از کنار ساطور روی دیوار که رد میشود، میگوید انگار قرار نیست گرافیستها دست از سر چاقو بردارند اما خبر ندارد همان مجسمهای هم که به سمتش میرود، پشت زخمخوردهی هر یک از ما را روایت میکند که با چاقوهای ریز و درشت پر شده. اینجا نمایشگاه «انسان دشواری وظیفه است» در گالری دناست.
شعر «در آستانه»ی احمد شاملو برای دومینبار دستمایهی آثار هنرمندانی شده است که از ششم مرداد به گالری دنا واقع در خیابان سپهبد قرنی آمدهاند. این شعر قرار است در قالب چهار نمایشگاه با عناوین فرعی برگزار شود که اولین آن با عنوان «توان دوست داشتن و دوست داشته شدن» اردیبهشت سال جاری برپا شد و حالا بعد از دو ماه گروه دیگری «توان گریستن از سویدای جان» را به تصویر کشیدهاند. در ادامه هم «توان خندیدن از وسعت دل» و «تنهایی عریان» برگزار خواهد شد.
نمایشگاه فعلی، مولتیمدیایی از شعر و موسیقی تا نقاشی و عکس، پرفورمنس و ویدئوآرت است. به گفتهی فرشید پارسیکیا، کیوریتور یا گردآورندهی آثار، شاملو نگاه اومانیستی کاملی در شعرهایش دارد و البته نمیتوان گفت به همان نسبت نگاه ماتریالیستی داشته است: «درست است که اومانیسم در حیطهی فلسفه و جامعهشناسی میتواند زیرمجموعهی ماتریالیسم قرار بگیرد اما نگاه شاملو مشخصاً اومانیستی است و این نمایشگاه با توجه به نگاه اومانیستی شاملو برنامهریزی شده است.»
اما اینکه چرا شاملو برای برگزاری چندین نمایشگاه انتخاب شده، به علاقهی شخصی کیوریتور برمیگردد و اینکه قرار است یک نحلهی فکری را برنامهریزی کند: «در این نمایشگاه میخواهیم بدانیم «سویدا» چیست و چرا شاملو از آن استفاده میکند. سویدا در ادبیات فارسی مکرراً کاربرد داشته و شاید تنها جایی که در ادبیات مدرن ما طی صد سال اخیر از آن استفاده شده، همین شعر شاملوست. سویدا قسمتی از قلب است که به سادگی تأثیر نمیپذیرد. حالا چرا شاملویی که آنقدر اومانیسم است از این کلمه استفاده میکند، همان پرسشی است که بهنظرم ما به عنوان هنرمند وظیفه داریم روی آن کار کنیم.»
فارغ از فضایی که هریک از کارها یدک میکشند، روح کلی نمایشگاه غمناک است؛ تلخیای که در خود اثر یا استیتمنت به آن اشاره شده. یکی از کارهایی که استیمنت ندارد، مجسمهی «من!» است که به گفتهی اونیش امینالهی بهعمد استیتمنت ندارد تا بیننده برداشت آزاد خود را از آن داشته باشد. در ظاهر بهنظر میرسد مجسمه یک سطح صاف پوشیده از سنگ است که تصویر بیننده هم در آن منعکس میشود. این کار روی پایهی چوبی صیقلخوردهی کهنهای قرار گرفته و نشان از وجود خود انسانهاست، انسانهایی که قرنها و سالهاست صورت خود را با سیلی سرخ میکنند اما زخمخوردهاند، زخمهایی که در این اثر بر اثر چاقوی کرهخوری تا ساطور بر پشت مجسمه جای گرفته است. امینالهی که بیشتر به عنوان طراح گرافیک شناخته میشود، میگوید خیلی اتفاقی اثرش با آنچه نمایشگاه به آن تقدیم شده، هماهنگ شده است: «این نمایشگاه به فرزندان متهم پروندهی آتنا اصلانی تقدیم شده است. وقتی شروع به ساخت کار کردم هنوز خبر آتنا منتشر نشده بود و من هم صرفاً از روی شعر شاملو که فضای غمگینی داشت، کار میکردم اما بعداً که نمایشگاه به فرزندان متهم پروندهی آنتا تقدیم شد فضای کارم با این مفهوم هم منطبق شد چراکه آنها هم از پشت ضربه خوردهاند و در آتش کارهای پدرشان میسوزند.»
