کلاغِ دزد یا مرغ مقلّد

صبحی را تصور کنید که بی‌خبر از «جهان هنر» از خواب برخاسته‌اید، لیوان چای یا قهوه‌ای در دست، در حال وبگردی هستید. ناگهان با تصاویری از نمایشگاهی روبه‌رو ‌شوید که در آن عکسی از اینستاگرام یا فیسبوک شما کپی شده و به‌نام اثری از هنرمندی دیگر در حال نمایش باشد.…

ادامه

آنکه گفت نه

از برادر سوم، از اسماعیل شیشه‌گران اما چندان نام و نشانی باقی نیست، نه خبری از نمایشگاهی ازش می‌شنوی نه رقمی از حراجی؛ او که جوان‌ترین برادر است و خلاقانه و پرشورترین پوسترهای انقلاب امضای او را دارد. در جست‌وجوی جهان مجازی به دشواری متن و تصویری ازش یافت می‌شود.…

ادامه

فریادهای پنهان میان نوارهای رنگی

نوارهای رنگی در هم پیچ می‌خورند، بالا می‌روند و در دو نقطه به یکدیگر گره می‌خورند. تلاقی آنها چشمان پرتره‌ای را می‌سازد که زل زده است و انگار دست‌بردار هم نیست. نظاره‌گر جمعی است که با بالارفتن کارت‌ها سرهایشان به سمتی از تالار می‌چرخد. چکشی محکم روی میز کوبیده می‌شود…

ادامه

آنجا که آب سقوط می‌کند

پس از گذر از هزارتویی که بی‌شباهت به صف‌های کنترل فرودگاه نیست به «منطقه‌ی صفر» وارد می‌شوی… ایستاده‌ای در میدانگاهی سبز و آرام، پر از درختان بلوط. صدای غالب بر فضا آوای جریان آبی‌ است که تو را به سمت استخرها هدایت می‌کند؛ دو استخر بزرگِ مربع‌شکل، هرکدام به مساحت…

ادامه
1 11 12 13 14 15 21