وزارت ارشاد قصد دارد بهزودی با همکاری پلیس امنیت با کتابهای غیرقانونی برخورد جدی کند و توزیعکنندگان و فروشندگان این آثار را هم مجازات کند. این اولینباری است که وزارتخانهی متولی فرهنگ اعلام میکند که قصد دارد با کتابهایی که از فیلتر این وزارتخانه عبور نکردهاند برخورد امنیتی و قضایی بکند. حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت ارشاد، گفته است: «هیچ دلیلی برای اینکه هر کتابی که به زبان فارسی یا از یک نویسندهی ایرانی در خارج از کشور منتشر شده است، در داخل کشور هم منتشر شود، وجود ندارد و قطعاً با افرادی که کتابهای بدون مجوز رسمی را عرضه میکنند، برخورد قانونی صورت خواهد گرفت.» او دربارهی چند و چون این برخورد توضیح چندانی نداده است. اینروزها این سؤال مطرح میشود که آیا اصولاً چنین نظارتی ممکن است، حتی اگر لابهلای بساط تکتک دستفروشها و کهنهفروشهای کتاب را هم جستوجو کنند، به نظر باز هم نمیتوان به چنین نظارتی دست یافت.
در بازار کتاب قاچاقچی در کار نیست، کتاب هم سیگار یا مشروب الکلی نیست که از مسیرهای پنهانی و روی بار قاطر و اسب به داخل مرزها بیاید، موضوع فروش و خرید کتابهایی که از فیلتر وزارت ارشاد رد نشدهاند با همهی آن کالاهای غیرقانونی دیگری که اینجا عرضه میشود متفاوت است. بخش اعظمی از این کتابها روزگاری مجوز انتشار داشتهاند، بخش زیادیشان پیش از انقلاب با چاپ رسمی عرضه شدهاند و حالا نسخهی افست و غیرقانونیشان در بازار دستبهدست میشود و جدا از آن هیچکدام از کتابهایی که از زیر دست ممیزها و بررسان وزارت ارشاد جسته بودند و برای مدتی در بازار رسمی و قانونی به فروش رفتند و بعد هم با سروصدای بسیار جمعآوری شدند، هرگز تبدیل به اثری ناپیدا نشدند و تنها دست ناشر و مؤلف و مترجمش از سود مالی چندین برابری فروش کتاب کوتاه شد و نسخههای افست بازار را قبضه کرد، فروشی که کمتر نصیب نسخههای قانونی میشود. اما این تنها بخشی از آن بازار غیرقانونی است که وزارت ارشاد قصد دارد با آن برخورد کند، بعد از دوران صدارت صفارهرندی و سیدمحمدحسینی بر وزارت ارشاد بسیاری از نویسندگان و مترجمان ایرانی چنان از انتشار کتابهایشان در ایران دلسرد شدند که ترجیح دادند از سود مالی ناچیز انتشار قانونی آن بگذرند و آن را به رایگان در فضای اینترنت منتشر کنند و بیواسطه و بدون حکمرانی سانسور با مخاطبانشان روبهرو شوند، اتفاقی که با استقبال روبهرو شد و تبدیل به مسیری جدید برای ارائه و انتشار شد. حتی این رویکرد دربارهی ترجمه رمانهای مهم خارجی هم وجود دارد و بسیاری از کتابهایی که امیدی به انتشار رسمیشان در ایران نبوده اغلب در کشورهای همسایه همچون افغانستان و تاجیکستان منتشر میشوند و بعد به تهران راه پیدا میکنند، ترجمهی بخشی از این رمانها هم از سوی انتشاراتیهای کوچکی که بیرون از ایران فعالیت میکنند منتشر میشود و دسترسی به این ترجمههای بدون ممیزی کار دشواری نیست. حالا باید دید در چنین شرایطی وزارت ارشاد چطور میتواند با برخوردی قهرآمیز به جنگ این بازار سیاهی برود که قدمتی طولانی در ایران دارد، بازاری که با از راه رسیدن تکنولوژی و دسترسی آسان به نسخههای ای بوک و دیجیتالی رفتهرفته دارد قدرت ممیزی را کمرنگ میکند، شاید بهتر باشد وزارت ارشاد و دستاندرکاران اعمال قوانین حاکم بر کتابها با این واقعیت جور دیگری روبهرو شوند و برای کنترل آنچه منتشر میشود و آنچه خوانده میشود تغییری در قوانین حاکم بر فرایند اعطای مجوز انتشار کتاب ایجاد کنند.
کتاب کمیک/ ترجمه و تألیف مرجان نعمتی/ نشر نظر. بازار کتاب ایران هرگز روی خوشی به کمیکبوکها نشان نداده است، در واقع به نظر میرسد این ژانر مشتریهایش را هم دارد، اما در تمام این سالها مغفول مانده است. نمونهی موفق این دست از کتابها شاید همان مجموعهی «قصههای من و بابام» نوشتهی اریش ازر آلمانی باشد که حالا به چاپ پانزدهم رسیده است. جدا از آن خاطرهی خوش رمانهای تصویری همچون «تنتن» هنوز هم برای بسیاری زنده است و هرازچندگاه هم که کتابی با این محتوا منتشر میشود خیلی زود تبدیل به یکی از پرفروشترینها میشود، درست مثل همین «کتاب کمیک»، نویسنده سعی کرده است کتاب را برای مخاطبانی که آشنایی درستی با کمیکبوکها ندارند بنویسد و اول از همه توضیح داده است که چقدر میان سبکهای مختلف کمیکبوک تفاوت وجود دارد و بعدش هم دربارهی کمیک و رمان تصویری توضیحات مفصلی داده و نمونههایی از شاخصترینهای هر کدام را معرفی کرده. کتاب مقدمهی مفصلی هم دارد که فرشید مثقالی گرافیست و نقاش نوشته، او هم در این مقدمه خواسته سنگبنای این معرفی را درستتر بگذارد:
کتاب حاضر اولین کتابی است که به زبان فارسی دربارهی یکی از پرطرفدارترین انواع کتابهای تصویری در دنیا چاپ میشود. از این لحاظ کتاب مهمی است و اطلاعات مفیدی دربارهی این نوع کتاب و تاریخچهی آن در اختیار خوانندگان ایرانی قرار میدهد و مدخلی برای ورود به موضوع کمیک محسوب میشود.
