«قاشق چایخوری و شکر لطفاً!» موقرانه و صریح خواستهاش را میگوید. دستان گرهکرده را روی میز گذاشته؛ مردی که آداب تشریفات را خوب میداند. فنجان چای چیزی کم دارد. «این از اصول سادهی پذیرایی است.» همهی فوتوفنها را بلد است. «ادب مرد به ز دولت اوست.» اینجا در دفتر تحریریه قضایا راحتتر حلوفصل میشود؛ در مهمانیهای خانوادگی هم. پای میز مذاکرات دیپلماتیک اما اینطور نیست. هر کلمه و هر حرکت مفهوم خاصی دارد. زبان بدنها زیر ذرهبین مذاکرهکنندگان است. اگر پای تلویزیون و دوربینهای عکاسی هم وسط باشد، همهچیز مفهوم متفاوتی پیدا میکند. زیر تیغ تیز نگاه میلیونها نفر نفس کشیدن هم سخت میشود. برای کسی که فن را نداند، همهچیز رعبآور میشود. اینجا هیچکس جایزالخطا نیست. پای منافع ملتها در میان است. در این دنیا آنچه میپوشیم، آنطور که رفتار میکنیم، بهاندازهی آنچه میخواهیم بگوییم، مهم است.
حالا علیمحمد بیدارمغز میخواهد از این دنیا حرف بزند، از دنیای «تشریفات». او رایزن اول کادر سیاسیِ وزارت امور خارجه بوده و با اینکه بازنشسته شده، هنوز در عرصهی تشریفات کاربردی بینالمللی فعال است. او بیش از دویستوچهل میز مذاکرهی تشریفاتیآموزشی چیده؛ آن زمان که رئیس تشریفات نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد بوده است. برای همین دربارهی پیامدها خوب میداند: «روزی یک کانادایی با یک خریدار به مذاکره نشسته بود. قبل از امضاء قرارداد سی میلیوندلاری میزبان مهمان را به صرف ناهار دعوت کرد. در جریان ناهار مهمان خارجی با کارد غذاخوری استیک را برید، وقتی کارد به سس آغشته شد، آن را با زبانش لیسید. کانادایی به او گفت از این کار تو مشمئز شدم و قرارداد را امضا نکرد. شاید عجیب باشد اما در دنیای امروز مردم تنها به دلیل پول مراوده نمیکنند، در نیمی از مذاکرات به رفتارها توجه میشود. بر اساس تحقیقی که در کانادا انجام شده، سهچهارم مذاکرات در این کشور به دلیل رعایت نکردن رفتار و گفتار قبل، حین و بعد از مذاکره به شکست میانجامد.»
همهی بلایا بیدلیل از آسمان نمیبارد. بیدارمغز نقش کلمهی «تشریفات» را در مذاکرات برجسته میکند، شاید برای همین است که با وجود باران ناگهانی بهموقع میرسد. آنکادرشده و مرتب است، درشتاستخوان و قدبلند و خواب موهای بورش به سمت چپ است: «یکی از معانی تشریفات ترتیبات است به معنی آداب، ادب و ادبیات. ادب روش درست انجام دادن کارها و گفتارهاست. هر کاری و هر گفتاری آدابی دارد. کاری نیست که آداب نداشته باشد. ممکن است کسی روش یک کار را بداند، خوب حرف بزند اما آداب گفتار را نداند. آداب هنر و مهارت است. هیچکس با هیچ هنری به دنیا نمیآید. انسانها باید آداب کارها را از کسی که آن کارها را میدانند، بپرسند و رعایت کنند. شاعر میفرماید: دو صد گفته چون نیم کردار نیست. یادمان باشد که صدای رفتار از صدای گفتار بلندتر است.» اگر ناصرخسرو گفته: «درخت تو گر بار دانش بگیرد/ به زیرآوری چرخ نیلوفری را»، بیدارمغز هم در استقبال آن سروده: «گر علم تو با ادب جان بگیرد/ به بالا بری اختر زندگی را.»
