‎ درافتادن با همنوع قصه‌‌ی تلخی‌ است

آفتاب هر جای آسمان که باشد، آنها بیدارند و اگر پشت کوه‌های کوبانی باشد، بیدارتر. زمان برایشان ‏متوقف شده وقتی که مجبورند هر روز، چهره‌ی آسمان دیارشان را از پرچم سیاه داعش بزدایند، درست ‏مثل پاک‌ کردن لکه‌های جرم از ظرف‌های آشپزخانه، مثل پاک کردن فضله‌ی پرنده‌ها از شیشه‌های پنجره.…

ادامه

به شماره‌ی روی پوستم زنگ بزن

چهارراه استانبول، مجتمع تجاری پروانه؛ این منطقه یکی از جاهایی است که فروشندگان پوست حیوانات وحشی در روز روشن بساط تجارت ممنوعه‌ی خود را پهن می‌کنند. در پاساژ پروانه گشتی بزنید، پس از دیدن گردن‌بندها و انگشترهای طلا ناگهان با دهان نعره‌زن پلنگی روبه‌رو می‌شوید که گوشت و استخوانی بر…

ادامه

اینجا چراغ رویا روشن است

باران هم زده است به صحرای کربلا. تند و غریب و پاییزی می‌تند در تن گلوبندگ غمگین. قطره‌ها جا باز می‌کنند از میان مه نرمی که آغشته است به ذکرها و دعاها و خواسته‌های همیشگی. باران بوی حلوا می‌دهد در کوچه‌ی حلواپزان گلوبندک. مزه‌ی تلخ رخوتناک. غم، همزادِ حلوا نم‌نم…

ادامه

این صحرای کربلاست…

پرده‌داری یا پرده‌خوانی که نقالی همراه با تصویر است، یکی از نمایشی‌ترین انواع نقالی مذهبی است. نقال در این نوع نمایش «پرده‌خوان» یا «پرده‌دار» و وسیله‌ی اصلی کار او «پرده» نامیده می‌شود. پرده‌ی نقل چیست و چه مشخصاتی دارد؟ پرده‌ی نقل پرده پارچه‌ای است (از جنس کتان، کرباس، یا چلوار)…

ادامه