لازم میدانم دربارهی باب شدن عنوان «کمیک استریپ»، که به جای «کتاب کمیک» استفاده میشود، توضیحی بدهم. کمیک استریپ فقط به نوعی از کمیک گفته میشود که معمولاً در روزنامههای غربی بهصورت یک نوار چندفریمی چاپ میشود. در واقع کتاب کمیک ترجمه comic books است که به انواع کتابهای کمیک از هر نوع و ردهای میگویند. کمیک استریپ ترجمهی comic strip است که فقط به کمیکهای چندفریمی در روزنامهها، مثل چارلی براون، گارفیلد و دیگر انواع آن گفته میشود.
گیرنده شناخته نشد/ کاترین کرسمن تیلور/ ترجمهی بهمن دارالشفایی/ نشر ماهی. ادبیات یکی از اولین رسانههایی بود که هراس از غول هولناک فاشسیم را گوشزد کرد، از رمان مشهور «مفیستو» اثر کلاوس مان تا «دوست بازیافته». در این میان کتاب کوچک و جمعوجور «گیرنده شناخته نشد» در پرداختن به این مفهوم هراسانگیز سرآمد است. کتاب شرح نامهنگاری دو دوست آلمانی است که یکی از آنها بعد از چندین سال زندگی در امریکا به آلمان بازگشته، آن هم درست زمانی که هیتلر دارد به قدرت میرسد. دوستی که در امریکا مانده یهودی است و دوستی که به آلمان برگشته بهتدریج نازی میشود و همین موضوع باعث میشود رابطهی این دو دوست تغییر کند. این داستان در ۱۹۳۸ و پیش از آغاز جنگ جهانی دوم نوشته شده و در واقع هشداری بوده دربارهی خطری که در آن زمان جهان را تهدید میکرده است. داستانی جذاب که در ۱۹۳۸ و پیش از آغاز جنگ جهانی دوم نوشته شده و هشداری است دربارهی خطری که جهان را تهدید میکند.
بیا برایت قصهای بگویم/ خورخه بوکای/ ترجمهی آرش برومند/ نشر نگاه. خورخه بوکای، نویسنده و روانکاو مشهور آرژانتینی، در ایران کمتر شناختهشده است، او هم مثل هموطنش، ارنستو ساباتو، مفاهیم عمیق روانکاوی را وارد داستانهایش کرده است. دیدههای بوکای در جریان فعالیتهای روانپزشکیاش و نیز نظریات وی دربارهی روان انسانی است که در این مجموعه داستانهایی خواندنی را خلق کرده است. شاید برخی از پلاتهایی که انتخاب کرده تکراری به نظر بیایند اما او با برداشتی تازه و از دریچهی نگاه یک روانشناس سراغ روایت این ماجراها رفته است. از او پیشتر «نامههایی برای کلودیا» و «قصههایی برای تفکر» به فارسی منتشر شده است.
یک سرباز سادهی ملکه/ مجموعهی برگزیدگان جایزهی ا.هنری ۲۰۰۹ / ترجمهی شیما الهی/ نیستان. نشر نیستان طی سالهای اخیر کتابهای غیرمنتظرهای منتشر کرده است، اولین بار جاشوا فریس، نویسندهی سرشناس امریکایی، از سوی این ناشر به خوانندهی فارسیزبان معرفی شد و ترجمههای دیگری از ا. هنری همچون «نان زنان افسونگر» و «آخرین خنیاگر» را منتشر کرده است. کتابهایی که در انتشارات سیدمهدی شجاعی منتشر شدهاند و به نظر با سلیقهی این نویسنده متفاوت هستند. این اولین بار نیست که نشر نیستان به انتشار برترین داستانهای یک سال امریکا به انتخاب جایزهی معتبر ا.هنری میپردازد. پیش از این علی فامیان هم ترجمهای از داستانهای برگزیدهی یک سال را در قالب مجموعهای با عنوان «تماس» منتشر کرده بود. این مجموعه شامل هفده داستان کوتاه از نویسندگان انگلیسیزبانی است که در ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ در نشریات ایالات متحده منتشر شده و عنوان برگزیده را از تیم سهنفرهی داوری این جایزهی ادبی؛ شامل تیم اوبراین، آنتونی دوئر و ای. اس. بایت؛ به خود اختصاص دادهاند. نویسندگانی چون راهام جویس، جونو دیاز، دین گوردیمر، ای. میلر، ارل براون، کریستن سانبرگ لانستروم، وهان سیکا، جان برنساید و اندرو شاون گریر از جمله نویسندگان داستانهای این مجموعه هستند.