او نخستین سفرهی هفتسین را در سازمان ملل چید: «از ۱۳۹۶، زمان مسؤولیت آقای صادق خرازی در سازمان ملل بود که نخستین بار سفرهی هفتسین در طبقهی همکف سازمان ملل در مسیر عبور نمایندگان ملتهای مختلف چیده شد. هنوز یادم میآید که چهار ساعت کنار سفره ایستادم و آداب ایرانیها در این روز را برای نمایندگان توضیح دادم. برای آنها ریشههای باستانی سینهای سفره بسیار جالب بود.»
از آن زمان به بعد چیدن سفرهی هفتسین در ایام نوروز در سازمان ملل تدوام دارد. بیدارمغز میگوید جالب اینجاست که افق ایران و نیویورک در نوروز یکی است و همزمان با جشن نوروز در دنیا، جشن روز زمین هم برگزار میشود و همین باب جشنی بهیادماندنی در سازمان ملل شده است.»
سر میز وعدههای غذایی مذاکرات چه میگذرد؟
اگر افق نیویورک و ایران در نوروز یکی است، باید دید که رعایت تشریفات صبحانه و ناهار کاری چگونه است. صبحانه و ناهار کاری تا پیش از مذاکرات هستهای چندان در ایران باب نبود اما این روزها مدیران سازمانها هرازگاهی جلسات اداری خود را با این عنوان برگزار میکنند و حتی پدر و مادرها هم اهل خانه را به رعایت سفتوسخت بعضی از اصول میز غذاخوری وادار میکنند. بیدارمغز اما میگوید این وعدههای کاری در ایران زمین تا آسمان با وعدههای کاری آن سوی آبها فرق دارد: «در عرصهی دیپلماسی بینالمللی هیأت میزبان قبل از مذاکره مهمان را به ناهار و شام کاری دعوت میکند و از نحوهی غذا خوردن او نتیجه میگیرد که با چه تاکتیکی باید مذاکره کند.»
چای بیدارمغز دارد سرد میشود اما او میگوید که تا میزبان اجازه ندهد، جرعهای نمینوشد. دستهی فنجان را میگیرد، بالا میآورد و آداب تشریفات چای نوشیدن را آموزش میدهد، ناخنهای دستهای بزرگش مرتب و کوتاهشده است: «دستهی فنجان را باید به همان سمت که بالا میبریم، پایین بگذاریم.» و «یکی از آداب غذا خوردن در مراودات اجتماعی این است که وقتی کسی بر سر میز غذا مورد خطاب قرار میگیرد، باید دست از خوردن بکشد و به حرفهای او گوش کند.»
بیدارمغز میزهای غذای فراوانی برای آموزش مدیران ایرانی چیده تا به آنها بیاموزد فقط میز مذاکره محل طرح و بحث دربارهی پروندههای سرنوشتساز نیست و حتی میتوان هنگام غذا خوردن و در ساعات غیراداری هم مذاکره کرد: «در دورههای آموزشی یادآور میشویم که چگونه آداب میز غذا رعایت میشود تا در مواجهه با میزهای پر از کارد و چنگال و بشقاب و با دغدغهی نحوهی خوردن انواع غذاها تمرکز آنها بر موضوع موردمذاکره از بین نرود.»
برای فراگرفتن این آموزشها باید سه ساعتی در محضر استاد وقت گذاشت: «در این سه ساعت، نحوهی استقبال، ورود، دست دادن، دست ندادن، سرو و نوشیدن نوشیدنیها، نحوهی نشستن، محل نشستن، چگونگی سخنرانی سر میز و نحوهی خوردن غذاهای مختلف به شرکتکنندگان آموزش داده میشود.»
دنیای تشریفات به همان میزان که ساده به نظر میرسد، پیچیده است: «با وجود مشترک بودن بسیاری از آداب میز در میان ملل، برخی از آنها هم آداب خاص خود را دارند. مثلاً در چین مهمان نباید همهی غذای داخل بشقاب خود را میل کند. اگر تمام غذا را بخورد میزبان چینی آزرده میشود. یعنی غذا کافی نبوده و مهمان هنوز گرسنه است. فرانسویها اما آداب دیگری دارند، آنها ممکن است تمام غذا را بخورند و بعد یک تکه نان بردارند، به کف بشقاب بکشند و آن را هم بخورند. ایرانیها آداب عجیبتری دارند، مهمان اگر همهی غذای خود را بخورد، کفگیر را برمیدارند، دوباره بشقاب او را پر میکنند و این روند ادامه دارد، برای همین به خارجیها گوشزد میشود برای سلامتی خودشان هم که شده، ته بشقاب چند قاشقی غذا باقی بگذارند.» از دل فرهنگهای مختلف چهار فرمول برای غذا خوردن در نظر گرفته میشود: «در دنیا به چهار طریق غذا میخورند. در آسیای دور با چوبهای مخصوص، در شبهقاره با دست، در ایران با قاشق و چنگال و در اروپا با کارد و چنگال. تازه برای سرو چای و قهوه هم هشت روش در دنیا وجود دارد.»
