در باز میشود. دو مأمور زیر بغلش را گرفتهاند. پاهایش از ترس میلرزد، تمام بدنش سست شده و مأموران تقریباً او را به سمت تخت میکشند. تختی در وسط یک اتاق. روی تخت دراز میکشد. دست و پایش را، با کمربندهای مخصوصِ متصل به تخت، میبندند. طوری نفس میکشد که انگار از همین حالا درد «تزریق کُشنده» را احساس میکند.
***
اتاق تزریق بین دو اتاق دیگر قرار گرفته. پشت سر، اتاق پزشک و دستیارانش که شیشهای آینهای دارند و کسی از بیرون نمیتواند آنها را ببیند. اتاق روبهرو، که با پنجرهی شیشهای از اتاق تزریق جدا شده، مخصوص نشستن خانوادهی مقتول و سه خبرنگار.
اعدامکننده افسر نگهبان زندان است که داوطلبانه، اجرای اعدام را بر عهده گرفته. کسی که اطلاعات پزشکی و دارویی ندارد، اما بابت این نقش، سیصد دلار دریافت کرده است. یکی از مأموران زن میکروفونی را کنار یقهاش قرار میدهد و به «جو»، که با کوچکترین لمس بدنش درد را احساس میکند، توضیح میدهد که این را برای صحبت با خانوادهی مقتول میگذارد.
پزشک در اتاق پشتی سرنگها و مواد را آماده میکند و مسؤول اعلام مرگِ اعدامشونده است. کارکنان دیگر غالباً افرادی بیتجربه هستند. از استرس و اضطرابشان هم میتوان این را تشخیص داد. «مدیر تصحیح» فرد دیگری است که در اتاق پشتی و در کنار پزشک است. در نهایت اوست که میگوید چه مادهی شیمیایی و در کدام سرنگها ریخته و تزریق شود. او آموزش پزشکی و دارویی ندیده. سه مادهی شیمیایی در سه سرنگ که ترتیب تزریق و دوز مورداستفادهی آنها بسیار مهم است؛ چیزی که میتواند موجب مرگ راحت یا شکست اعدام و زجرکش شدن فرد اعدامشونده شود. مأمور دیگری بالای سرش میآید، یقهی جو را کنار میزند و الکترودهایی را روی سینهی او میگذارد. این کار برای ثبت ضربان قلب، و تشخیص مرگ، ضروری است.
پدر روحانی مردی حدوداً چهلوپنجساله است، وارد اتاق میشود و با چهرهای مغموم و انجیل در دست، بالای سر جو میایستد. وقتی پزشک آستین او را بالا میزند تا آنژیوکت را به بازواش وصل کند، نالهای میکند. پدر روحانی میگوید: «چیزی نیست جو. آروم باش.» پزشک لولههایی را که از اتاق پشتی میآیند، و به پمپ تزریق سرنگها متصلند، به آنژیوکت وصل میکند و به سمت دیگر میرود. جو با چهرهای درهم سرش را میچرخاند، نگاهی سریع به بازو میاندازد و بهآرامی سرش را برمیگرداند. پزشک آنژیوکت دیگری را هم به بازوی راست جو فرو میکند. این کار را برای بالا بردن سرعت تزریق و اثر سم انجام میدهند. دستکشش کمی خونآلود است. جو با چشمانی بسته ناله میکند و پزشک میگوید: «ببخشید؛ ببخشید؛ تموم شد.»
درِ اتاق روبهرویی باز میشود، سه خبرنگار و سپس دو زن و یک مرد وارد میشوند و روی صندلیها مینشینند.
صندلیهای ردیف عقب برای خبرنگاران و ردیف جلویی برای خانوادهی جو. آنها باید ساکت باشند. یک مأمور، با چرخاندن اهرم مخصوص، تخت را کمی به حالت عمودی درمیآورد. مأمور دیگر کرکرهی کشویی اتاق شاهدان را آرام باز میکند.
جو چشمانش را با فشار بسته نگه داشته است. صدای زنی از بلندگو پخش میشود: «جوزف … شما به خاطر قتل آقای هارولد چارلز در پانزدهم مارس ۲۰۰۳ محکوم به مرگ هستید. به شما فرصت داده میشود پیش از اجرای اعدام آخرین سخنانتان را بگویید.»
