بندر چهارهزارسالهی سیراف را عروس بندرهای دنیای باستان میدانند. این بندر مبدأ راه آبی ابریشم است که ما را به چین، اندونزی، کره و ژاپن پیوند میزند. چرا تا امروز این بندر ثبت جهانی نشده، درحالیکه هر بار مسؤولان وعدهی آن را میدهند؟ جستوجو برای پاسخ این پرسش نشان میدهد نهتنها تاکنون پروندهی جهانی سیراف تهیه نشده بلکه در این میان اتفاقات دیگری در جریان ساختوساز شهری افتاده که خود سد راهی است برای تحقق این وعده. یکی تفاهمنامهای است که در دورهی ریاست مسعود سلطانیفر در سازمان میراثفرهنگی و در جریان دیدار از سیراف پیشنهاد شد و مورد تأیید شهرداری قرار گرفت. بر اساس این تفاهمنامه، درهلیر به مدت پانزده سال در اختیار شهرداری قرار میگیرد. در این مدت شهرداری هم بنا به اختیارات دادهشده طرحهایی را اجرا کرده که خود مانعی بر سر راه جهانی شدن این بندر است و حتی بعضی طرحها را بدون هماهنگی و تأیید میراثفرهنگی و کارشناسان پژوهشکدهی باستانشناسی انجام گرفته است.
سیراف بندری است گرهخورده با داستانهای عجیب دریانوردی کهن. این بندر درهای دارد به نام درهلیر که در آن سازههای سنگی قبرمانندی دیده میشود که گمانهزنیهای بسیاری دربارهی کاربری و قدمت آن وجود دارد؛ برخی از کارشناسان میراثفرهنگی میگویند که این سازهها مخزن آب بودهاند و قدمتی بیش از دوهزارسال دارند. بااینحال کارشناسان میراثفرهنگی بارها و بارها تأکید کردهاند که این محوطه و شهر سیراف نیاز به کاوشهای باستانشناسی بیشتر و همچنین باستانشناسی زیر آب دارد. بااینحال بر اساس مشاهدات خبرنگار «شبکه آفتاب»، شهرداری روی یکی از تپههای تاریخی را، که دادههای فرهنگی زیر آن نهفته است، سنگفرش کرده و نیز در عرصهی این محوطه دست به درختکاری زده است. فعالیتهای شهرداری اما به همینجا ختم نمیشود، این ارگان در منظر آتشکدهی تاریخی محوطه زیرساختهای ایجاد باغ پرندگان را آغاز کرده. این اقدامات با برخورد دوستداران میراثفرهنگی مواجه و متوقف شد. از سوی دیگر سرویسهای بهداشتی در نزدیکی تابلو معرفی درهلیر تعبیه شده که بر اساس اصول گردشگری و میراثفرهنگی توجیهپذیر نیست.
اما چطور شهرداری مجوز انجام این اقدامات را داشته؟ بنا بر شنیدهها تفاهمنامهای در دورهی مسعود سلطانیفر، رئیس وقت سازمان میراثفرهنگی، با شهردار وقت سیراف بسته شده که طبق آن تفاهمنامه تا پانزده سال بهسازی و بهرهبرداری درهلیر به شهرداری واگذار شده است. طبق این تفاهمنامه دست شهرداری برای هر گونه ساختوساز باز است.
امیرزاده، مدیرکل جدید میراثفرهنگی استان بوشهر، دربارهی صحت این تفاهمنامه میگوید: «این تفاهمنامه دو سال پیش بسته شده و من از مفاد دقیق آن مطلع نیستم و بهزودی آن را بررسی خواهم کرد و اگر مواردی از آن سدی بر سر راه جهانی شدن سیراف باشد آن را ملغی میکنم.»
تشکیل کمیتهی ثبت جهانی سیراف، آری یا نه؟
اکنون ثبت جهانی سیراف یکی از دغدغههای دوستداران میراثفرهنگی این شهر شده است. محمد کنگانی، مدیر مؤسسهی سیراف پارسموزه که در برابر ساختوسازهای بیبرنامهی درهلیر مقاومت بسیار کرده، میگوید که اگر ساخت باغ پرندگان، آبشار، سنگفرش و آسفالت مسیر آتشکده محقق شود، آرزوی ثبت جهانی سیراف را باید از یاد برد.
