نامهاشان جهانی است و آوازهی گنجینههایشان به دورترین کشورها رسیده، اما به همان اندازه که مشهورند بیتوجهی میبینند. آیاپیر ایذه، جوبجی رامهرمز، ایوان کرخهی شوش، اَرگان بهبهان و جندیشاپور دزفول جزو پایگاههای ملی ایران شناخته میشوند، اما این روزها شرایط مناسبی ندارند. مدیر ندارند یا اگر دارند، اعتبار ندارند. بودجههای استانی و ستادی طی سالهای گذشته به این پایگاهها اختصاص داده شده اما معلوم نیست که کجا و با چه کارکردی صرف شدهاند که امروز شاهد چنین وضعیت نابهسامانی هستند.
این پایگاههای میراث فرهنگی که به منظور حفاظت، بررسی و پژوهش راهاندازی شدند حالا بیش از آنکه کارکرد داشته باشند، مخرب هستند. پایگاه، برای این محوطههای تاریخی عنوانی فریبنده است. در حال حاضر نوزده پایگاه جهانی و هفتاد پایگاه ملی در ایران این عنوان را دارند که بیشتر آنها حال و روز نامناسبی دارند. خوزستان از بزرگترین قربانیان این بیتوجهیهاست. گرچه ریشهی برخی مصائب پایگاهها در تصمیماتی است که مدیران سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دوره نهم و دهم گرفتند؛ هنوز هم اوضاع چندان بر وقف مراد نیست.
گفته میشود تصمیمات مدیران سازمان میراث فرهنگی در دولت نهم باعث شد که پایگاهها استانی شوند و همین امر آنها را محروم از نظارت ستادی کرد. این پایگاهها یکی یکی مدیرانشان را از دست دادند و اعتبارشان در پیچ و خم اداری و فرایند استانی گم شد. در سال گذشته کارد بیتوجهی چنان به استخوان پایگاهها رسید که افشین حیدری، رئیس سابق میراث فرهنگی خوزستان، در نامهای به مسؤولان ستادی خواستار رسیدگی به وضعیت این پایگاهها شد.
هرچند برخی بر این عقیدهاند که او خود در ایجاد این شرایط بیتقصیر نیست. خسرونشان، مدیر فعلی میراث فرهنگی خوزستان، در این زمینه سکوت میکند و حاضر به صحبت دربارهی شرایط گذشته، کنونی و آینده پایگاهها نمیشود. دوستداران میراث فرهنگی رامهرمز هم از اینکه در این نامه اسمی از جوبجی رامهرمز نیامده، و آثار تاریخی بیپناه و ارزشمند آن نادیده انگاشته شدهاند، به شدت معترض هستند و تنها یک سؤال دارند، آیا رامهرمز نیاز به ساماندهی ندارد؟
فرهاد عزیزی، مدیر امور پایگاههای سازمان میراث فرهنگی، معترف به وضعیت نابهسامان پایگاههای ملی در خوزستان است و میگوید: «در دولت قبلی همهی امور پایگاهها به استانها واگذار و بهتدریج به دلیل نبود حمایتهای لازم و بیتفاوتی مسؤولان استانی بیشترشان تعطیل شدند.»
او از عملکرد مدیران در دولت یازدهم دفاع میکند، هرچند نمیتواند چشم بر حال و روز پایگاههای خوزستان بهویژه ارگان بهبهان ببندد: «پایگاه ارگان بهبهان مدیر پیشین خود را از دست داده و در حال حاضر دیگر فعالیت نمیکند. ما از ابتدای دولت یازدهم پایگاههای ملی را دوباره راهاندازی کردیم اما هنوز تعداد انگشتشماری از آنها فعالیت نمیکنند. دلیل اصلی این وضعیت این است که مدیر و اعتبار وجود نداشته است. پایگاهها تجربهی یک مدل مقبول را دارند که باید برای همه استانها اجرا کنیم و به نظرم تاکنون موفق بودهایم.»
