چند روز بیشتر به عید نمانده؛ بازار عیدی خریدن داغ است و هستند آدمهایی که ترجیح میدهند عیدیهایی را که برای اطرافیانشان میگیرند از توی کتابفروشیها انتخاب کنند. این فهرستی است از بعضی کتابهای جدیدی که خوباند و فروش خوبی هم دارند و احتمالا اگر رفیقی دارید که میداند کتاب میخوانید و میخواهد برایتان عیدی بگیرد، یا اگر خودتان میخواهید عید را با کتاب سر کنید، بد نیست سراغشان بروید:
«آش انار»، مارشا مهران، ترجمهی بهزاد کاویانی دستجردی، انتشارات کتابسرا
مارشا مهران نویسندهی ایرانیای بود که اردیبهشت سال پیش در ایرلند بهخاطر ایست قلبی درگذشت. یکساله بود که همراه خانوادهاش از ایران رفت، دو رمان «آش انار» و «گلاب و نان» را با محوریت دستورهای آشپزی غذاهای ایرانی نوشت که هر دو کلی فروختند و حسابی هم دیده شدند. «آش انار» روایتی است از زندگی سه خواهر ایرانی که از ایران مهاجرت کردهاند و در دهکدهای کوچک در ایرلند زندگی میکنند؛ سه خواهر آشپزخانه و رستورانی راه میاندازند که خیلی زود کانون رویدادهای اصلی شهر کوچکشان میشود.
«کافه اروپا»، اسلاونکا دراکولیچ، ترجمهی نازنین دیهیمی، نشر گمان
اسلاونکا دراکولیچ روزنامهنگاری اهل کرواسی است، اما تجربههایی که از سر گذرانده چنان همذاتپنداریای برمیانگیزند و وسعتی دارند که انگار دارد قصهی زندگی آدمهای هر گوشهای از جهان سوم و کشورهای دیکتاتورزدهی دنیا را مینویسد. مقالات این کتاب را دراکولیچ بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ در روزنامهها و نشریات مختلف چاپ کرد. همهی مقالات کتاب حول موضوع زندگی در کشورهای اروپای شرقی پس از فروپاشی شوروی و انحلال حکومتهای کمونیستی بلوک شرق میگردند. نکتهای که نوشتههای دراکولیچ را خاص و خواندنی میکند لحن منحصربهفرد و صمیمانهای است که به کار میگیرد؛ دراکولیچ با نگاه ریزبین و جزئینگرش که آمیخته به رمانتیسم ملایمی هم هست، مشاهداتش از زندگی روزمره را با منطقی سرراست و روشن به مفاهیم سیاسی و اقتصادی بزرگتر پیوند میزند، بیآنکه حرفهایش قضاوتگر یا جانبدارانه بهنظر برسند.
«رژهی پیروزی در بندر آرتور»، داستانهای کوتاه از نویسندگان ژاپنی، ترجمهی اشکان کاظمیان مقیمی، نشر شورآفرین
این مجموعه داستانهایی از نویسندگان نامآشنای ژاپنی همچون هاروکی موراکامی، کوبه آبه، یاسوناری کاواباتا، یوکیو میشیما و دیگرانی که خوانندههای فارسیزبان حتا اسمشان را هم نشنیده کنار هم آورده. «رژهی پیروزی در بندر آرتور» برگزیدهای است از تاریخ داستاننویسی ژاپن، از آغاز تا امروز: دورهی کهن، دورهی کلاسیک، دورهی میانه، دورهی پیشامدرن ، و دورهی مدرن، و دورهی پسامدرن. سعی شده از هر دوره داستانهایی ترجمه شود، تا خوانندهی فارسیزبان بتواند سیر تحول داستاننویسی ژاپن و بالاخص داستان کوتاه ژاپنی را دنبال کند.
