پیرمردِ سقزی هر روز به تکدرخت زمین کشاورزیاش از دور خیره میشد. درخت آب باران میخورد و بار و برگ به پهلو میافزود. اما پیرمرد، ۱۴ سالِ تمام پا بر زمینش نگذاشته بود. جنگ پیش از او پا فراتر گذاشته بود که راه بر دشمن ببندد. پس مینها کاشته بود بهجای نشایی که پیرمرد میخواست بکارد. به او گفته بودند ورود به مزرعه مساوی است با پایان زندگی. ۱۴ سال صبر کرد تا دستانی یاریدهنده، مینها را از زمینش زدودند. آسمان آبیتر از همیشه شد. نان و آب و سفره را برداشت و زیر درخت به جشن پاکسازی زمینش نشست. جنگ برای آن پیرمرد، نه هشت سال که ۲۲ سالِ فرساینده طول کشیده بود. اما برای برخی دیگر ۳۵ سال است که تمام نشده.
نوروز پارسال مثل هر سال همه پیگیر اخبار تلفات هولناک جادهای در ایران بودند غافل از اینکه در نخستین روز سال چند کودک ایلامی روی مین رفتند و یکی از آنها از شدت سوختگی و جراحات ناشی از انفجار درگذشت. این خبر در سکوت خبریِ تعطیلات نوروزی فراموش شد. امسال هم ۳ حادثه در قصرشیرین و مهاباد و شرهانی (در خوزستان) درست در تعطیلات نوروزی رخ داد. شوربختانه روز جهانی آگاهی از خطرات مین در ایران مصادف است با شانزدهم فروردین که خستگی و رخوتِ تعطیلات نوروزی هنوز از تنها نرفته. اما در این میان هستند گروههایی غیردولتی مثل مؤسسهی حقوقیِ دانشپژوهان «ماف» که سالهاست میکوشند هیچ انسانی در آرزوی سایهی درختش نمانَد.
هفتهی گذشته و همزمان با روز جهانی آموزش خطرات مین و مقابله با مشکل مین، مؤسسهی ماف و شهر سنندج با مشارکت سازمان مدیریت و برنامهریزی استان کردستان و با همیاریِ علمی انجمن ایرانی سازمان ملل متحد شعبهی غرب، میزبان نشستی علمی دربارهی موضوع «مین» بودند و از فعالان این حوزه تقدیر کردند.
۵۰۰ هکتار نیازمند پاکسازی ویژه
سنندج از بلندیِ آبیدر، سکوتی است در صحاری شب، رواقی واژگون، مشتی ستاره؛ هر ستاره خانهای و خانمانی. سنندج مرکز استان کردستان است با ۲۲۸ کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق، معادل ۱۴ درصد مرزهای مشترک ایران و عراق. شهرستانهای مرزیِ سروآباد، بانه، و سقز در این استان آلوده به مین هستند اما این آلودگی فقط مختص کوهستانهای بلندِ مرزی نیست. بخشهایی از شهرهای سنندج و دیواندره و کامیاران هم مینآلوده هستند.
علیرضا آشناگر، معاون سیاسی – امنیتی استانداری کردستان نخستین سخنران نشست «ماف» است. کتوشلواری اداری پوشیده و چهرهاش از دور به صفار هرندی، وزیر ارشاد دولت نهم، میماند. آمارهایی ارائه میدهد از مین و مینزدایی: «اگر به توزیع آلودگی چهار میلیون و ۲۰۰ هزار هکتاری پنج استان مرزی کشور با عراق توجه کنیم، استان کردستان با ۱۵۰ هزار هکتار فقط سه درصد این آلودگی را شامل میشود. که از این اراضی هنوز هزار و ۴۰۰ هکتار هنوز آلوده به مین هستند.»
از دانشآموزان نواز مرزی غرب کشور هم آمار میدهد: ۱۶۴ هزار دانشآموز که «تشکلهای غیردولتی به ۹۶ هزار نفرشان آموزش مقابله با خطرات مین دادهاند.»