بعد از حدود سی ثانیه، بهسختی سرش را بلند میکند و رو به اتاق شاهدان میگوید: «امیدوارم … که خانوادهی … آقای چارلز بتوانند بعد از مرگ من با آرامش به زندگی ادامه دهند. حقیقتاً متأسفم.»
پدر روحانی بالای سرش میآید و زیر لب دعایی را زمزمه میکند. پزشک آخرین نگاه را به او میاندازد. جو با اضطراب از او میپرسد: «چقدر طول میکشه؟»؛ پزشک میگوید: «کمتر از هفت دقیقه که تو چیزی احساس نمیکنی؛ آروم باش جو؛ حالت خوب میشه.»
تزریقِ کشنده
در ۱۹۷۲، دیوان عالی امریکا به دلیل غیرانسانی و بیرحمانه بودن مجازات اعدام از طریق صندلی الکتریکی و شلیک گلوله و طناب دار، و نقض متمم هشتم قانون اساسی، این مجازات را متوقف کرد. در ۱۹۷۶، دولت به دنبال راهی انسانی برای اعمال مجازات اعدام گشت. «تزریق کُشنده»
(Lethal Injection) یکی از روشهایی بود که آنها بدان دست یافتند. تزریق کشنده به کشتن افراد از طریق تزریق بیش از حد دارو یا سم گفته میشود که با استفاده از تزریق سه ماده، با ترتیبِ خاص، صورت میگیرد: «بیهوشی»، «فلجکننده و بازدارندهی تنفس»، و «مادهی کُشنده». سرنگ اول، سدیم ساپیونتال، داروی بیهوشی است که برای عملهای جراحی کاربرد دارد. دوز معمول آن برای بیهوشی، ۳۵/۰ گرم است که در زمانی حدود ۳۰ تا ۴۵ ثانیه اثر میکند. اما در تزریق کشنده، پنج گرم (چهارده برابر دوز معمول) تزریق میشود و هوشیاری فرد را در ده ثانیه میگیرد. سرنگ دوم، پانکرودیم برمید، فلجکننده و بازدارندهی تنفس است. این دارو باعث فلج شدن تمام عضلات اسکلتی و دیافراگم میشود. همین دارو بهتنهایی میتواند بهعلت خفگی باعث مرگ شود اما برای جلوگیری از این حالت خفگی و به منظور مرگ سریع بیمار، سرنگ سوم تزریق میشود. این سرنگ حاوی پتاسیم کلراید و بازدارندهی ضربان قلب است که با تزریق آن، فرد در کمتر از ده ثانیه، میمیرد. این ماده بهطور طبیعی باعث موازنهی الکتریکی سلولها میشود. تزریق زیاد این دارو روی هدایت الکتریکی قلب تأثیر میگذارد و باعث میشود که پتانسیل الکتریکی سلولهای قلب بیش از حد کاهش بیابد و به دنبال آن ماهیچههای قلب نمیتوانند انقباض بعدی خود را داشته باشند و عملاً قلب از تپش بازمیایستد.
این روش جایگزین روشهای دیگر اعدام، ازجمله تیرباران و دار زدن و خفگی با گاز، شده که آن را انسانیتر میدانند؛ گرچه شرایط همیشه خوب پیش نمیرود.
مخالفان استفاده از این روش معتقدند که این روش همیشه کمدرد نیست و در برخی موارد آسیبهای جسمانی و ذهنی فراوانی به همراه دارد. سازمان عفو بینالملل پزشکان و پرستارانی را که در این اقدام همکاری میکنند ناقض سوگندنامهی پزشکی خود خوانده است. متوسط زمان اعدام با تزریق سه ماده رویهمرفته حدود هفت دقیقه است؛ اما این تنها در صورتی است که دوزِ درست تزریق شود. در این روش، اگر داروی اول اثر نکند و داروی فلجکننده و قطعکنندهی ضربان تزریق شوند، فرد مانند کسی خواهد بود که تمام بدنش در آتش میسوزد و مرگی هولناک برای اعدامی به دنبال دارد. تزریق پتاسیم کلراید (داروی آخر) بسیار دردآور است.
