در گرگومیش ذهن هذیان پرت بوالحسنی عقل سلیم ارسطویی است و نعرههای کافوری حلاج ایمان محض مصطفوی (۱) همواره در کار شاعری، پیری و جوانی، کفر و ایمان، شوریدگی و عقلگرایی، نهانها و عیانها، تاریکی و روشنی، و سرِ دراز و بیانتهای دوگانهها خطوطی در باورِ انسان ترسیم میکنند…
ادامه«داستاننویس و شاعر زمانهی ما، مانند هر زمانهی دیگری، باید انسان را به معنی کامل کلمه سرگرم کند، نه آنکه صرفاً مبلّغ آرمانهای اجتماعی یا سیاسی باشد. هیچ بهشت موعودی برای خوانندهی ملول وجود ندارد، و هیچ عذری برای ادبیات کسالتآور پذیرفته نیست؛ ادبیاتی که کنجکاوی خواننده را برنمیانگیزد، او…
ادامهنویسندهی مدخل «اعتراف من» در «فرهنگ آثار»، پس از توصیف محتوای کتاب «اعتراف» تالستوی، زیرکانه مینویسد: «دست برداشتن این نویسندهی بزرگ از ادبیات و پرداختنش به فلسفه چنان با سادهدلی همراه است که گاهی انسان دربارهی او دچار اشتباه میشود و در صداقت همهی گفتههای او تردید میکند». (۱) عموماً…
ادامهجولایی و کتابهاش پدیدههای غریبی هستند. مانند غالب فعالیتهای فردی و اجتماعی که فهمِ پافشاری بر انجامشان سخت و دیریاب است. نویسندههایی داریم که بعد از شش یا هفت کتاب هنوز تجربی مینویسند و خُب طبعاً خواننده هم ندارند، خوانندهای هم تربیت نکردند و بیش از آثارشان خودشان همهجا دیده…
ادامه