البته اشکان قازانچایی را هم که با یک کار چندلتهای در این نمایشگاه شرکت کرده است، میتوان در ردیف امینالهی یاد کرد که در گرافیک هم نامی آشناست. پارسیکیا، که او هم طراح گرافیک است، در مورد حضور همصنفان خود در این نمایشگاه و نمایشگاه قبلی میگوید: «انگار جامعهی هنرهای تجسمی در حیطهی هنرهای زیبا و گالریداری کمی نسبت به گرافیستها گارد دارد. شاید به این دلیل که گرافیستها مشهورتر میشوند و آثار امضایی ما حتی به یکی دو ملیلیون یا حتی ده میلیون تکثیر هم میرسد پس بیشتر دیده میشوند اما باید بگویم با تجربهای که در کیوریتوری دارم، گرافیستها بهتر جواب میدهند چون یاد گرفتهاند سفارش بپذیرند.»
این نمایشگاه دو شاعر هم دارد. یکی علیرضا آدینه که اثر ارائهشدهی او شعری است که با رنگ قرمز بر دیوار ورودی نمایشگاه نقش بسته: «زیباییات / تو را میکشت / ماه به ماه اگر / چیزی را / در تنت قربانی نمیکردی». رسول یونان، شاعر دیگری است که در این نمایشگاه شرکت کرده است اما برخلاف آدینه، نه با شعر که با عکسی سیاه و سفید از یک فضای گرفتهی ابری که فردی را رو به دریا با چتری در دست نشان میدهد. با اینکه همهی آثار نمایشگاه تنها در یک نسخه ارائه میشوند اما یونان تنها هنرمندی است که اثرش در سه نسخه ارائه شده و در همان روز افتتاحیه نیز یکی از نسخههای آن به فروش رفته است.
همزمان موسیقی جمال سامری هم پخش میشود. موسیقیای که برای این نمایشگاه ساختهشده و قرار است با تداعی «س» در متن کار، یادآور «سویدا» باشد البته نتهای این اثر نیز در گوشهای از نمایشگاه قرار داده شدهاند.
برخلاف برخی از نمایشگاهها که کیوریتور با مرور مجموعهی هنرمندان مختلف، تعدادی از کارها را گردآوری میکند، پارسیکیا حدود ۲۰ جلسه برای هماهنگی میان هنرمندان و رسیدن به ایدههای مناسب بهمنظور خلق اثر وقت صرف کرده است تا از ۴۰ نفر درنهایت به ۱۲ هنرمند برسد. برخی از آنها همچون هانی نجم در این مدت چندین بار کارش را تغییر داده تا اینکه به ساطوری رسیده که روی تیغهی یکی از دیوارها فرود آمده است.
همچنین آثاری از زهره خلیفه با پرترههایی از زنان قربانی اسیدپاشی، محمد اردلانی با پرترهی طراحیشدهی شاملو از حروف (دیگر طراح گرافیک این نمایشگاه)، سیاوش مقیمیان با ویدئوآرتی که تأکید میکند هر سه ثانیه یک کودک میمیرد و دو خاطرهنگاری از زروان و محبوبه میرزایی بخش دیگری از آثار این نمایشگاه هستند.
تنها اثری هم که به گفتهی پارسیکیا برای این نمایشگاه خلق نشده متعلق به ساسان مؤیدی است. این عکس تصویری از ورود آزادگان است که به استناد نوشتههای عکاس در استیتمنت، با تمام شیرینی پر بود از تلخی و درد.