نور صحنه لحظهای خاموش میشود. نور یک پروژکتور میافتد روی صورت آشناگر. چشمهایش را تنگ میکند: «هزینهی پاکسازی مناطق آلوده در ایران یکدهم میانگین جهانی است و هر هکتار حدود ۱۰۰ میلیون ریال اعتبار لازم دارد.» سرانگشتی حساب کنید. بدون در نظر گرفتن تورم، استان کردستان ۱۴ میلیارد تومان بودجه نیاز دارد تا از آلودگی پاک شود. در شلوغی سالن پردیس سینماییِ بهمن سنندج، ذهن به ارقامی بالاتر از این میپرد. به عددی که دو سه سالی است به شنیدنش عادت کردهایم: ۴ هزار میلیارد تومان. پروژکتورِ صورت آشناگر، خاموش میشود و نوری میافتد روی نماد جهانی عاری از مین: صندلیای با یکپایهی شکسته، که هنوز از این ضربه خم به قامتش نیفتاده. این صندلی را در ابعادی بزرگتر در ورودیِ مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو نصب کردهاند تا شاید هرکسی با دیدنش به این فکر کند که قامت هیچ انسانی از موج انفجار مین خم نشود. و باز پَرش ذهنی به ورود مقامات ایرانی به مقر اروپایی سازمان ملل، به اینکه آیا چشمشان به پایهی شکنندهی این صندلی افتاده؟
معاون سیاسی – امنیتی استانداری کردستان، حرفهایش را جمعوجور میکند. وقت تنگ است و سخن بسیار: «۵۰۰ هکتار از اراضی آلوده کردستان نیازمند پاکسازی ویژه هستند چرا که مینهای کارگذاشتهشده در عمق خاک قرار گرفتهاند.» و آرزوی جهانی عاری از مین پایانِ حرفهای آشناگر بود که البته به گفتهی او «با اتفاقاتی که در منطقه در حال وقوع است دستیابی به آن آرزو کمی سخت است.»
پیامدهای اجتماعی مین
سخنران بعدی بهرام نصراللهیزاده است که با آمدن دولت حسن روحانی به دولت بازگشته و این بار ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی استان کردستان را بهعهده گرفته. او از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲ مسؤول ستاد پاکسازی مین بوده و به همین دلیل است که از پیامدهای اجتماعی مین هم آگاهی دارد. او هم لباسی دولتی – اداری به تن کرده اما حرفهایش خیلی شبیه دولتیها نیست: «جنگ پدیدهای اجتماعی است و مربوط به زندگی جمعی. کسانی که در پرتو حوادثی مانند انفجار مین آسیب میبینید، تاوان یک پدیدهی اجتماعی را پس میدهند. هم وظیفهی دولت و حکومتها و هم سایر انسانها است که نه از باب ترحم بلکه از باب مسؤولیت اخلاقی و اجتماعی در کاهش آلام آنها بکوشند و به رفع مشکلاتشان کمک کنند.»
نصراللهیزاده از تلاشهای برگزارکنندگان این نشست تقدیر میکند و از دیگران هم برای رسیدن به جهانی عاری از مین دعوت میکند: «امیدوارم وجدان هر کس که دغدغهی انسانیت او را وادار میکند به اینکه به یک کودکی فکر کند که در اثر اشتباهات دیگران دست یا چشمش را از دست داده، وجدان بنده و امثال بنده بیدار بشود و کمک بکنیم. تأکید میکنم که این مسئولیت اجتماعی و اخلاقی حکومت و همهی شهروندان است. دولت ثابت کرده که در خیلی از زمینهها کارگذار خوبی نیست. مشارکت آحاد شهروندان و شکلگیری موسسات و NGOهایی که داوطلبانه وارد این بحث میشوند اقدام بزرگی است.»
نور همچنان بر صندلیِ پاشکسته خیره مانده.
آلام بیهوده
همین یکی دو روز پیش بود که باراک اوباما، رئیسجمهوری ایالات متحده، بزرگترین اشتباهش را نداشتن برنامه برای لیبیِ بعد از قذافی اعلام کرد. پیش از او جورج بوشِ جمهوریخواه حتی به اشتباه در جنگ عراق اقرار نکرد. جنگ سوریه به کجا کشید؟ یمن؟ فلسطین؟ چرا این همه پناهجو از موطنشان میگریزند؟ کشورهای آغازکنندهی جنگ هرگز پاسخی برای این سؤالها نداشتهاند. دولتها و حکومتها هم. اما بودهاند NGOهایی که آبی بر آتش جنگ باشند و درپی شیوههایی که از آلام جنگ بکاهد. مثل شش NGOیی که اوایل دههی نود میلادی گرد هم آمدند و کمپینی بینالمللی برای ممنوعیت کاربرد مینهای ضدنفر راه انداختند. آنها پس از حدود پنج سال فعالیتشان را در بیش از ۱۰۰ کشور گسترش دادند و در پی آن چندین دولت را قانع کردند که در ۱۹۹۷ در اتاوا، پایتخت کانادا، جمع بشوند و کنوانسیون معروف «اتاوا» را تدوین کنند. کنوانسیونی که در آن کشورهای عضو متعهد شدهاند از استفاده، ذخیرهسازی، تولید و انتقال مینهای ضدنفر خودداری کنند و ذخایرشان را هم نابود کنند.
