چشمهی گراب رنگبهرنگ میشود و از کنار ویرانههای باقیمانده از روستای گراب میگذرد، در نخلستانها میپیچد و در لابهلای تپهماهورهای بهبهان دور میشود. بوی گوگرد هوا را پر کرده. از بالای تپهها تأسیسات ناتمامرهاشده در دشت پیداست. تنها کارکرد این ساختمان بزرگ که روزی قرار بود تأسیسات آبدرمانی و تفریحگاه گردشگران خوزستان باشد حالا سقفی برای گلههای گوسفند است. چهار سال است که رویای اهالی روستا برای رونق و آبادی منطقه دود شده و به هوا رفته است.
سرچشمه سیاهرنگ است، کمی پایینتر نزدیکِ خرابههای گراب سبز میشود. در پاییندست، نزدیک باقیماندههای دو آسیاب قدیمی سبز فسفری. پایینتر سبز تیره. آبی. سیاه. سبز.
چشمهی گراب در دویستکیلومتری شهرستان اهواز و شانزدهکیلومتری شهرستان بهبهان است. بارها کارشناسان این چشمه را در شمار چشمههای ممتاز آبدرمانی دانستهاند. گراب از امتداد رشتهکوه خوئیز در انتهای زاگرس گذر میکند. از شکاف سنگهای مارنی و گچی متعلق به دورهی میوسن از زمین خارج میشود. آب این چشمه از آبهای کلروسدیم و سولفاتکلسیمِ ولرم است.
سیصد نفر جمعیت روستا امید داشتند نخلستانها، کوه، مزارع کشاورزی و آداب و رسوم و باقیماندهی آسیاب قدیمی در پاییندست چشمه گردشگران را مجذوب کند.
پنج سال پیش که زمزمهی افتتاح پروژهی «بزرگترین مجتمع آبدرمانی جنوب کشور» به گوش رسید، جوانها به ماندن در روستا دل خوش کردند.
روستاییان تا دههی پنجاه در بالادست در دو سوی چشمه خانه داشتند. بوی گوگرد زندگی را بر آنان تنگ کرده بود، بهناچار و با حمایت دولت روستا به پاییندست منتقل و اسلامآباد نام تازهاش شد. بهروز عنایت، دهیار روستا، میگوید: «تحمل بوی این آب سخت بود. گوگرد یخچال و کولرها را خراب میکرد. ما جابهجا شدیم و سالهای بعد وعده دادند که با راهاندازی مجتمع آبدرمانی وضع روستا خوب میشود. دو تا ساختمان ساختند اما تمامش نکردند. پیمانکار اعلام کرد بودجه تمام شده. ما فکر میکردیم راهی برای نجات جوانها از بیکاری پیدا شده اما اینطور نبود و جوانها باز هم به شهر رفتند.»
دهیار حرف میزند و موهایی را که باد پریشان کرده از روی چشمهای دخترکش که سفت در آغوش گرفته کنار میزند. چشم میدوزد به دهان دولتی مختاران، پژوهشگر و جامعهشناس بهبهانی که مرد شناختهشدهای است برای گرابیها.
مختاران با تأسف سر تکان میدهد: «من بارها مصاحبه کردهام. داستان روستای گراب همین است. تا وقتی که در این بالادست بودند بهعلت بوی گوگرد و تبعاتش، بر دندان و پوست کودکان، در عذاب بودند. بعد همه کوچ کردند به روستای جدید. این چشمهی آب معدنی میتوانست زندگی مردم را در این منطقه دگرگون کند.»
مختاران همهی این حرفها را برای مسؤولان میراث فرهنگی بهبهان و استان هم بازگو کرده. «یکی از اهالی روستایی نزدیک گراب که اهل فرهنگ و دوستدار میراث است برای تمام کردن این پروژه اعلام آمادگی کرد اما مسؤولان این فرصت را از دست دادند. به او گفتند این زمینها را نودونهساله اجاره میدهند.» دهیار با تکان سر حرفهای مختاران را تأیید میکند و میرود.
مختاران پایههای باقیمانده از دو آسیاب قدیمی را نشان میدهد. «ببینید حالا تنورها پنج متر بالاتر از سطح آب است یعنی آب بر اثر فرسایش پایینآمده. آسیابهای گراب را متعلق به دورهی اشکانی، ساسانی و اسلامی میدانند.
مسؤول انجمن دوستداران میراث فرهنگی بهبهان معتقد است اگر تأسیسات آبدرمانی هم همینطور بیسرانجام رها شود، عوامل طبیعی و انسانی آن را تخریب و پول بیتالمال را به هدر خواهد داد. «متأسفانه چند سال پیش بر اثر سیل عظیمی که سرتاسر شمال بهبهان را فراگرفت این تأسیسات نیز مورد هجوم واقع شد. تنها راهحل واگذاری پروژه به بخش خصوصی است.»
