دریافت شهریه از افغان‌ها ممنوع

اطلاعیه‌ی «مهم» و تازه‌ی مرکز امور بین‌الملل و مدارس خارج وزارت آموزش‌وپرورش تأکید می‌کند «روش‌های آموزشی، تربیتی در بین همه دانش‌آموزان ایرانی و اتباع خارجی در نظام آموزش‌وپرورش جمهوری اسلامی ایران یکسان می‌باشد.» این یعنی کشمکش چندماهه میان مدیران مدارس و والدین دانش‌آموزان افغان برای پرداخت شهریه پایان گرفت.

این اطلاعیه پس از جلسه‌ی روز شنبه‌ی مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش و اداره‌ی اتباع وزارت کشور و نمایندگان نهاد ریاست‌جمهوری صادر شد و سرانجام وزارت آموزش‌وپرورش پذیرفت که مطابق با توافقنامه‌های پیشین و بر اساس هدیه‌ی ریاست‌جمهوری این دانش‌آموزان هم مانند دانش‌آموزانِ ایرانی به صورت خودیاری به مدارس کمک کنند.

در این اطلاعیه همچنین آمده است: «هیچ دانش‌آموز اتباع خارجی به‌واسطه عدم مشارکت در طرح خودیاری نباید حتی برای یک ساعت از حضور در مدرسه منع شود» و «اکیدا توصیه می‌گردد در ارتباط با جلب مشارکت اولیا در طرح خودیاری رعایت حال اولیای دانش‌آموزان اتباع خارجی همانند شهروندان ایرانی توسط مدیران محترم مدارس مدنظر قرار گیرد.»

نامه برای قسط‌بندیِ‌ شهریه

مهرماهِ امسال بود که اطلاعیه‌ی «هدیه آموزشی دولت» برای اتباع خارجی منتشر شد و بسیاری از خانواده‌های افغانستانی دست در دست فرزندان راهی مدارس شدند. در این بخش‌نامه اعلام شده بود که فعلاً تصمیم بر «نپرداختن شهریه از سوی مهاجران» است. برخی مدیران مدارس شهریه‌ای بابت نام‌نویسی دریافت نکردند. برخی مدیران به شکرانه‌ی این بخشش طلب درخواست «کمک‌ به مدرسه» کردند، والدین هم مبالغ مختلفی از ۵۰ هزار تا ۱۲۰ هزار تومان را تقبل کردند در یک، دو یا چند قسط. برخی مدیران هم اعلام کردند که بخشنامه‌ای به دستشان نرسیده و شهریه گرفته‌اند. فعالان حقوق کودک و کارشناسان آموزش مدام ماده ماده ۲۲ پیمان نامه جهانی حقوق کودک را یادآوری کردند.

کمی بعد بحث دریافت شهریه دوباره مطرح شد. برخی خانواده‌ها توان پرداخت نداشتند. پس از میان خانواده‌های پرجمعیت یک یا دو فرزند پشت در مدرسه ماندند یا دنبال کار رفتند.

ثریا، مادر کارگر افغان که چهار فرزند محصل دارد و در یکی از شهرستان‌های حومه‌ی شهریار زندگی‌ می‌کند، می‌گوید: «برای این چهار فرزند ۵۰۰ هزارتومن باید می‌پرداختم‌، به دلیل اینکه نتوانستم پول کافی تهیه کنم، محمدامین پسر کوچکم را به کلاس اول نفرستادم. ترسیدم اعتراض کنم و برای بچه‌های ما بد شود.»

عباس حسینی کارگر ساختمانی است. می‌گوید: «همگی ما پس از این که خبر هدیه‌ی رییس‌جمهوری را از تلویزیون شنیدیم خیلی خوشحال شدیم، هفته‌ی بعد با خیال راحت دست بچه‌ها را گرفتم و بردم برای ثبت‌نام اما گفتند باید پول بپردازیم، تازه از سال گذشته هم گران‌تر کرده بودند. پرسیدم مگر اعلام نکردند که از افغانستانی‌ها پول نگیرید، اما معاون مدرسه عصبانی شد.»

کشمکش میان دولت و وزارت آموزش‌وپرورش تا هفته‌ی گذشته ادامه داشت. خانواده‌های افغانستانی به اداره‌ی اتباع و کمیساریای عالی پناهندگان مراجعه می‌کردند تا داستان زندگی‌شان را بگویند و نامه‌ای برای تقسیط شهریه بگیرند. این روند تا امروز (یکشنبه ۷ دی) ماه ادامه داشت. اطلاعیه‌ی جدید روی سایت وزارت آموزش‌وپرورش و اداره‌ی امور اتباع خارجی وزارت کشور منتشر شده بود اما هنوز بسیاری از مدیران مدارس و خانواده‌های افغان بی‌خبرند.