دکتر ستار عزیزی، دانشیار دانشگاه بوعلی سینای همدان و دبیر انجمن ایرانی سازمان ملل متحد (شعبهی غرب)، یکی دیگر از مهمانان نشست، دربارهی همین پیمان سخن میگوید: «چون مین ضدنفر باعث درد و رنج ماندگار و بیهوده است، جامعهی جهانی در چارچوب حقوق بینالمللِ بشردوستانه تلاش کرده تا این سلاح جنگی را ممنوع کند.»
به گفتهی او ۱۶۲ دولت تا کنون عضو این کنوانسیون شدهاند و «متأسفانه هنوز ۳۵ دولت از اعضای سازمان ملل متحد از جمله امریکا و ایران و پاکستان و چین و هند به این کنوانسیون نپیوستهاند. بیشترین مینهای خاورمیانه را در مصر و ایران کاشتهاند که هیچیک عضو کنوانسیون نیستند، اما عراق و کویت عضو شدهاند.»
کنوانسیون در چهار محور تولید، استفاده، تجارت و ذخیرهسازی ممنوعیت های را اعمال میکند. دولتها را ملزم میکند ذخایر مین را منهدم، مناطق آلوده را پاکسازی و به قربانیان مین و خانوادههای آنها کمک کنند. عزیزی ادامه میدهد: «تاکنون نزدیک به ۴۸ میلیون مین از ذخایر دولتهای عضو نابود شده. تاکنون ۱۵۷ دولت ذخایرشان را نابود کردهاند. هند، میانمار، پاکستان و کره جنوبی تولیدکنندههای فعال مین در جهان هستند و طبیعی است که عضو کنوانسیون نیستند و تعهدی هم بر رعایت این کنوانسیون ندارند.»
۵۷ کشور جهان مناطق آلوده به مین دارند و از بین آنها، ۳۳ کشور عضو کنوانسیون هستند و ۲۴ کشور عضو نیستند. به گفتهی عزیزی «در حوزهی تجارت تقریباً از همان دههی ۱۹۹۰ تجارت دولت – دولت در خرید و فروش مین انجام نشده. البته تجارت در بازار سیاه ادامه دارد و مخصوصاً خریداران غیردولتی وجود دارند.»
و جمعبندی سخنان عزیزی که نقش NGOها اشاره دارد: «تعهد به پاکسازی در ۱۰ سال و سازوکار نظارت مردمی بر اجرای کنوانسیون اتاوا نمونهی بارز موفقیت و تلاشهایNGO های بینالمللی است که دولتها را قانع بکنند از این وضعیت نظامی دست بردارند و به سمت نابود کردن سلاحها بروند.»
سخنران با تشویق حاضران جای خود را به احمد سعید شیخی، وکیل پایه یک دادگستری میدهد. او از دیدگاه حقوقی مساله را میکاود و به این نتیجه میرسد که قربانیان مین قربانیان بزه هستند «کارگذاشتن مین و استفاده از مین جرم است. جرم یعنی تهدید ارزش حمایتشدهی اجتماعی و انسانی، پس آیا کارگذاری مین جرم نیست؟ یا ارزش انسانی و اجتماعی را تهدید نخواهد کرد؟ به نظر بنده قربانی مین بزهدیده است و از منظر بزهدیدهشناسی باید به او نگریسته و از او حمایت بشود. دولتها مکلفند و موظفند از قربانیان مین حمایت کنند.»
شیخی میگوید بزهدیده سه نوع حمایت کلی میخواهد: «خدمترسانی، اعم از آموزش، حمایتهای پزشکی و دیگر حقوق، تأمین اجتماعی و رفاه اجتماعی، مثل مشمول حقوق جانبازی شدن و سوم جلوگیری از بزهدیدگی ثانوی، که شامل توانایی ادامه زندگیِ قربانی مین و خانوادهی او در تمام عرصهها است.»
وکیل دادگستری غیبت قربانی مین را در کمیسیون ماده ۲ یکی از ایرادات اساسی در حمایت از مصدوم میداند. «در حالی که طبق اصول اساسی دادرسی عادلانه و منصفانه و مطالبهی حق، حضور قربانی، مدعی و صاحبحق برای هر مقام بررس و هر کمیسیون اعم از اداری، شبه اداری، انتظامی و قضایی تکلیف است اما تاکنون این امکانش فراهم نشده است.»
