هفت سالی است که چهار قنات روستای هنزا خشک شدهاند و باغات و زمینهای کشاورزی مردم پاییندست تشنهاند، اهالی میگویند بالادستیها تمایلی ندارند که حقآبهی پاییندستیها را به رسمیت بشناسند. انتقال آب از سرچشمههای رودخانهی هنزا به سمت یزد و تفت، گلوی قناتهای هنزا را خشکانده و باغات این روستا در مرز نابودی است.
نخلی در میدان پشت مسجد ششصدسالهی هنزا آرام گرفته است. مردم روستا نمیدانند که شانههایشان توان اجرای مراسم سنتی نخلکشان در ایام محرم امسال را خواهد داشت یا نه. با خشک شدن قناتهای هنزا از چند سال پیش، جوانها به سوی شهرها روان شدهاند. جمعیت روستای باستانی هنزا که چندین قرن سابقهی تمدن دارد، سالخوردگانی هستند که پای مهاجرت کردن ندارند. مردم هنزا هنوز هم چشم به آسمان دوختهاند، به امید بارش و جاری شدن آب در قناتها. اما در دل میدانند که آنچه بر سرشان آمده ناشی از بخل آسمان نیست.
احمدرضی هنزایی، عضو شورای سیدآباد هنزا، میگوید: «آب این روستا از طریق چهار رشته قنات به نامهای جعفرخان، سیدمحمد، قبرستان و قنات نو تأمین میشد. آب رودخانهی هنزا که از شیرکوه سرچشمه میگرفت، زمینهی تغذیهی این چهار قنات را فراهم میکرد.»
بالادستی سرسبز، پاییندستی خاکستری
از بالای پل روی رودخانه به سمت پایین، تا چشم کار میکند، باغهایی است که خشک شده و درختان آن به خاک افتادهاند. اما اگر سر بچرخانید، در چشمانداز بالادست، باغات سرسبزی را میبینید که بویی از بحران نبردهاند. حالوهوای بالادست شباهتی به قلب کویر مرکزی ایران ندارد. درختانش شاداب و سرزنده هستند اما این طراوت را به قیمت نابودی پاییندست حفظ کردهاند. مردم هنزا میگویند که نزدیک به دو دهه است که این باغات در بالادست سبز شدهاند.
در مسجد قدیمی هنزا اهالی گرد هم جمع شدهاند. آنها، مثل کارشناسان آب، دلایل خشکی قناتها را یکبهیک میشمرند. به اعتقاد بسیاری از حاضران در جلسه، تقسیمات کشوری در خشک شدن قناتهای هنزا نقش مؤثری داشته است. زیرا ده بالا و تزرجان، که روستاهای بالادست هنزا هستند، در تقسیمات کشوری جزو منطقهی تفت به حساب میآیند و با وجود تلاشهای شبانهروزی فرمانداری مهریز، که روستای هنزا هم جزئی از این فرمانداری به حساب میآید، باز هم بالادستیها حق پاییندست را رعایت نمیکنند.
یاسر نوری هنزایی، دهیار جوان هنزا، میگوید: «منبع تأمین آب رودخانهی هنزا، ذوب برفهای شیرکوه در فصل گرم سال است. اما آب برای زنده نگه داشتن آبشار درهگاهان از سرچشمه به تفت منتقل میشود. مسؤولان معتقدند که این آبشار جاذبهی گردشگری تفت است و باید فعال باشد.»
صاحبانی که بیآب ماندهاند
هر یک از ساکنان هنزا چند «سو» آب از پیشینیان خود به ارث بردهاند که از آن برای ادامهی فعالیتهای کشاورزی و رفع نیازهای شرب استفاده میکنند. هر سو آب معادل یازده دقیقه است؛ یعنی مردم این روستا با گسترش فناوری به جای کنار گذاشتن قنات، که سنت دیرین پیشینیان است، فقط اندکی در شیوههای تقسیم آب تغییر ایجاد کردهاند. آنها به جای استفاده از کاسههایی که مشابه ساعت شنی عمل میکرد و برای میرابها ابزار سنجش و توزیع آب بود، ساعت را به ساختار تقسیم آب خود وارد کردهاند. به این ترتیب با کاهش میزان آورد رودخانه یا قنات، هر فرد با توجه به اینکه فقط در زمان مشخصی آب دریافت میکند، سهم آبش کاهش مییابد و مجبور است میزان زمینهای آیش (نکاشت گذاشتن زمین به مدت معین) را افزایش دهد و از کشت محصول بیشتر خودداری کند. این هماهنگی با طبیعت سالیان سال معیشت مردم هنزا را در منطقهای خشک حفظ کردهاست. اما به گفتهی آنان، رفتار مردم بالادست نظم چندصدسالهی هنزا را مختل کرده است.