هرچند نگاهی گذرا به وضعیت پایگاههای میراث فرهنگی خوزستان حکایت متفاوتی را، با آنچه عزیزی از تعداد انگشتشمار پایگاههای بدون مدیر و اعتبار و مدل موفق میگوید، نشان میدهد. دوستداران میراث فرهنگی از شرایط پایگاههای خوزستان گلایهمندند و معتقدند در این سالهای اخیر نه تنها این پایگاهها مدیر نداشتند بلکه کوچکترین قدمی برای حفاظت و بررسی محوطههای تاریخی دارندهی اهمیت میراث ملی برداشته نشده است.
از طرفی برخی از محوطهها و بناها همچون جندی شاپور عنوان پایگاه میراث فرهنگی دارند اما عزیزی میگوید که این عناوین را خود مسؤولان محلی به برخی از بناها و محوطهها دادهاند. «مثلاً جندی شاپور پایگاه نیست. پایگاه بالاخره تشکیلاتی دارد و دلایلی برای انتخاب آنها وجود دارد. چند بار حفاری شده است. آثار معماری و بقایایی دارد که برای ساماندهی آنها باید برنامهریزی داشته باشیم.»
یعقوب زلقی، رئیس اداره میراث فرهنگی دزفول و سرپرست پایگاه جندی شاپور و ایوان کرخه، اما میگوید که جندی شاپور از ۱۳۹۳ پایگاه شده اما ردیف اعتباری ندارد. مکاتبات انجام شده و باید دید به زودی چه اتفاقی برای این پایگاه میافتد.
کسی نمیداند تکلیف «جندی شاپور» که از آثار بهجایمانده از سلسلهی ساسانیان است و با بیش از هفده سده قدمت از باستانیترین بناهای خاورمیانه بوده است، پایگاه ملی محسوب میشود یا نه؟
ارگان سههزارساله زیر کشت گوجه و خیار
«مهمترین پایگاه خوزستان ارگان (یا ارجان) بهبهان است، این محوطه هفت سال است با عنوان پایگاه تصویب شده اما مدتهاست که رئیس ندارد. در ۱۳۸۵، مجتبی گنجی مدیر پایگاه بهبهان بود. متأسفانه در تابستان ۱۳۸۷ فوت کرد و پایگاه بعد از او دیگر فعالیت و پویایی خود را از دست داد.» دولتی مختاران، رئیس انجمن دوستداران میراث فرهنگی بهبهان، بهشدت به شرایط ارگان معترض است.
میگویند از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۳ پایگاه ارگان کاملاً رها شده بوده و هیچ فعالیتی در آن انجام نمیشد و معلوم نیست که بودجهی این پایگاهها از زمان راهاندازی تاکنون چه شده است. از سویی در این مدت عبدالرضا پیمانی سرپرست پایگاه ارجان و جوبجی رامهرمز و کارشناس هماهنگکنندهی امور پایگاههای خوزستان بوده که تا امروز گزارشی از عملکرد او در دسترس نیست.
مختاران میگوید که ارگان دچار ضعف شده و گویا این مشکل درمانپذیر نیست، زمانی یکی از باستانشناسان برای انجام پژوهشهایی به بهبهان آمد چون در آن زمان میخواستند در عرصهی ارگان چاه نفتی احداث کنند، اما جلو آن را گرفتند. بعد از آن فعالیت مستقیمی از سوی شرکت نفت در این محوطه انجام نشد اما اکنون به مصیبتهای دیگری مبتلا شده است.
او شرحی طولانی از وضعیت نابهسامان ارگان میدهد: «اخیراً به ارگان تاریخی سر زدم و دیدم در عرصه خیار و گوجه کاشتهاند، درحالیکه عرصه و حریم این محوطه تصویب شده است. وقتی از ادارهی میراثفرهنگی خوزستان در زمان آقای حیدری پیگیر ماجرا شدم، گفتند که بخشنامه شده، در جاهایی که آسیب نمیرساند، کشت صورت بگیرد اما اکنون کاشت خیار و گوجه باعث شده بسیاری از قسمتهای این محوطه فروبرود. شما باورتان میشود؟ قسمتهایی که ابرشهر قدیم ارگان زیر آن خفته است.»