بیدارمغز، همانطور که پشت میز نشسته، چندتایی از آداب مذاکرات بینالمللی را برمیشمارد: «ممکن است رؤسای هیأت میزبان و مهمان روبهروی هم یا کنار هم بنشینند که هر کدام ضابطهی خاصی دارد. اما اگر کنار هم مینشینند یکی از ضوابط محکم آن از این قرار است که رئیس هیأت مهمان حتماً باید دست راست میزبان بنشیند. تا زمانی که رؤسای دو هیأت بر سر میز نشستهاند هیچکس بدون مجوز از رئیس خود نباید میز را ترک کند. مردان نباید کتشان را در بیاورند. هیچکس نباید با تلفن همراه مشغول مکالمه باشد. هیچکس نباید مشغول خواندن کتاب و روزنامه شود. مردان نباید تلفن و سایر ملزومات خود را روی میز بگذارند یا اینکه زنان کیف خود را از دستهی صندلی بیاویزند. کسی نباید مشغول تعمیرات زیبایی شود؛ موهای خود را شانه کند. عطسه کردن و دستبهدست کردن نمک و فلفل و خلال کردن دندان نیز هر کدام تشریفاتی دارد.»
مثالها که یکییکی رو میشود، تصاویر وعدههای غذایی مذاکرات هستهای در سال ۹۳ در ذهن زنده میشود، در نیمهشب به وقت ایران: «این وعدهها هم تشریفات خاص خودش را دارد، صبحانه هفت صبح سرو میشود و معمولاً یک ساعت و نیم به طول میانجامد. ناهار رسمی یک تا سه بعدازظهر و شام اول هفت تا نه. شام دوم نه تا یازده شب.»
چرا زنان مهم عرصهی سیاست موهای کوتاه دارند؟
تنها زمان نیست که آداب دارد، تشریفات در تاروپود مذاکرات رخنه کرده است. شاید در یک مهمانی ساده پا روی پا انداختن به معنی راحتی و صمیمت جمع باشد در مذاکرات اما معادلات با چنین رفتارهای سادهای به هم میخورد. پا روی پا انداختن و تخت کفش را به طرف مذاکره نشان دادن حکایت از نمایش تفوق و تسلط دارد و بیاحترامی محسوب میشود. تنها کسانی که تشریفات میدادند شاید متوجه زبان بدن دیوید کامرون، نخستوزیر انگلستان، در دیدار با حسن روحانی و جواد ظریف شدند. کامرون پایش را روی پایش انداخته و تخت کفشش را به سمت هیأت ایرانی گرفته بود. ظریف هم در مقابل طوری نشست که تخت کفشش به طرف او باشد، بیدارمغز میگوید: «جواب بیاحترامی بیاحترامی است.» و ادامه میدهد: «البته هستند کشورهایی که این تفوق را تحمل کنند اما بهطور کلی رعایت زبان بدن در مذاکرات بینالمللی نشاندهندهی توجه طرفین به حل مسائل است.»
برای این سخنرانِ تشریفات که کتوشلوار سرمهای پوشیده و انگشتر و ساعت به دست دارد؛ هیچ حرکتی دور از نظر نمیماند: «کلمات در مذاکرات فقط هفت درصد پیام را منتقل میکنند، ۳۸ درصد را آهنگ صدا و ۵۵ درصد را زبان بدن به نمایش درمیآورد. برخی از حرکات بدن بهخصوص حرکات صورت و چشم، اگر عمدی انجام شود، میتواند تعبیر بیادبانهای داشته باشد. اگر کسی دارد با شما صحبت میکند و شما نگاهتان را از او بگیرید به این معنی است که نمیخواهید حرف او را بشنوید. از سر بینی نگاه کردن نشانهی تحقیر است. در امریکا و اروپا باید در طول گفتوگو دوسوم زمان را به چشمهای طرف نگاه کنید تا باور کند که صداقت دارید. اگرچه زبان بدن در دیپلماسی جهانی مقولهای جدید است، ایرانیها چندان با آن بیگانه نبودهاند. برای مثال، ضربالمثل «دم خروس رو باور کنیم یا قسم حضرت عباس رو» به همین موضوع اشاره دارد.»