او از رایزنیهایش با زهرا احمدی پور، رئیس نهماههی سازمان میراثفرهنگی کشور، میگوید که وعده داده بود اقداماتی برای تهیهی پروندهی ثبت جهانی سیراف انجام دهد و حال باید دید که رئیس فعلی سازمان میراثفرهنگی همچنان این پروژه را پیگیری میکند یا نه.
کنگانی از کند بودن روند تهیهی پروندهی جهانی سیراف تاکنون متأسف است و البته امید دارد که مدیرکل جدید میراثفرهنگی بوشهر آن را در برنامهی کاری خود قرار دهد و کمیتهی ثبت جهانی سیراف را راهاندازی کند.
امیرزاده میگوید که در صورت تصویب بودجهی دویستمیلیونتومانی قطعاً این کمیته راهاندازی میشود و ثبت جهانی سیراف در اولویتهای این اداره خواهد بود.
کنگانی میگوید: «من پیگیریهای زیادی در زمینهی تشکیل کمیتهی تهیهی پروندهی میراث جهانی انجام دادم، خوشبختانه مدیرکل جدید نیز در این زمینه علاقهمند است و همچنین یوسفی، فرماندار شهرستان کنگان، دویست میلیون تومان از اعتبارات ملی برای پیگیری ثبت جهانی سیراف اختصاص داده است. حال باید دید که سرانجام این شهر تاریخی ثبت میشود یا نه؟ نباید از یاد برد که سیراف سند خلیجفارس است و از سوی دیگر آبروی استان بوشهر. اگر سیراف در فهرست میراث جهانی یونسکو جای بگیرد، خیلی کارها میشود انجام داد و گروههای فرهنگی، علمی و اقتصادی راه آبی ابریشم تا چین، هند، ژاپن، کره و اندونزی شکل میگیرد.»
یکی از آسیبهای دیگری که سیراف را تهدید میکند تخریب بافت تاریخی آن و ساختوسازهای بیرویه در گوشهگوشهی آن است. بازسازی ساحل و ایجاد پارک بازی هیچ کدام در راستای صیانت از هویت تاریخی شهر نیست. کنگانی میگوید: «طی این مدت نه شهرداری و نه شورای شهر کمکی به حفظ هویت تاریخی سیراف نکردهاند. درحالحاضر ساختوسازهای بیرویه در حال انجام است. بافت قدیم در حال ویرانی است. کوچهها دارند آسفالت میشوند و تعریض. دیوارهای قدیمی همه بلوکی شدهاند.»
طی این سالها انجمن دوستدار میراث فرهنگی این شهر تلاش کرده جلو درختکاری، سنگفرش کردن و حتی تیغه زدن در دل دریا برای ایجاد کافیشاپ را بگیرد. کنگانی دربارهی این تلاشها میگوید: «ما یک سال و نیم کار سنگفرش کردن تپهی تاریخی درهلیر را متوقف کردیم ولی در این مدت سازمان میراثفرهنگی هیچگونه حمایتی نکرد و خب همانطور که دیدید این اتفاق افتاد. شهرداری میخواست تیغهی موجشکن در دریا بزند و روی آن کافیشاپ تأسیس کند. اگر این تیغه میآمد، اسکله پر میشد و ماسهها به شهر میرسیدند و شهر زیر آب رسوب میگرفت و حتی خطرات زیستمحیطی داشت. ما جلو این کار را با همکاری ادارهی میراثفرهنگی، ادارهی محیطزیست و ادارهی بندر و دریانوردی و فرمانداری گرفتیم اما بالاخره مگر انجمن ما چقدر توان دارد؟ سازمان میراث فرهنگی و سایر ارگانهای مربوط نباید ما را فراموش کنند، چون ما اعتبار آنها هستیم.»
از سوی دیگر به گفتهی این مدیر انجمن، سیراف نیازمند مدیریتی شهری است که تفکر معماری و باستانی داشته باشد و زیرساختهای لازم گردشگری را بشناسد. «درحالحاضر شهردار قبلی رفته و ما منتظر شهردار جدید هستیم، امیدوارم که این شهردار چنین ویژگیهایی داشته باشد.»
حال باید دید که با انتخاب شهردار جدید چه اتفاقاتی منتظر بندر باستانی سیراف است. آیا مسؤولان باتوجه به تغییرات جدید مدیران شهری و میراثفرهنگی باز هم تفاهمنامهی دو سال پیش را ادامه میدهند یا برای حفاظت از هویت تاریخی سیراف تا رسیدن به ثبت جهانی آن میکوشند؟