از جمعیتی که روز بخشش کنار دریا موج میزد خبری نیست. آن روز به تن بلال شلوار کردی سرمهای پوشانده بودند و گرمگنِ سیاه. هوا ابری بود، باد و سرما که نه، هیجان و ترس مرگ سرتا پایش را میلرزاند. امروز که در دفتر رئیس زندان نشسته پیراهن کِرِمرنگ به…
ادامهپروانه فکر نمیکرد سومین فرزندش را در توالت بیمارستان کوهدشت به دنیا بیاورد. درد، رنگ از روی پروانه پرانده بود. وقتی به زحمت رو در روی پرستار ایستاد و شنید که پذیرش نمیشود، به حیاط بیمارستان برگشت. امانش بریده بود. چند ساعت درد کشید تا نوزاد در روشنایی نور موبایل…
ادامهتقلب، جا زدن خود به جای دیگری در جلسهی امتحان، فعالیت در تشکلهای سیاسی و نشریههای دانشجویی، و حتی نوع پوشش هم میتواند پای دانشجو را به کمیتهی انضباطی دانشگاه باز کند. تغییر محل تحصیل از مجازاتهایی است که تنها با حکم کمیتهی انضباطی مرکزی در وزارت علوم، وزارت بهداشت…
ادامهساعت از ده و نیم شب گذشته است. خستهای. سفرهی شامت را تازه جمع کردهای و داری بچههایت را راهی رختخوابهاشان میکنی. تلویزیون روشن است و اخبار پر از حادثههای بدتر از دیروز. از جام جهانی هم دیگر خبری نیست. بچهها میروند و تو میمانی و تلویزیون. شبکههای تلویزیونی به…
ادامه