شبکه آفتاب: بز جستزنان به سوی درخت میرود، میپرد و فرود میآید. این تمام داستان کهنترین تصویر متحرک یافتشده در دنیاست؛ پنج پرده بر لبهی یک جام سفالین نخودیرنگ با قلم لغزان زن یا مردی که پنج هزار سال پیش در شرق فلات ایران زندگی میکرد، در شهر سوخته که آتش گرفت، خاکستر شد و با ماسههای شور و روان کویر پوشیده شد تا زمان ما، ۱۳۳۸ خورشیدی.
خیلی سخت است تصور سفالگری که در کهنشهری سبز و آباد در کارگاه سفالگریاش نشسته و جامی از گل سفید روی چرخ سفالگری گذاشته و پنجاه قرن پیش از سفیدبرفی و هفتکوتوله، پیش از پیکسار و والتدیسنی، ناگهان به نظرش میرسد که میشود با نقشهای تکرارشونده روی ظرف مدورِ گَردان یک بز جستوخیزکنان را به تصویر کشید. اینکه چطور آدمیزاد به چنین ایدهی نابی رسیده هرگز بر ما فاش نخواهد شد، مگر خیال ماشین زمان محقق شود و برویم سراغ آن سفالگر مبتکری که روزی در ساحل هیرمندی که هنوز در شنزارهای سیستان محو نشده بود، با رنگ اُخرایی روی سفال نخودی نقش میزد. حتماً او هم با شنیدن جاروجنجالی که جام سفالی منقش به بزِ جهندهاش به پا کرد، از تعجب شاخ درمیآورد.
به جستوجوی جام
جام سفالین منقوش زمستان ۱۳۸۳ خبرساز شد، وقتی که منصور سیدسجادی، باستانشناس و سرپرست کاوشهای شهرسوخته، در گفتوگو با خبرگزاری میراث فرهنگی از یافتن اثری سفالین خبر داد که نقش بزی روی آن تکرار شده است: در جریان کاوش گوری که ظرف سفالین با نقاشی متحرک از آن بهدست آمدهبود، به اسکلتی برخوردیم که به احتمال فراوان تصویرگر همین جام بوده است. روی این جام سفالین نخودیرنگ، تصویر یک بز و یک درخت دیده میشود. نقاشی این جام بسیار هنرمندانه دورتادور آن انجام شده است. تصویرگر این جام بز را به حرکت واداشته و آن را با حرکت جهشی به درخت نزدیک کرده است. حرکت در این تصاویر به خوبی مشاهده میشود.
مدتی بعد از اعلام این خبر، انجمن فیلمسازان انیمشین ایران اعلام کرد که قصد دارد با تهیهی فیلمی از این اثر به انجمن جهانی انیمیشن پیشنهاد بدهد که بز شهر سوخته را نماد پویانمایی جهان انتخاب کند. فیلمسازان راهی زابل شدند و از آنجا به شهر سوخته رفتند، جایی در پنجاهوششکیلومتری زابل، اما اثری از جام سفالین در مخازن شهر سوخته نبود. موزهی زاهدان هم اعلام کرد که چنین چیزی به این موزه انتقال نیافته و آنجا بود که بز جهنده به سوژهای رسانهای بدل شد.
وقتی موزهی ملی اعلام کرد که قانون انتقال یافتههای حاصل از کاوشهای باستانشناسی به موزهی ملی ایران سالهاست لغو شده و این آثار به مخازن محوطههای باستانی یا موزههای استانی انتقال مییابند، شایعهی گم شدن جام قوت گرفت. سرپرست کاوشها هم، که از یافتن این اثر خبر داده بود، در ایران نبود تا پرده از راز محل نگهداری جام بردارد، تلاشها برای یافتن او، که گفته میشد در ایتالیا یا اتیوپی ساکن است، راه به جایی نبرد.
آخرین احتمال: گنجینهی موزه ملی
گروهی ویژه در سازمان میراث فرهنگی و گردشگریِ وقت مأمور شد تا جام سفالین را پیدا کند. این گروه اصرار داشت که جام شهر سوخته در موزهی ملی است و موزهی ملی هم اعلام میکرد که سالهاست اثری از شهر سوخته تحویل نگرفتهایم. در نهایت از امنای اموال موزهی ملی استعلام شد، اما کسی از این شیء گرانبها، که مجلس شورای اسلامی را هم بههم ریخته بود، خبر نداشت. محمدرضا کارگر، رئیس وقت موزهی ملی ایران، اعلام کرد که تنها جای باقیمانده یکی از گنجینههای موزه است که مجموعه اشیاء حاصل از حفاریهای پیش از انقلاب در آن نگهداری میشود و امیناموالی که مسؤولیت نگهداری از آنها را بر عهده دارد برای نظارت بر چیدمان آثار موزهی ملی در نمایشگاه امپراتوری ازیادرفته در لندن به سر میبرد.
