراب است که دیگر از انسان فرار نمیکند. این پلنگ دوازده تا چهارده سال سن دارد و به پایان عمر خود یعنی چهاردهسالگی نزدیک شده. وضعیت دهان و دندان و وضع کلی جسمانی او امکان ادامهی زندگی در طبیعت را به او نمیداد و زندهگیری او تصمیم درستی بود.» حالا ایمان معماریان، که در اصل دامپزشک حیات وحش است، باید به درمان دندانهای پوسیده پلنگ کمک کند تا او بتواند گوشت یخزده را بجود. کار پزشکی که برای بیمار خود دام گذاشته بود هنوز ادامه خواهد داشت.
اما اسیر تازه حامیِ حقوقی متخصص و دلسوز هم دارد. شهرام امیری شریفی، از گروه دیدهبان حقوق حیوانات، نگران پیرپلنگِ بهتهراننرسیده است: «هر جای ایران که حیوانی را میگیرند در نهایت به تهران میآورندش. کلینیک پردیسان تهران هم امکانات ندارد و احتمالاً این پلنگ در قفسی کوچک خواهد افتاد.» شریفی اذعان دارد که دندانهای این پلنگ، همانطور که در تصاویر زندهگیریاش پیداست چنان، ساییده و مستهلک است که دیگر رهاسازی و زندگی در طبیعت برای او میسر ندارد اما او میگوید: «امیدوارم برایش شرایط خوبی در تهران مهیا کنند و امیدوارم که تصمیم به انتقال و حذف او از طبیعت به خاطر خود حیوان گرفته شده باشد و نه از روی فشار پروژههای تحقیقاتی. آرزو میکنم هیچ حیوانی برای تحقیق از طبیعت حذف نشود.» او به داستان لورا، پلنگ خرمآبادی، اشاره میکند: «لورا را که قطع نخاع شده بود سه چهار ماه نگه داشتند. حیوان در بدترین شرایط قرار داشت و زخم بستر گرفت تا زمانی که دامپزشک حیات وحش او را به شیوهی خلاصسازیِ بدون درد کشت.»
تا پیش از دخالت بشر مدرن، حیوانات در مسیر طبیعی زندگی خود در طبیعت میمردند و لاشهی آنها خوراک لاشخورها یا در خاک تجزیه میشد تا پشت به پشت نسلهایی از همان گونههای جانوری ققنوسوار از خاکستر مرگ نیاکان خود سربرآورند و چرخهی حیات به گردش طبیعی خود ادامه دهد. انسان مدرن که گونهی غالبِ کرهی زمین شده، جادهها، شهرها، صنایع، سدها و هر چیز دستساختش را جایگزین هر چیز طبیعی میکند. اما پلنگ گمنام اسیرشدهی خراسانی به تهران میکوچد و پس از چند ماه یا سال به جای تازهقلعهی خراسان شمالی در پردیسانِ تهران خواهد مرد و خاکسترش هم به زیستگاهش نمیرسد.