زبان بدن نیاز به عضوی ناظر هم دارد: «در بسیاری از کشورها، پا عضو ناظر بدن است؛ مثلاً ژاپنیها دوست ندارند، چیزی را با پا به آنها نشان دهند. یا از آن طرف، اوباما همیشه در دیدار با مقامات کشورهای آسیایی پا روی پا میاندازد که این نشان از اقتدار او در مذاکره است.» او پاهایش را کنار هم گذاشته و با دستهایش گاه و بیگاه میز شیشهای را تمیز میکند: «جالب است که برایتان بگویم سه نوع پا روی پا انداختن داریم، یکی قفل (گارد) قوزک پاست و دیگری ساق پا روی ران پا میافتد شبیه چهار بزرگ انگلیسی که چندان در روابط رسمی متداول نیست؛ دیگری پا روی پا انداختن است بهصورتیکه زانو روی زانوی دیگر قرار میگیرد شبیه عدد چهار انگلیسی که نوع دوستانه نشستن در روابط است البته اگر کف تخت کفش بهسوی طرف مقابل قرار نگیرد.»
شاید برای خیلیها این سؤال پیش بیاید که مقامات سیاسی، برای شرکت در جلسات مختلف، چطور و با چه الگویی لباسهای خود را انتخاب میکنند؟ بیدارمغز میگوید: «آداب تشریفات برای هر رنگ و هر لباسی تعریفی مشخص دارد. در صحنهی بینالمللی کتوشلوار سرمهای رنگ اقتدار و صداقت و اعتماد است. تازگی روانشناسان میگویند که آدمهای باهوش سرمهای میپوشند. من عکسی دارم از سران کشورها که در آن همه، بدون استثنا، سرمهای پوشیدهاند.» در کنار لباس، آرایش ظاهر هم اهمیت پیدا میکند: «بهترین صورت بیضیشکل است بنابراین باید طوری صورت را آرایش کنیم که به فرم بیضی نزدیکتر باشد. روانشناسان میگویند به کسانی که فرق سرشان را از راست باز میکنند، اعتماد نکنید. آرایشگر باید با آناتومی صورت او آشنا باشد و چنین مسائل مهم روانشناسی را حین آرایش رعایت کند.» با اینکه نظر آرایشگر مخصوص برای دیپلماتها را قبول ندارد، به نظر میرسد که سالهاست پیش یک آرایشگر میرود. در عرصهی سیاست مو اما نقش مهمی بازی میکند. نگاهی به آرایش موی رایس، اشتون، کلینتون و مرکل، که از زنان مهم عرصهی سیاست دنیا هستند، نشان میدهد که آنها این فن مهم زبان بدن را خوب میشناسند؛ «موی کوتاه نشانهی اقتدار است.» گاهی زبان بدن حتی از وقتشناسی هم مهمتر است، مثال بیدارمغز اشاره به همین موضوع دارد: «زمانی که مرسی، رئیسجمهور وقت مصر، در دیدار با مرکل دو بار به ساعتش نگاه کرد، در آلمان چندین مقاله علیه او نوشتند و رفتار او را بیادبانه توصیف کردند. شاید حتی او نفهمید که ساعت چند است اما با این کار نشان داد که یکی از مهمترین آداب تشریفات را خوب نمیداند.»
