«نبردی واقعی در حال شکلگیری است. بر سر چی؟ به نظر من بر سر خاطرهی مردمی. درحالیکه هماینک شماری از آپاراتوسها (ادبیات عامیانه، کتابهای دوزاری و چرندیاتی که در مدارس تدریس میشوند) طراحی شدهاند تا جریان این خاطرهی مردمی را مسدود کنند… امروزه دیگر کتابهای دوزاری کفایت نمیکند. وسایل تـأثیرگذارتری…
ادامهدههی سی میلادی آغاز شده و روزولت در تلاش است تا بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزند. اما این شروع و آن تلاش نویدبخش دورانی خوش نیست. یأس و ناامیدی امریکا را در کام خود فروبرده و ترس از آینده، ناامنی و استیصال همچون سایهی تاریک هیولایی است که در پس…
ادامه«. . . اخلاق همچون پیآمد، همچون نشانه، همچون نقاب، همچون ریاکاری، همچون بیماری، همچون بدفهمی؛ اما همچنین اخلاق همچون سببساز، همچون درمان، همچون انگیزاننده، همچون بازدارنده، همچون زهر. . .» «تبارشناسیِ اخلاق»، نیچه، ترجمهی داریوش آشوری جذبهی آدمهای کیمیایی در ناآگاهیشان است: راویِ فیلم مسیر را بلد است و…
ادامهمردی عمامهی سبزش را به شیوهی جنوب خراسان گره زده و در دشتی اخرایی سنگ روی سنگ میچیند. کُپههایی به قد نصف انسان. صدای برخورد سنگها با یکدیگر در سالن شمارهی پنج جشنوارهی سینما حقیقت میپیچد. ریشهای سفیدِ مرد، مواج و تابدار، تا سینهاش میرسد. سالهاست از موطنش دور افتاده…
ادامه