طبق مقررات، گشایش گنجینههای موزهی ملی بدون حضور امیناموال مسؤول حراست از آن گنجینه ممکن نیست. خانم جعفرمحمدی از لندن فراخوانده شد تا شاید گره کور بیخبری از جام سفالین شهر سوخته به دستان او باز شود و شد.
هیاهو برای نشانیِ اشتباه
جنجال وقتی تمام شد که یک روز گرمِ مردادی درِ گنجینه را به روی خبرنگاران گشودند تا همه از صحت و سلامت جام سفالین و بز جهنده مطمئن شوند. زهرا جعفرمحمدی، مسؤول گنجینه اشیای شهر سوخته، جام منقوش به بزِ پَران را در دست گرفته بود و برچسب کوچک سفید چسبیده به ظرف عدد ۱۳۵۶ را نشان میداد؛ ۲۷ سال قبل از تاریخی که سرپرست ایرانی گروه حفاری زمان کشف اثر یاد کرده بود.
در جمع خبرنگاران اعلام شد که این اثر در دههی ۱۳۵۰ خورشیدی، وقتی مارتیسو توزیِ ایتالیایی سرپرستی هیأت کاوش را بر عهده داشت، پیدا شد و آن زمان مقرر بود که همهی یافتههای حاصل از کاوشها به موزهی ایران باستان منتقل شوند.
گروه ویژهی سازمان میراث فرهنگی در جریان رهگیری اثر به گزارشی از کاوشهای هیأت ایرانیایتالیایی شهر سوخته در مجلهای به تاریخ ۱۹۸۳ میلادی رسیده و نتیجه گرفته بود که اثر هنگام حضور گروه ایتالیایی در ایران، و پیشتر از زمانی که آقای سیدسجادی اعلام کرده بود، پیدا شده و همان زمان به موزهی ملی منتقل شده است.
شهر سوخته؛ سرزمین عجایب
شگفتیهای شهر سوخته به این جام سفالین، که کهنترین انیمیشن جهان لقب گرفت، ختم نمیشود. این شهر قدیمی که قرنهای متمادی زیر پوششی ضخیم از شنهای روان کویر پنهان بود، بازماندههای شگفتانگیزی را در خود نهان کرده است؛ جمجمهای جراحیشده در گور دختری دوازدهساله، چشم مصنوعی ساختهشده از قیر و چربیهای حیوانی در گور زنی جوان، و تختهنردی با شصت مهره از گوری که به گور شمارهی ۷۶۱ مشهور شد، این تختهنرد بسیار قدیمیتر از نمونه مشابهی است که در گورستان سلطنتی اور در میانرودان به دست آمده بود.
شهر سوخته از معدود محوطههای باستانی در ایران است که اثر بهدستآمده از حفاریهای آن، همزمان با مراحل کاوش، از منظر دیرینشناسی، انسانشناسی و گیاهباستانشناسی نیز بررسی شده است. نتایج این پژوهشها به ما کمک میکند که تصویری واقعیتر و روشنتر از این زیستگاه کهن و مردمانش داشته باشیم. کوچهها و خانههای منظم و لولهکشی آب و فاضلاب با لولههای سفالی از وجود برنامهریزی شهری خبر میدهد، زیورآلات و پارچههای رنگارنگ و لوازم آرایشی مانند سرمهدان و شانه از گورهای زنان نشان میدهد که شکل ظاهری زنان اهمیت داشته و تولیدات پارچهای و آرایشی و زیورآلات در این شهر متنوع بوده، بقایای خوراکی در گورها و مناطق مسکونی نشان میدهد که مردم این شهر از گوشت گوسفند، ماهی، گاو، تخم اردک و غاز، کشمش، گشنیز، عدس، جو، انواع میوهها، لبنیات، آرد کنجد، خیار، انگور، خربزه، هندوانه، پستهی وحشی و زیره برای غذا و از آبانگور و ماءالشعیر برای نوشیدنی استفاده میکردند و وجود مُهر در گورهای زنان، که در آن دوران بهصورت گواه مالکیت استفاده میشده، نشان از این دارد که حق مالکیت و فعالیتهای اجتماعی برای زنان شهر سوخته به رسمیت شناخته شده بود.