این دوستدار میراث فرهنگی از پیگیریهای مکرر برای راهاندازی پایگاه ارگان بهبهان میگوید: «زمان آقای حیدری بارها وعده دادند در این زمینه رسیدگی شود اما هرگز قدمی برای رفع مشکلات این پایگاه برداشته نشد، بااینحال باز امیدواریم که مدیر فعلی در این زمینه تصمیمات تأثیرگذاری بگیرد. احتمال دارد که آقای عباس مقدم، باستانشناس، به مدیریت این پایگاه برسد.»
اما سؤال دوستداران میراث فرهنگی این است که آیا عباس مقدم میتواند سه روز در هفته بر این پایگاه نظارت داشته باشد؟ آیا بهتر نیست که کارشناسان بومی رشتهی امور را به دست بگیرند؟
معتمدی: به مقامات رده بالا شکایت می کنیم
جوبجی رامهرمز، که این روزها خطر رد شدن کانال آب از عرصهی آن وجود دارد، یکی دیگر از پایگاههای بیپناه خوزستان به شمار میرود. منصور معتمدی، رئیس انجمن دوستداران میراث فرهنگی رامهرمز، میگوید که روی نام رامهرمز خط بطلان کشیدند. مدیر قبلی ادارهی میراث فرهنگی خوزستان نامهای نوشته برای حمایت از پایگاههای میراث ملی این استان اما متأسفانه هیچ نامی از جوبجی رامهرمز نیست. ما به مسؤولان محلی شکایت کردیم اما تاکنون اقدامی برای حمایت از جوبجی نشده است.
او میگوید که زمان راهاندازی پایگاه جوبجی رامهرمز انتظار چشمانداز روشنی برای آن داشتیم، پایگاهی که معروفیت جهانی دارد و پس از کشف گنجینهی بزرگ آن در ۱۳۸۶ به شکل اتفاقی و حین خاکبرداری شرکت آب و فاضلاب خوزستان در محوطهای با قدمت ۲۷۰۰ سال تحول بزرگی در جامعهی باستانشناسی به وجود آمد اما اکنون آنقدر مورد بیمهری است که حتی ردیف اعتبار هم ندارد.
گفته میشود که پایگاه رامهرمز از ۱۳۸۹ راهاندازی شد اما تاکنون از وضعیت بودجهی آن خبری نیست. از سوی دیگر شنیدهها حاکی از آن است که در دورهی پرویز پورفرخی و عبدالرضا پیمانی برخی از وسایل اداری جوبجی و رامهرمز برای راهاندازی یونسکو به شهرستان دزفول منتقل شده و هنوز دلیل آن معلوم نیست.
معتمدی از اهمیت رامهرمز میگوید: «این همه تپههای تاریخی، با این همه گستردگی، باورم نمیشود که نامی از رامهرمز برده نشده است. ما دوستداران میراث فرهنگی بهشدت به این وضعیت اعتراض داریم و اگر این روند ادامه پیدا کند مجبوریم به مقامات بالا شکایت کنیم.»
او با ابراز تأسف میگوید: «ما تا امروز نتوانستهایم با مدیر جدید نشستی داشته باشیم.»
به گفتهی او نیروهای بومی و متخصص در رامهرمز وجود دارند، اما از آنها استفاده نمیشود: «بسیاری از فارغالتحصیلان باستانشناسی و مرمت اینجا سرگردان هستند و کار ندارند. آنوقت محوطههای تاریخی بدون مدیر رها میشوند. رامهرمز یگان حراست دارد اما آنها توان حفاظت ندارند.»
سال ۱۳۸۵ قرار بود بر اساس بخشنامهای از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، میراث فرهنگی، رامهرمز پژوهشگاه باستانشناسی شرق خوزستان انتخاب شود.
وضعیت آیاپیر ایذه، شهری با آثار بهجامانده از دورهی الیمایی، و ایوان کرخه، شهری ماندگار از دورهی ساسانیان، هم بهتر از جوبجی و ارجان نیست.