آب این خط را می‌برد!

«نبردی واقعی در حال شکل‌گیری است. بر سر چی؟ به نظر من بر سر خاطره‌ی مردمی. درحالی‌که هم‌اینک شماری از آپاراتوس‌ها (ادبیات عامیانه، کتاب‌های دوزاری و چرندیاتی که در مدارس تدریس می‌شوند) طراحی شده‌اند تا جریان این خاطره‌ی مردمی را مسدود کنند… امروزه دیگر کتاب‌های دوزاری کفایت نمی‌کند. وسایل تـأثیرگذارتری…

ادامه

خطر گرسنگی دهقانان

دهه‌ی سی میلادی آغاز شده و روزولت در تلاش است تا بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه بزند. اما این شروع و آن تلاش نوید‌بخش دورانی خوش نیست. یأس و ناامیدی امریکا را در کام خود فروبرده و ترس از آینده،‌ ناامنی و استیصال همچون سایه‌ی تاریک هیولایی است که در پس…

ادامه

این شهر روی یه گُسل خوابه. . .

«. . . اخلاق همچون پی‌آمد، همچون نشانه، همچون نقاب، همچون ریاکاری، همچون بیماری، همچون بدفهمی؛ اما همچنین اخلاق همچون سبب‌ساز، همچون درمان، همچون انگیزاننده، همچون بازدارنده، همچون زهر. . .» «تبارشناسیِ اخلاق»، نیچه، ترجمه‌ی داریوش آشوری جذبه‌ی آدم‌های کیمیایی در ناآگاهیشان است: راویِ فیلم مسیر را بلد است و…

ادامه

خاک زابل شاد است

مردی عمامه‌ی سبزش را به شیوه‌ی جنوب خراسان گره زده و در دشتی اخرایی سنگ روی سنگ می‌چیند. کُپه‌هایی به قد نصف انسان. صدای برخورد سنگ‌ها با یکدیگر در سالن شماره‌ی پنج جشنواره‌ی سینما حقیقت می‌پیچد. ریش‌های سفیدِ مرد، مواج و تابدار، تا سینه‌اش می‌رسد. سال‌هاست از موطنش دور افتاده…

ادامه
1 6 7 8 9 10 19