حسن صائبی یکی از ساکنان هنزا از رفتار مردم ده بالا و تزرجان گلهمند است. میگوید که مردم این منطقه نهتنها جلو حرکت آب به سمت پاییندست را گرفتهاند، بلکه گورابهایی درست کردهاند که کف آن را با ایزوگام پوشاندهاند. این گورابها محل ذخیرهی آب است و از نفوذ این مادهی حیاتی را به زمین جلوگیری میکنند. با کاهش نفوذ آب، قناتها خشک شدهاند. بهاینترتیب اندک آب سرچشمه گرفته از شیرکوه هم تبخیر شده و به هوا میرود.
صائبی با تکیه بر آمارهای هواشناسی بر این باور است که میزان بارشهای منطقه درحالحاضر بین ۲۸۰ تا ۳۰۰ میلیمتر در سال بوده و شرایط نسبت به گذشته تغییری نکرده است. «در واقع بیتوجهی بالادستیها تبدیل به عذاب الهی برای مردم پاییندست شده است.»
پولهای سرگردان دردسرساز
شیخ محمد فخرالدینی، نمایندهی تبلیغات اسلامی استان یزد، هم با تأیید سخنان اهالی روستای هنزا از ویلاسازیهای بیحدوحصر در منطقهی ده بالا و تزرجان گلایه دارد.
به گفتهی او قیمت ویلاهای بالادست هنزا حتی از خانههای شمال تهران هم بیشتر است. «این پولهای سرگردان به سمت ساخت ویلا سوق داده شده است.»
او تأکید میکند که طرح اعطای وامهای دولتی برای ذخیرهسازی آب بدون مطالعه بوده است، زیرا مردم بالادست هنزا با استفاده از همین اعتبارات، زیر بنایی سیصدمتری، مخازنی به عمق شش تا هفت متر و مساحت سیصد متر مربع ایجاد کردهاند. در نتیجه تمام آب بستر رودخانه را با استفاده از لولههایی در بستر رودخانه به سمت این مخازن هدایت میکنند و مانع رسیدن آب به پاییندست میشوند.
نمایندهی تبلیغات اسلامی اما دو پیشنهاد هم برای حل مشکل مردم هنزا دارد. اگرچه تأکید دارد که چاه عمیق بلای جان قناتهاست و پدیدهی خوبی نیست، برای حفظ حیات مردم هنزا پیشنهاد میدهد که بهترین منطقه را برای حفر چاه عمیق در راستای تأمین نیاز مردم هنزا، به گونهای که به حیات قناتهای مردم پاییندست خدشهای وارد نشود، باید دولت شناسایی و حفر کند یا اینکه دولت تسهیلات و امکاناتی فراهم کند که آب جمعشده در مظهر قناتها به سمت روستای هنزا سرازیر شود.
او توضیح میدهد که با وجود خشک شدن قناتهای هنزا، حجم زیادی آب در مظهر این قناتها وجود دارد که در مسیر قنات جذب زمین میشود. «اگر آب مظهر قنات با لوله منتقل شود، حجم خروجی آب از دهنهی قنات افزایش مییابد و مشکلات مردم حل خواهد شد.»
بالادستی که صفا ندارد
در حاشیهی رودخانه در مسیری که به ده بالا میرسد، قبل از پایان یافتن حریم روستای هنزا، دو آسیاب آبی وجود دارند که سالیان سال است از کار افتادهاند. مردم هنزا میگویند که چرخ سومین آسیاب روستا، که مالک خصوصی هم دارد، هفت سالی است که از کار افتاده. مردم از سیلابهای رودخانهی هنزا، که امروز فقط بستر خشکی از آن باقی است، سخن میگویند. از سیاستهای مثبت دولت در دوران نخستوزیری یاد میکنند. از مدیریت نادرست منابع آب در سالهای اخیر شاکی هستند. از صحبت کردن دربارهی حقآبهشان خسته نمیشوند. میگویند اعتراضهایشان تا امروز راه به جایی نبرده است. از نامههایی میگویند که به مسؤولان نوشتهاند.
اندک باغات سرسبز پاییندست با چاههای غیرمجاز زنده نگه داشتهاند. مردم هنزا میگویند به صاحبان چاهها اعتراض کردهاند اما کمرنگ شدن سنتها و عرفی که در گذشته بوده سبب شده که مردم به حق یکدیگر احترام نگذارند.
حال و هوا در ده بالادست به گونهی دیگری است. استخرهای بزرگ پر از آب در برخی از ویلاها به چشم میخورد. یکی از اهالی پاییندست با حسرت به این آب نگاه میکند و میگوید که «حقآبهی ما بساط شادی آخر هفتهی شهرنشینانی شده که برای گذران اوقات فراغت در روزهای آخر هفته به دهبالا میآیند».
مردم پایین دست میگویند که اغلب صاحبان ویلاها افراد صاحب نفوذی هستند که به قانون و عرف پایبند نیستند.
گورابها و استخرها از لابهلای درختان جوان ده بالا پیداست. بدون شک هنزا تنها روستای ایران نیست که به دلیل اعمال سیاستهای نادرست سیستم سنتی حاکم بر نظام آبی خود را از دست داده است. هنزا یکی از هزاران روستای مرکز ایران است که در جدال میان سنت و مدرنتیه در حال تخلیه شدن است.