«مرگ سراغ اسقف اعظم میرود»، ویلا کاتر، ترجمهی سلما رضوانجو، نشر شورآفرین
هارولد بلوم میگوید این رمان جاهطلبانهترین اثر ویلا کاتر است، نویسندهیی که بلوم او را همسان فیتزجرالد و همینگوی میستاید و ترومن کاپوتی حتا از این دو بالاتر مینشاند. سال ۲۰۰۵ مجلهی «تایم» این رمان را بیستمین اثر از صد کتاب ماندگار قرن بیستم خواند. «مرگ سراغ اسقف اعظم میآید» داستان نخستین اسقف نیومکزیکو، ژان ماریه لاتور، و دستیارش، ژوزف ویان، در دههی ۱۸۵۰ میلادی است، که با دو قاطرشان، آنجلیکا و کانتنو، سراسر سرزمینهای غربی آمریکا را برای تبلیغ و گسترش آیین مسیحت جستوجو میکردند.
«وعدگاه شیر بلفور و داستانهای دیگر»، ژیل پرو، ترجمهی ابوالحسن نجفی، نشر نیلوفر
کتاب بعد از دو دهه تجدید چاپ شده؛ مجموعهی هفت داستان کوتاه که در اوایل دههی هفتاد کلی اقبال و طرفدار یافته بود. پرو، نویسندهی فرانسوی، در کشور خودش بیشتر بابت پژوهشهایش دربارهی مسائل سیاسی روز و وقایع فراموششدهی تاریخ مشهور است، اما داستاننویس زبردستی هم هست و تاکنون چند رمان نوشته که به کلی زبانها ترجمه شدهاند. پسزمینهی اغلب داستانها وقایعی است که یا از واقعیت تاریخی برگرفته شده یا نویسنده خود شاهدشان بوده. رنه گودن، منتقد معروف فرانسوی، دربارهی داستانهای ژیل پرو گفته «نمیتوان دو صفحه از آغاز یکی از رمانها یا داستانهای او خواند و بقیهاش را نخوانده رها کرد یا حتا به وقت دیگری گذاشت.»
«مرگ در ونیز»، توماس مان، ترجمهی محمود حدادی، نشر افق
توماس مان در ایران نویسندهی پرطرفداری است و از رمان قطور «بودنبروکها: زوال یک خاندان»ش تا «تونیوکروگر» و «کوه جادو» و تعدادی دیگر از آثارش به فارسی ترجمه شده. «مرگ در ونیز» از رمانهای مشهور او است که سالها پیش با ترجمهی نهچندان تعریفی حسن نکوروح در ایران منتشر شده بود. ترجمهی حدادی بهنظر اقبال بیشتری یافته. انتشار «مرگ در ونیز» که واپسین اثر دوران جوانی مان بود باعث شد بار دیگر اروپا متوجه او شود. شخصیت اصلی داستان، که ذهن و خیالش به تسخیر خوابهایی متأثر از مرگ و ماورا درآمده، گویی در پیروی ناخوآگاه از این خوابها، در گردشی بعدازظهری، با سفیر مرگ روبهرو می شود و پیک دیار ارواح، در روند داستان هر بار در نقاب و هیئتی، او را به جایی می کشاند که مرگش در آنجا مقدر شده.
«کارت منزلت»، پیر بوالو و توماس نارسژاک، ترجمهی عباس آگاهی، انتشارات جهان کتاب
مجموعهی رمانهای پلیسی انتشارات «جهان کتاب» اینروزها به عدد پنجاه نزدیک شده، رمانهای خوشخوانی که تب پلیسیخوانی مخاطبان ایرانی را زنده نگه داشتهاند. در این مجموعه کنار نامهای آشنایی چون ژرژ سیمنون، آثار آدمهای کمتر شناختهشدهی دیگری هم به خوانندهی فارسیزبان معرفی شده، از جمله دو نویسندهای که مشترک مینوشتند: پیر بوالو و توماس نارسژاک. رمان «کارت منزلت» این دو به تازگی منتشر شده که ماجرایش در یک خانهی سالمندان میگذرد. مرد هفتادوچهارسالهای که همسر جوانش او را ترک کرده، حدود بیست سال است در یک خانهی سالمندان مجلل زندگی میکند. پیرمرد دیگری همراه همسر جوانش به خانهی سالمندان میآید و مرگی رخ میدهد که همهی شواهد نشان میدهد قضیه قتل عمد است.