این شهر روی یه گُسل خوابه. . .

«. . . اخلاق همچون پی‌آمد، همچون نشانه، همچون نقاب، همچون ریاکاری، همچون بیماری، همچون بدفهمی؛ اما همچنین اخلاق همچون سبب‌ساز، همچون درمان، همچون انگیزاننده، همچون بازدارنده، همچون زهر. . .» «تبارشناسیِ اخلاق»، نیچه، ترجمه‌ی داریوش آشوری جذبه‌ی آدم‌های کیمیایی در ناآگاهیشان است: راویِ فیلم مسیر را بلد است و…

ادامه