آداب سوغاتی دادن هم دست کمی از قوانین و تشریفاتِ تشریفات ندارد: «در تقدیم سوغاتی، آداب کشورها را باید در نظر گرفت. ارزش تجاری هدیهای که بهصورت سوغاتی به کارمندان دولتی داده میشود نباید بیشتر از پنجاه دلار باشد. در مورد سران کشورها هم غالباً سوغاتیهایی با سقف ارزش تجاری سیصد دلار اهدا میشود. این هدایا نباید در خفا اهدا شوند تا شکل رشوه به خود بگیرند. همچنین مهمتر از همهی اینها، سوغاتی باید با بستهبندی شکیلی مطابق با فرهنگ کشور مقابل ارائه شود؛ مثلاً بستهبندی سیاه و بنفش برای چینیها مفهوم مرگ و نیستی را تداعی میکند یا در ژاپن، هدایای چهارتایی نشانه مرگ است! باید مراقب بود که حدود مسائل انسانی هم در این هدایا رعایت شود؛ مثلاً دادن گل سرخ به زنان متأهل یا مجرد نشاندهنده محبت و عشق است.»
مهمانیای که ۳۶ سال شرکت نکردیم
در طول مذاکرات و حتی پیش از آن یکی از نگرانیها دست دادن زنان و مردان در آغاز و پایان مذاکرات است. بیدارمغز به بخشنامهای اشاره میکند که همزمان با پیروزی انقلاب به دستگاههای مختلف ابلاغ شد و بر اساس آن، دست دادن با نامحرم از فهرست تشریفات اداری کنار گذاشته شد: «ما اولین کشوری بودیم که این سنت خدا را اجرا میکردیم و آن را در دل تشریفات رسمی و حتی بینالمللی گنجاندیم. بهجز ایران تنها یک بار هم در بنگلادش چنین بخشنامهای ابلاغ شده اما جالب است که بدانید حتی در کرهی جنوبی هم زنان با مردان دست نمیدهند.» جدا از این موضوع که مختص مسلمانان است، تشریفات دست دادن هم آداب خاص خودش را دارد: «در جلسات بینالمللی، مقام بالاتر دست خود را جلو میآورد، دستها باید خشک باشند و تا وقتی که دستدهنده دست خود را پس نکشیده دست دادن باید ادامه پیدا کند. راستی باید موضوع مهمی را هم دربارهی بستن دکمههای کت بگویم. در مذاکره تا وقتی افراد نشسته هستند باید دکمههای کتشان باز باشد، اما وقتی بلند میشوند، باید دکمهها را ببندند.»
دین اسلام، در صحنهی بینالمللی، تشریفات خاص خودش را دارد که محدود به دست ندادن با نامحرمان نمیشود؛ سرو مشروبات الکلی هم یکی دیگر از آن شرایطی است که حضور تیمهای مذاکرهکنندهی مسلمان را با تشریفاتی متفاوت همراه میکند: «پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند که مسلمان سر سفرهای که شراب در آن باشد، نمینشیند. البته سر میزی که دیپلماتهای ایرانی حضور دارند، مشروبات الکلی سرو نمیشود.» بااینهمه ممکن است در برخی نشستهای غیردیپلماتیک که مهمانانی از سراسر دنیا در آن شرکت میکنند، مشروبات الکلی هم سرو شود: «همهساله به مناسبت آغاز مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در روز اول افتتاح مجمع، دبیر کل میزبان یک ناهار تشریفاتی به افتخار سران کشورها میشود اما ما در ۳۶ سال اخیر هیچگاه در این مراسم شرکت نکردهایم چراکه در پایان آن، دبیر کل به افتخار مقامات حاضر شامپاین تعارف میکند.» بیدارمغز معتقد است که اگر میشد سرو مشروب از چنین دیدار مهمی کنار گذاشته شود، امکان ۳۶۰ ملاقات حضوری بین سران کشورها در مجمع سازمان ملل به وجود میآمد و شاید کشورها فرصت مناسبی برای تحکیم روابط خود با ایران داشتند.