پژوهشهای منتشرشده در امریکا نیز نشان میدهد که درصد میزان تأثیر مادهی بیهوشکننده متناسب با وزن و قد افراد تغییر میکند و در نتیجه برخی از افراد سنگینوزن ممکن است تا پایان مرحلهی اعدام بیهوش نشوند و درد بکشند. به همین دلیل بعضی پزشکان و مدافعان حقوق اعدامیان معتقدند در این روش میزان داروی تزریقی باید بر اساس وزن و مقدار خون اعدامی تنظیم شود و نباید به طور کلی برای همه یکاندازه در نظر گرفته شود. برای نمونه در ۲۰۰۶ انخل دیاز با این روش اعدام شد اما بدن او به شکل عجیبی به این داروها مقاومت نشان داد و حتی پس از گذشت ۳۵ دقیقه هنوز زنده بود که در نهایت با تزریق دوبارهی داروی سوم اعدام شد.
در ۱۹۸۲، ایالات متحدهی امریکا در استفاده از روش تزریق کشنده برای اعدام در دنیا اول شد. بر اساس اطلاعات وزارت دادگستری امریکا، ۵۹ نفر در ۲۰۰۴ اعدام شدند که برای اعدام همهی آنها، به غیر از یک نفر، از تزریق کشنده استفاده شده بود. افزایش و ترویج این شیوه در ایالتهای امریکا موجب کاهش مواد اولیهی تزریق کشنده در ۲۰۱۰ شد. به همین دلیل اجرای اعدام در بعضی از ایالتها به تعویق افتاد.
مجازات اعدام در ۵۴ کشور دنیا و ۳۸ ایالت امریکا وجود دارد. طبق قوانین حقوق بشری، استفاده از مواد شیمیایی کشنده ممنوع است، بااینحال ۳۴ ایالت امریکا همچنان از تزریق شیمیایی کشنده برای اعدام استفاده میکنند.
چین، گواتمالا، فیلیپین و تایوان از حدود یک دههی گذشته قوانین کیفری خود را درمورد اعدام به این روش تغییر دادهاند.
با گذشت حدود ۳۹ سال از طراحی روش تزریق کشنده بهدست دکتر جی چامپمن، حالا او میگوید که در مورد مجازات اعدام مردد شده است. دکتر چامپمن هفتادوپنجساله، که پاتولوژیست پزشکی قانونی است، میگوید: «نظر من در مورد مجازات اعدام عوض شده است؛ موارد بسیاری وجود دارد که دادستان رفتار سوئی داشته (و به ناحق حکم اعدام داده) یا تست دی.ان.ای بعداً نشان داده که فرد اعدامشده بیگناه بوده است.» او دیگر نمیخواهد با عنوان «پدر تزریق کشنده» شناخته شود.
از سوی دیگر، به دنبال استفاده از روش تزریق کشنده و ترویج آن و مواردی که به شکست اعدام یا زجرکشیدن فرد اعدامی منجر شده، اروپا تحریمهای داروی کشنده را بر دپارتمان اصلاحات امریکا اعمال کرد. به دنبال این تحریم، ذخیرهی داروهای کشنده بسیار کاهش یافت و ایالتهایی که قانون اعدام در آنها جریان داشت، به دنبال راهی برای پر کردن این خلأ گشتند. بعضی از آنها بهطور غیرقانونی و قاچاقی این داروها را وارد کردند، بعضی دیگر مجبور به سفارش ساخت این داروها به داروسازیها شدند و بسیاری دیگر به داروهای قدیمی و استفادهنشده در اتاقهای اعدام رو آوردند. یکی از این داروهای پراستفاده میدازولام است که به طور طبیعی برای بیهوشی کاربرد دارد. اما تزریق دوز بالای آن ممکن است موجب مرگ شود. دادگاه عالی امریکا به دلیل طولانی بودن بعضی از اعدامها با میدازولام قصد دارد در استفاده از این دارو تجدیدنظر کند. مثلاً اعدام کلایتون لاکت در سال گذشته چهلوسه دقیقه طول کشید، چهلوسه دقیقهای که با درد و ناله و پیچ و تاب بدن همراه بود. سونیا سوتومایور، قاضی دادگستری، میگوید: «اگر کسی جرمی مرتکب شده که باید اعدام شود، مشکلی نیست، اما متمم هشتم قانون اساسی میگوید نباید به نحوی اعدام شود که پیش از مرگ درد غیرضروری داشته باشد.»