خدا کند قسط‌بندی کنند

۲۰ زن و مرد جلوی ساختمان کمیسیاریای عالی پناهندگان در خیابان امداد شرقی ایستاده یا نشسته‌اند. مردی روی نیمکت نسشته. حدوداً ۶۰ ساله. آمده تا نامه بگیرد. مرد دیگری می‌گوید با این نامه مشکل حل می‌شود. «امسال ۳۰۰ هزار تومان برای هر بچه می‌گیرند. پارسال کمتر بود. اول گفتند امسال پول نمی‌گیریم. ۵۰ هزار تومان بده. گفتم ندارم خیلی بحث کردیم. مجبور شدم در دو قسط بدهم. ۲۵ هزار تومان دادم و بقیه‌اش ماند. حالا مرا صدا کرده‌اند که باید ۳۰۰ هزار تومان بدَهی. ندارم.»

سه زن خود را در چادر پیچیده و سرها را نزدیک هم کرده و آرام حرف می‌زنند. مدیر مدرسه احضارشان کرده به بهانه‌ی جلسه‌ی اولیا و مربیان و بعد گفته باید شهریه بپردازید وگرنه بچه‌ها نمی‌توانند امتحان بدهند. زن مسن‌تر که پادرد دارد روی نیمکت می‌نشیند. «در خانه‌ی مردم کار می‌کنم. تا قبل از این منجوق‌دوزی می‌کردم اما حالا چشمانم دیگر نمی‌بیند.»

زنی از در ساختمان کمیساریا بیرون می‌آید. همه یک سوال دارند:‌ »نامه‌ی قسط‌بندی را دادند؟» نگاه بی‌فروغ زن میان جمع می‌گردد. «من بیمارم.» نامه برای اعزام به یک کشور دیگر می‌خواهم. گفتند تماس می‌گیرند.» و چشمان بی‌مژه را می‌بندد و می‌رود. همه سکوت می‌کنند. یکی از زن‌ها به بغل دستی‌اش می‌گوید «خوب است شما هم بروید. پرونده‌ی پزشکی هم دارید.» زن روترش می‌کند که «من چند دختر دارم نمی‌توانم بروم به کشور کافرها. می‌خواهم دخترها اینجا درس بخوانند و مثل من نشوند».

جوان‌ترینشان، آرزو، یک پسر دارد که کلاس پنجم می‌رود. مدیر مدرسه جلوی بچه‌های دیگر از پسرش خواسته شهریه بیاورد و پسر یک روز کامل در خانه گریه‌ کرده که دیگر به مدرسه نمی‌روم. «ما هم نمی‌توانیم یک دفعه ۳۰۰ هزار تومان بدهیم.»

آخرین نفرِ صف هم زنی است که چهار پسر دارد. یکی که دوم راهنمایی است که در مغازه‌ی ساندویچی هم کار می‌کند. پسر دیگرش ابتدایی است و دو پسر دیگر هنوز به مدرسه نمی‌روند. انگشتان شوهرش حین کار قطع شده و مدتی است بیکار شده. ۴۵۰ هزار تومان کرایه می‌دهد. کارت اقامتش را نشان می‌دهد، اهل ولایت پروان است. حالا در  حوالی میدان شوش زندگی می‌کند.

خودش در خانه بسته‌بندی می‌کند یا کفش طبی می‌دوزد. می‌گوید: «همه‌اش این شهریه نیست. بابت تمدید کارت اقامت و عوارض شهرداری هم پول می‌دهیم. خدا کند قسط‌بندی کنند.»

این خانواده‌ها هنوز از اطلاعیه‌ی جدیدِ وزارت آموزش‌وپرورش چیزی نمی‌دانند. خانواده‌هایی که در حاشیه‌ی شهرها زندگی می‌کنند آیا از این اطلاعیه باخبر می‌شوند و بچه‌ها به مدرسه باز می‌گردند؟ وزارت آموزش‌وپرورش شماره‌ای هم برای رسیدگی به شکایات دارد تا اگر کسی این بخشنامه را ندیده گرفت با آن تماس بگیرد: ۰۲۱۸۸۸۰۵۵۲۸

عکس از صبا طاهریان

1 Comments

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

تاریخِ سرّی مرده بر دار کردن سوار

مطلب بعدی

چشمان آبی‌ات خوب پیداست

0 0تومان