شکایت به آسمان‌ها و ملکوت خواهم برد

اگر «ملکوت» را که به‌قول بهرام صادقی «داستانی خیالی درباره‌ی فلسفه‌ی زندگی» است برعکس از مرگ آغاز کنیم، به در نیمه‌باز ساختمان گلزار در خیابان شهرآرا می‌رسیم. لحظه‌ای که خسرو هریتاش پشت درِ گشوده‌ی آپارتمان خود روی زمین افتاده است. اول بهمن ۱۳۵۹، روزنامه‌ی‌ اطلاعات خبر از چگونگی درگذشت خسرو…

ادامه

پروست، یک بیمار همیشگی

ما از موسیقی و نقاشی زیبا و هزاران زیبایی دیگر لذت می‌بریم بدون آنکه بدانیم آفرینندگانشان با بی‌خوابی و اشک و خنده‌ی عصبی و آسم و تشنج و ترس از مرگ، که از همه‌چیز بدتر است، چه کشیده‌اند. («در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته»، جلد سوم، طرف گرمانت) مارسل پروست تقدیم‌نامه‌ی جلد…

ادامه

به صحنه آوردن درگذشتگان؛ علیه تاریخ فراموشی

در سال‌های پایانی دهه‌ی شصت میلادی در اروپا، یعنی آن زمان که کودکانِ زاده در دوران تاریک جنگ جهانی دوم رفته‌رفته زبان به بیان خود می‌گشودند، ضرورت ابداع زبان جدیدی احساس می‌شد که بتواند گذشته‌ی نزدیک را بنمایاند. این زبان می‌بایست متفاوت می‌بود از رساله‌های سیاسی یا شهادتِ صرف بر…

ادامه

مرگ جهانی، موسیقی غیر جهانی

نقل قولی منسوب به بتهوون وجود دارد که می‌گوید: «آنجا که سخن از گفتن باز‌می‌ماند، موسیقی آغاز می‌شود.» بسیاری معتقدند موسیقی زبانی جهانی است و انسان‌هایی که از زمان برج بابل از هم‌صحبتی با یکدیگر محروم شده‌اند می‌توانند از طریق موسیقی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و موسیقی پل ارتباطی…

ادامه
1 9 10 11 12 13 169