سعدی افشار، مَش اِسمال و ناگهان عباس نعلبندیان

بد نیست گاهی اوقات با زبان کسالت‌بار آمار دورانی را مرور کنیم؛ دورانی که تعداد دانشجویانش از ۲۴ هزار و ۸۸۵ نفر در ۱۳۴۲ به ۱۵۴ هزار و ۲۱۵ نفر در ۱۳۵۶ رسیده؛ دورانی که حتی سوادآموزان آن نیز از ۱۰ هزار و پانصد نفر در ۱۳۴۲ به ۶۹۱ هزار…

ادامه

هیچ چیزی طبیعی نیست

در فاصله‌ی چند ماه، دو رویدادِ مهم بر صحنه‌‌ی تئاتر ایران رخ داد؛ گروه تئاتر اودین با کارگردانی یوجینیو باربا، یکی از شناخته‌شده‌ترین آثارش را در تالار حافظ بر صحنه برد و ژِروم بِلِ فرانسوی اثری به نامِ «سِدریک آندریو» را در سالن ایرانشهر. ژروم بل را ناقدان، از سر…

ادامه

ضد تئاتر فاسبیندر

راینر ورنر فاسبیندر در اواخر دهه‌ی شصت میلادی، در بیست‌ودوسالگی، کارش را در تئاتر آغاز کرد. بازی کرد، کارگردانی کرد، (آزادانه) کلاسیک‌های بوشنر، گوته، سوفوکل، گولدونی و دیگران را اقتباس کرد، چندتایی نمایشنامه نوشت و چند سالی در نقش رهبر دسته‌ای اجراگر (پرفورمر) ظاهر شد که ابتدا پرشور و بعدتر…

ادامه

گریه کردم برای خودم و تئاتر

احتمالاً در آخر پاییز ۱۳۸۱ بار ترافیکی شهر تهران کمتر بوده و حوصله‌ی جماعت مردم کمی بیشتر. مشغله و گرفتاری‌ها هم مقدارش نباید به اندازه‌ی این روزها بوده باشد، اما باز انگار گرفت‌وگیری بوده که نمی‌شده رودررو نشست و گفت و شنید که کار به نوشتن نامه‌ای از طرف من…

ادامه