مذاکره تنها ۱+۵ نیست
«وقت آن رسیده که به توافق هستهای بردـ برد برسیم.» رئیسجمهوری در حالی از اصطلاح بردـ برد در مهمترین موضعگیری هستهای خود استفاده کرد که گروههایی در ایران دور تازهی مذاکرات هستهای ایران را بازی باختـباخت توصیف میکردند؛ اصطلاحاتی که به نظر ساده و فهمیدنی هستند اما هم پیشینهای تاریخی دارند و هم تشریفات خاص خودشان را. بیدارمغز نقبی به آن پیشینه میزند: «تا قبل از نیمهی دوم قرن بیستم قدرتهای متکی به زور، یعنی استعمارگران و صاحبان قایقهای توپدار، وقتی با ملل فاقد اسلحهی آتشین روبهرو میشدند به دلیل برتری قدرت نظامی خود را بر آنها تحمیل میکردند و منافع کشورهای مستضعف را نادیده میگرفتند. در نتیجه مبارزات استقلالطلبانه آغاز شد و ملل تحت ستم به استقلال رسیدند و دیگر حاضر نبودند به تقاضاهای خارج از عرف بله بگویند. البته تشکیل سازمان ملل متحد، که اصل حاکمیت برابری ملتها را پذیرفت، به تحقق این امر کمک کرد. بهاینترتیب در دهههای شصت و هفتاد میلادی اصطلاح بردـ برد مطرح میشود. در این اصطلاح تعیین میشود که مذاکره دو طرف دارد. بدون توجه به زور یکی از طرفین، باید هر دو طرف از مذاکره بهره ببرند. در ایران مذاکره بردـبرد را پنجاهپنجاه هم میگویند.»
در دنیای امروز که همهچیز رنگ سیاست گرفته دیگر مذاکره تنها ۱+۵ نیست، بیدارمغز میگوید که هر مدیر در یک روز کاری میتواند تا هفده نوع مذاکره انجام دهد اما هر مذاکرهای که باشد بر مبنای دو اصل مهم ولی متفاوت بنا شده: «مذاکره بر سر منافع یا مذاکره بر سر مواضع. کشورها نمیتوانند بر سر ارزشها، ملت و نظام خود مذاکره کنند اما در خصوص فعالیتها و خدمات خود میتوانند پای میز مذاکره بنشینند که در این شرایط در نظر گرفتن منافع دو طرف شرط اصلی مذاکره است.» او ادامه میدهد: «استیون کاوی در همین زمینه چهار حالت را مطرح میکند: بردـبرد، بردـباخت، باختـباخت، باختـبرد. جالب اینجاست که بر خلاف تصور عمومی، اهمیت مذاکره به حدی است که حتی گزینهی باختـباخت بهتر از بردـباخت یا باختـبرد است، چراکه در یک مذاکره باختـبرد یا بردـباخت یکی از طرفین متضرر میشود اما در حالت باختـباخت تعادلی بین ضرر هر دو طرف مذاکرهکننده به وجود میآید که شرط مذاکره است.» اصطلاحات استیون کاوی اما تمام آنچه در مذاکرات استفاده میشود نیست؛ انگار اصطلاحاتی نظیر «امتیازها»، «کیک بزرگتر»، «بلوفها»، «کیفیت مذاکره»، «استراتژی مذاکره» و «اخلاق در مذاکره» بهتدریج در حال رسوخ به مراودات اجتماعی هستند؛ مراوداتی که این حقیقت را به رخ میکشند که تشریفات باید جدی گرفته شود، تشریفاتی که میتواند تأثیر شگرفی در پیشبرد مذاکرات هستهای هم داشته باشد. برای خیلیها سؤالی دربارهی روابط ایران پیش میآید؛ مثلاً دربارهی قدم زدن جواد ظریف با کری که بر سر آن جنجالی درست شد، آیا اینگونه دیدارها در آداب تشریفات مذاکرات متداول است؟ بیدارمغز میگوید که به این موارد پاسخی نمیدهد. حتی بحث به تشریفات کاخ الیزه کشیده میشود که همیشه ریاستجمهوری این کشور بالای پلهها میایستد و اتفاقی که دربارهی یکی از رئیسجمهورهای ایران افتاد و ژاک شیراک برای استقبال از پلهها پایین آمد، بیدارمغز میگوید: «دربارهی شخصیتی که اصلاً نمیتوانید نامش را بیاورید، سؤال نپرسید.»
او بلافاصله موقر و صریح ادامه میدهد: «قاشق چایخوری و شکر لطفاً!» پاسخ تشریفاتی به یک سؤال تشریفاتی.
عکس از مهدی حسنی
این مطلب پیشتر در شمارهی نوروز ۹۴ ماهنامهی «شبکه آفتاب» منتشر شده است.