صدیقه حجتپناه، وکیل قربانیان مین هم بر همین مسأله تاکید میکند: «باید آسیبدیده، وکیل یا قائممقام یا خود اصیل در آن کمیسیون حضور پیدا بکند و بعضاً کمیسیون مورد نظر در مورد خسارت وارده سهلانگاری میکند. همچنین حمایتها در مواردی بهصورت مقطعی پرداخت و بعداً قطع شده است. در این موارد عموماً ما وکلای پیگیری پروندهی قربانیان مین مجبور به اعتراض و شکایت به تصمیمات کمیسیون ماده ۲ در دیوان عدالت اداری میشویم.»
بازی نابرابر
اسعد اردلان چهرهی آشنایی است برای فعالان حوزهی مقابله با خطرات مین. دکترای حقوق بینالملل دارد و مدیر کمیتهی حقوق بشردوستانهی مؤسسهی ماف است. از فلسفهی تولید مینهای ضد نفر و شکلگیری تفکر مخالفِ استفاده از این ابزار بعد از جنگ دوم جهانی میگوید. وقت تنگ است و اردلان زمان خود را به ناصر سرگران، قربانی مین و دانشجوی دکترای حقوق بینالملل دانشگاه تهران میبخشد. سرگران از حادثهای میگوید که کودکیاش را دگرگون کرد. اشک به چشمان شنوندهها میگردد.
«۲۳ سال پیش ۵ کودک در بازی کودکانه در بهار زیبا ـ با تصویر همیشگی و فراموشنشدهی آن در ذهنم ـ با قلکی برخورد کردیم که قلک خون بود. در این بازی کودکانه و انفجار در صورتم تازه فهمیدم که بازی با مین بود. دو کودک در آن بازی مصدوم شدند. آن روز من ۵ سال و ۳ ماه و ۱۹ روز داشتم. آخرین تصویر من گریههای مادرم بود و تلاش برای رساندنم به شهر و جملهای که در واکنش به گریههای مادرم گفتم: مادرم گریه نکن برمیگردم.
«در بازی نابرابری که با مین داشتم به نظر خودم بازی را بردم به این دلیل که من و یکی از همسالانم به سهم خود یک مین را نابود کردیم که مبادا افرادی دیگر، برادر دیگر، دوست دیگر، همسایهی من به این آسیب دچار بشود. شاید این برد من بود اما باختی که دادیم این بود که دنیای کودکی ما زود تمام شد. در دو سال اخیر ۱۹ نفر روی مین رفتند که ۴ نفر جانشان را از دست دادند و ۱۵ نفر هم مجروح شدند و این به معنای این است که دنیای کودکی را باختند.»
تقدیر از فعالان
ماف و انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل در اولین سال برگزاری جایزه در سه بخش از فعالان حوزه تقدیر میکنند؛ از سرهنگ بازنشسته اسماعیل سلطانآبادی، از نیروهای مرکز مینزدایی کشور «به پاس کار پرخطر پاکسازی و از خود گذشتگی در مینروبی مناطق آلوده»، در بخش «مین و رسانه» از نرگس جودکی «به پاس سالها آگاهیبخشی و نقش بیبدیل در حوزهی خبرنگاری و گزارشگری مین در شناخت و مقابله با این معضل» و در حوزهی «آگاهسازی افراد در معرض خطرات» از سمیه برسان «به پاس سالها انتقال پیام ایمنی و آموزش خطرات مین و مهمات منفجرنشده».
دبیرکل سازمان ملل در پیام امسال گفته «مینروبی سرمایهگذاری برای بشریت است و به پرورش جوامع صلحآمیز کمک میکند و فضایی امن برای فعالیتهای توسعهای و بازسازی بنا نهادن پایههای صلح پایدار فراهم میکند.»
بان کی مون با اشاره به اوضاع نابسامان جهان گفته نگران استفاده از سلاحهای انفجاری در مناطق پرجمعیت است و «اقدام علیه مین برای واکنشهای بشردوستانه در شرایط درگیری و پس از آن مهم است. با این وجود در بسیاری از مناطق جهان درگیریهای جدید یا از نو آغاز شده است هنوز میراث دیگری از مخاطرات انفجاری همچون مینهای زمینی مهمات خوشهای و بمبهای انفجاری بهینهسازی شده را به جای میگذارند.»
سازمانهای غیردولتی از تلاش خسته نمیشوند. ۱۹ فروردین هم برنامهای در شهر سقز برگزار میشود. ناصر سرگران همین روز را برای برگزاری جشن ازدواجش برگزیده و با بدرقهی همراهان در حوزه مقابله با مین راهی خانهی تازهاش در بوکان میشود.
عکس از آرش خاموشی/ایسنا