با آغاز سال نوی میلادی «یاد ایام»، آلبوم جدید انور بِراهم، آهنگساز و نوازندهی عود تونسی، پس از پنج سال راهی بازار خواهد شد. هر چند این آلبوم که روی آن نام عربی «استذکار» و نام فرانسوی «Souvenance» هم نقش بسته و شامل دو سیدی است، از ۲۸ نوامبر ۲۰۱۴ در آلمان، اتریش و سوییس توزیع محدودی شده. این آلبوم را نیز همچون سایر آلبومهای او، شرکت آلمانی ایسیام به تهیهکنندگی مانفرد آیخر منتشر کرده.
در ترکیب نوازندگان این آلبوم کلاوس گسینگ، نوازندهی آلمانی کلارینت باس، و بیورن مهیر، نوازندهی سوئدی باس، از نوازندگان آلبوم قبلی براهم، «چشمان شگفتانگیز ریتا» (۲۰۰۹)، حضور دارند. این دو در کنسرت پارسال انور براهم در جشنوارهی موسیقی فجر نیز او را همراهی میکردند. یک نکتهی جالب، حضور دوبارهی فرانسوا کوتوریه، نوازندهی فرانسوی پیانو، در این آلبوم است. او در دو آلبوم قبلتر از «چشمان شگفتانگیز ریتا»، یعنی «ردپای گربهی سیاه» (۲۰۰۲) و «سفرِ سَحَر» (۲۰۰۶) نقشی پررنگ داشت. این آلبوم تازه بهدلیل حضور هم گسینگ و هم کوتوریه، نوید فضاهایی نسبتاً متفاوت با سه آلبوم قبلی براهم میدهد. آثار براهم، بهخصوص آلبومهای متأخر او، همگی فضاهایی نوستالژیک و اندوهناک دارند ــ آن دو آلبوم قبلتر بهواسطهی نوای پیانو و آکاردئون حالهوایی فرانسوی و دیگری با نوای سحرانگیز کلارینتش حالوهوایی عربی دارند. آنچه این آلبوم براهم را نسبت به باقی آلبومهای او باز هم متمایزتر میکند وجود عنصر جدید ارکستر زهی در پسزمینهی قطعات است. بخش ارکستری این اثر را ارکستر ایتالیایی سوییس به رهبری پییِترو میانیتی نواخته ــ ارکستری که در شهر لوگانوی سوییس مستقر است، و خود آلبوم هم در استودیویی در ماه مه ۲۰۱۴ در همین شهر ضبط شده. تنظیم قطعات را برای ارکستر یوهانس براووئِر، آهنگساز اتریشی انجام داده، جز قطعهی «موجِ نو» که تنظیمکنندهاش تونو کورویتس، آهنگساز استونیایی، است.
براهمِ آهنگساز همواره برخوردی شهودی با موسیقی داشته، تا آنجا که بعضیوقتها خودش از کارِ خودش غافلگیر میشود. قطعات این آلبوم را برای ساز پیانو نوشته و تصمیم داشته نقش محوری را به پیانو بدهد اما پس از مرور پیشنویس کارها ایدهی استفاده از ارکستر زهی به ذهنش رسیده. سال ۲۰۱۳ که برای تمرین اتودها با فرانسوا کوتوریه به پاریس سفر کرده بود ایدهی استفاده از ارکستر جدیتر شد و وقتی دِموها را به مانفرد آیخر، بنیانگذار و مدیر شرکت ایسیام، نشان داد آیخر تشویقش کرد که این پروژه را با جدیت ادامه دهد. بعد آن بود که گروه را برای تمرینات جدی دور هم جمع کرد.
در مصاحبهای گفته در این پروژه بهخاطر خصلت متفاوت اثر بداههنوازی متفاوتی کرده. بعضی مواقع تنها نواختن چند نُت کافی بوده و هر سازی باید میگشته تا جایش را در اثر پیدا کند. احتمالاً برای نوازندگانی که از دنیای جَز میآیند تجربهی دشواری بوده، چون آنجا دستوبال نوازنده برای بداههنوازی و فضاسازی بسیار بازتر است. به طوری که برای شنونده تشخیص اینکه کدام قسمت نوشته شده و کدام قسمت بداههنوازی است سخت بهنظر میآید.
برای انور براهم که در این اثر برای اولین بار برای ارکستر زهی موسیقی نوشته و تحصیلات و آموختههایش هم صرفاً در حوزهی موسیقی سنتی بوده، آلبوم تازه کشف دنیایی جدید بوده، تجربهای که در آن هیچ روشِ از پیش مشخصی برای آهنگسازی در ذهن نداشته. برای همین هم هست که زیاد بهسمت قدرت و حجمی که ارکستر میتواند ارائه دهد نرفته. در قطعات آلبومش ارکستر در پسزمینه است، همچون نسیمی که میان نُتهای اندوهناک عود و آههای شرقی کلارینت میوزد.
تصویر روی جلد این آلبوم هم با سایر آلبومهای او تفاوت دارد. تصویری از خیابانی خالی در شهر تونس که در آن جوانی دست بر دهان دارد به سمت دوربین فرار میکند و پشتسرش خیابان را سراسر مه (گاز اشکآور) گرفته، عکسی از تظاهرات و درگیریهای انقلاب تونس که ۱۸ ژانویه ۲۰۱۱ گرفته شده ، چهار روز بعد از فرار بنعلی و پیروزی انقلاب. انور براهم در یادداشت کوتاهی در ابتدای دفترچهی راهنمای آلبوم «یاد ایام» نوشته «وقایعی خارقالعاده بهناگه زندگی روزانهی میلیونها انسان را تکان داد. ما بهسوی امری ناشناخته رانده شدیم، با ترس، سرخوشی، و امیدی بیکران. آنچه شد فرای تصورات ما بود. این اتفاقها همگی مدتزمانی طولانی قبل آنکه اقدام به نوشتن این موسیقی کنم افتادهاند.»
تحولاتی سیاسی که از تونس آغاز شد و سپس به سایر کشورهای عربی سرایت کرد و به بهار عربی معروف شد براهم را متأثر کرده بود. اخبار روزانهی قیامهای مردمی، سقوط دیکتاتورها، کشتهها و زخمیها و شورشها و ضدشورشها زندگی همه مردم را برای مدتی طولانی در بر گرفته و سیاستزده کرده بود. هرچند او مدعی ارتباطی مستقیم بین اثرش و ماجراهای تونس نیست، اما خود را عمیقاً متأثر از آن وقایع میداند. آن دوران التهاب را زمان مناسبی برای خلق اثرش نیافته بوده و احساس کرده باید صبر کند تا تبوتاب و فشارها فروبکاهد و بعد شروع بهکار کند.
آلبومش، چنان که از نامش برمیآید، نگاهی است به گذشته، نگاهی اندوهگین و حسرتناک اما ضمناً امیدوار. مروری است بر آنچه گذشت، نه تنها بر هنرمند، که بر مردم. شاید بتوان حضور ارکستر را حضور روح جمعی مردم هم تعبیر کرد در رویارویی با خاطرهی انقلابی که تنها چند سال از آن گذشته.