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان در ۱۳۸۶ وعدهی توسعهی گردشگری درمانی داد. هنوز این خبر روی خروجی سایت میراث فرهنگی و گردشگری خوزستان هست که چشمهی گراب از سوی نمایندهی شرکت توسعهی گردشگری کشور یکی از بهترین چشمههای آبدرمانی اعلام شد. ایاز الماسی، نمایندهی شرکت، بعد از بررسی قابلیت چشمههای استان، چشمهی بهبهان را دارای معیارهای مناسب آبدرمانی تشخیص داد و گفت: «دولت آقای احمدینژاد اهداف بزرگ و جامعی در ایجاد اشتغال دارد. این دولت مصمم است تا اهداف بزرگ و جامع خود را در ایجاد اشتغال در بخش گردشگری محقق سازد. در همین راستا یکی از اهداف توسعهی گردشگری بخش آبدرمانی است که در بیشتر کشورهای جهان در این بخش سرمایهگذاری هنگفت شده و بازدهی فوقالعادهای داشته است. کشورهایی نظیر امریکا، کانادا، تونس، مجارستان و ترکیه بخش اعظم درآمد گردشگری خود را از آبدرمانی بهدست میآورند و این الگوها در زمینهی استفاده از این صنعت در جهت کسب درآمد هنگفت برای توسعهی کشور مناسب و قابلتوجه است.»
در این خبر همچنین آمده: «شرکت توسعهی گردشگری ایران، طبق دستور رحیم مشائی، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری [وقت]، معاونت عمرانی شرکت را به معاونت عمرانی و آبدرمانی تغییر نام داده و این معاونت متولی این کار شد. نمایندهی شرکت توسعهی گردشگری از شناسایی چهارصد چشمه با خواص آبدرمانی در کشور خبر داد و گفت: «این چشمهها براساس معیارهایی از قبیل میزان آبدهی، درجهی حرارت، خواص درمانی، دسترسی محلی، امکان استحصال زمین، احتمال سرمایهگذاری داخلی و خارجی، وجود جاذبههای گردشگری طبیعی، تاریخی و فرهنگی، احتمال جذب توریست خارجی، معروفیت منطقهای و امکانات استانی شناساییشده انتخاب شدهاند که از این چهارصد چشمه، در مراحل اولویتبندی، نود چشمه گزینش شده و درحالحاضر چهل چشمه از مجموعه چشمههای آبدرمانی کشور آنالیز شدهاند تا در هر استان یک چشمهی آبدرمانی وجود داشته باشد و در صورتی که یک استان چشمهی آبدرمانی نداشته باشد از نزدیکترین چشمهی استان مجاور خود استفاده کند. وی هدف خود را از سفرهای استانی اخذ تفاهمنامهای از مقامات استانی و متعهد ساختن استانداران به ارائهی زیرساختهای لازم به شرکت توسعهی گردشگری عنوان کرد تا این شرکت بتواند، ظرف مدت سه ماه بعد از دریافت نقشهی توپوگرافی منطقه، طرح جامع و توجیهی اقتصادی دهکدهی آبدرمانی را آماده کند.»
فاز اول طرح شامل یک چادر سازهای بود به مساحت هزار متر مربع که قرار بود داخل آن استخر پیشساختهای برای مردم تعبیه شود. «بهمنظور اقامت خانوادهها چادرهایی نیز در محل دایر خواهد شد.» الماسی اعلام کرده بود در پکیج شرکت توسعهی گردشگری برای چشمههای آبدرمانی بر اساس موقعیت جغرافیایی و زمینِ واگذارشده، «استخر تفریحی، استخر فیزیوتراپی، کانال عروقی، وان عروقی و لنفودرناژ، استنشاق درمانی انفرادی و عمومی، گِلدرمانی، دوشدرمانی، سونای خشک، سالن بدنسازی، اتاق استراحت عمومی، سولاریوم، پرتودرمانی، اشعهی یووی، مطب پزشک عمومی، پزشک تخصصی پوست و پزشک ریوی، هتل چهارستاره با یکصد اتاق، مجتمع آبدرمانی آقایان و بانوان، مجتمع تجاری، مجتمع ورزشی روباز و …» توسط شرکت توسعه برآوردِ هزینه شود و این همه در حد آرزوهای مردم اسلامآباد باقی ماند.
عکسها از عباس کوثری