آروم باش جو
پدر روحانی بالای سرش ایستاده و دعایی زیر لب زمزمه میکند. پزشک آخرین نگاه را به او میاندازد. جو با اضطراب از او میپرسد: «چقدر طول میکشه؟»؛ پزشک میگوید: «کمتر از هفت دقیقه که تو چیزی احساس نمیکنی؛ آروم باش جو؛ حالت خوب میشه.»
این را میگوید و به اتاق پشتی میرود. داخل اتاق پشتی، افسر پلیسی که مسؤول این اعدام است، با اشارهی سر پزشک، شیر سرنگ را باز میکند و بلند میگوید: «سرنگ آ، یک.» پزشک با اضطراب درون اتاق میچرخد. سرنگ اول، سدیم ساپیونتال، داروی بیهوشی است. کمتر از سی ثانیه بعد شیر سرنگ دوم را باز میکند. «سرنگ آ، دو» فلجکننده و بازدارندهی تنفس است. جو بهسختی نفس میکشد و چشمانش دائماً به اطراف میچرخد. دو خانمی که به نظر میآید یکی همسر جو و دیگری خواهرش هستند دستان یکدیگر را میفشارند و بهآرامی اشک میریزند. صدای نالههای جو از میکروفون داخل اتاق آنها پخش میشود. حدود یک دقیقه بعد، همه چیز ساکت شده و پزشک وارد اتاق میانی میشود تا از بیهوش بودن جو مطمئن شود. چند بار او را صدا میکند و بدنش را تکان میدهد. به اتاق پشتی بازمیگردد تا دستور باز کردن سرنگ آخر را بدهد: پتاسیم کلراید که بازدارندهی ضربان قلب است و در ده ثانیه جو را میکُشد. اما جو کاملاً از هوش نرفته؛ بدنش فلج شده و نالههای خفیفی میکند. او همچنان درد را احساس میکند اما قادر به حرکت نیست. همسرش اشک میریزد و آخرین لحظات زندگی جو را نظاره میکند. پزشک متوجه میشود که جو همچنان کمی هوشیاری دارد. سعی میکند بهسرعت سرنگ دیگری از داروی بیهوشی را تزریق کند. صدای نالههای عمیقش، که قدرت تنفس هم ندارد، بیشتر میشود. اگر فرد کاملاً بیهوش نشده باشد، با تزریق سرنگ پتاسیم کلراید احساس میکند که تمام بدنش در آتش میسوزد. پزشک چشمان نگرانش را به صفحهی نمایشگر ضربان قلب دوخته، اما قلب جو همچنان میتپد. او بهسرعت شیر سرنگ سوم را میبندد و وارد اتاق میانی میشود تا آنژیوکتها را، پیش از آنکه مقدار بیشتری از پتاسیم کلراید وارد بدن جو شود، از بازوانش جدا کند. همسر جو و خواهرش از روی صندلی بلند شده و با نالههای جو شیون میکنند. مأموران بهسرعت کرکرهی برقی حائل میان اتاق میانی و اتاق شاهدان را پایین میکشند.
دپارتمان اصلاحات اوکلاهاما، بابت شکست در این اعدام، مورد بازجویی قرار گرفت. دستکم ۷۵ مورد شکست از ۱۹۷۷ در ایالات متحده گزارش شده است.
جو نهایتاً بعد از تحمل بیش از چهارده دقیقه درد وحشتناک، در تنهایی و به دور از چشمان همسرش، پشت کرکرهی پایین جان داد.
منابع:
“Lethal injections lead doctors to break medical oath”. Amnesty International. October 4, 2007.
www.capitalpunishmentuk.org
*این مطلب پیشتر در سیوچهارمین شمارهی ماهنامهی شبکه آفتاب منتشر شده است.