نویسندهی برندهی جایزهی نوبل ادبیات به تهران میآید. بار اولی که «اورهان پاموک» به ایران آمد سال ۸۲ بود و هنوز نوبل ادبیات قسمتش نشده بود، هرچند که شهرت بینالمللیاش همان سالها هم کم نبود، حالا اینبار او برای دیدار با خوانندگان ایرانی آثارش و دیدار با اهل ادبیات و نوشتن، هفتهی دوم اسفند به تهران میآید.
این سفر به مناسبت رونمایی از یکی از مشهورترین آثار او «جودت بیک و پسرانش» انجام خواهد شد. «ارسلان فصیحی» مترجم برخی از آثار پاموک به فارسی از مدتها پیش مشغول ترجمهی این رمان بوده است. فصیحی میگوید: «پاموک میداند که در ایران طرفداران بسیاری دارد، حتی در جریان چندوچون ترجمهی آثارش هم هست و طی این سالها بارها از من دربارهی اقبال و استقبال کتابهایش پرسوجو کرده و من هم فارغ از کیفیت و کمیت ترجمهها او را در جریان کارهایش گذاشتهام. وقتی دیدم زمان انتشار ترجمهی رمان «جودت بیک و پسران» نزدیک است به ناشر کتاب پیشنهاد کردم برای مراسم رونمایی این اثر پاموک را دعوت کنیم تا هم دیداری با اهل ادبیات تازه کند و هم اینکه با نسل جدید خوانندههای ایرانیاش آشنا شود. از همان اولین مکاتباتی که دربارهی این سفر با او داشتم، پاموک مشتاقانه از این دعوت استقبال کرد و گفت دلش میخواهد در فضایی کاملاً غیرسیاسی بیاید به ایران و با خوانندگانش دیدار کند، البته تأکید داشت دوست دارد در این دیدار فرصتی فراهم شود تا جلسات ادبی با نویسندگان و مترجمان ایرانی داشته باشد و با آنها به تبادل نظر بپردازد و تجربههایش را به اشتراک بگذارد.»
آنطور که از برنامهریزیهای ناشر و مترجم رمان «جودت بیک و پسرانش» برمیآید سفر پاموک به ایران در هفتهی دوم اسفند ۱۳۹۳ خواهد بود و در کنار مراسم رونمایی از این رمان پرحجم و تاریخی سمینارها و نشستهایی با اهل ادبیات ایران هم برگزار خواهد شد. فصیحی میگوید: «پاموک آثار کلاسیک فارسی را خیلی خوب میشناسد، شاهنامه را بارها خوانده، البته بیشتر بر اساس نسخهی انگلیسی شاهنامه را میشناسد، اما با بسیاری از افسانهها و داستانهای کلاسیک ایرانی آشناست و این خوانشها حتی در رمانهایش هم خودشان را نشان میدهند. در رمان «نام من سرخ» این اشارهها به اوج میرسند و متن اصلی میشوند و او با خطی داستانی که از تاریخ نگارگری در ایران میگنجاند نشان میدهد این تسلط تا چه اندازه است.»
فصیحی ادامه میدهد: «با اینحال او دوست دارد با نویسندگان ایرانی معاصر هم آشنا شود. در نامهنگاریهایش گفته بود از ادبیات امروز ایران تنها آثاری از «صادق هدایت»، «فروغ فرخزاد» و «صمد بهرنگی» را خوانده است، و سال ۸۲ هم آشنایی نسبی با نویسندگان و فضای ادبی ایران پیدا کرده و خاطرهی همان دیدار سبب شده اینبار با اشتیاق بیشتری به ایران بیاید، در این سفر همسرش هم او را همراهی میکند و پاموک قصد دارد بعد از تهران دوباره به اصفهان برود و اینبار سری به شیراز هم بزند.»
«جودت بیک و پسرانش» رمانی که پاموک در ۱۹۸۲ نوشته و اولین کتاب او محسوب میشود، برای ملت ترک به واسطهی حوادث تاریخی که در آن روایت میشود از اهمیت ویژهیی برخوردار است؛ رمانی هزارصفحهای که روایتی است از سه نسل از مردم ترکیه، از روزگار مشروطیت ترکیه در ۱۹۰۵ آغاز میشود و پاموک خواننده را با روایتی تودرتو از زندگی و فضای حاکم بر ترکیه روبهرو میکند و به روزگار جمهوریت و حوادثی که در دههی ۳۰ میلادی در این کشور رخ داد میرساند و در پایان با بازماندگان آن میراث در اوایل دههی ۸۰ مواجه میشویم. این کتاب همان موقع به عنوان کتاب سال ترکیه انتخاب شد و خیلی زود جایزهی ادبی «اورهان کمال» را از آن خود کرد. فصیحی میگوید این کتاب برای پاموک در میان آثارش ارزش ویژهای دارد و هنوز خودش آن را یکی از بهترین آثارش میداند: «جانمایههای استخواندار این رمان آنقدر زیاد است که میشود گفت نویسنده تمام هنرش را چه در روایت داستانی و چه دانش تاریخیاش در آن گنجانده است.»
پاموک در حال حاضر یکی از محبوبترین چهرههای روشنفکری ترکیه محسوب میشود، بنیاد آکادمی نوبل ادبی او را به خاطر مواجههی فرهنگها در آثارش و بیان روح افسردهی سرزمیناش لایق دریافت این جایزه دانست و او را مردی که به توازن میان شرق و غرب در آثارش میپردازد لقب داد.
سفر سال ۸۲ پاموک به تهران به یک دیدار خلاصه شد. هر چند او بعد از بازگشت از ایران یادداشتی برای روزنامهی گاردین دربارهی تهران نوشت. او در آن یادداشت با عنوان «خیابان انقلاب» به روایت حالوهوای این شهر پرداخته بود. «جودت بیک و پسرانش» سومین ترجمهی فصیحی از پاموک است، او پیشتر «قلعهی سفید» و «زندگی نو» را از او ترجمه کرده بود. فصیحی میگوید پاموک را از ابتدا در جریان ترجمههای آثارش میگذارد: «اینبار در ترجمهی «جودت بیک…» هم به کلمهای برخوردم که یک اصطلاح رایج سیاسی در دههی هفتاد ترکیه بود، اما معادلش را نمییافتم و دستآخر خود پاموک بود که معادل انگلیسیاش را برایم یافت و ترجمهی فارسی این اصطلاح برایم مهیا شد. این دیدار و آمدن به تهران هم به نظرم باعث میشود جنبوجوش خوبی در فضای ادبی ایران ایجاد شود و خوانندگانش بلاواسطه حرفهای او را بشنوند و او هم با نویسندههای ایرانی به تبادل نظر بپردازد و البته بهواسطهی شهرتی که دارد راه را برای آمدن نویسندههای دیگر به ایران هموار و مهیا کند.»
احتمالاً اورهان پاموک میداند که در ایران چقدر محبوب است، پروازهای مستقیم تهران استانبول اینروزها خیل زیادی از مشتاقان را رهسپار زادگاه او میکنند و در میان این خیل مسافران هستند آدمهایی که با یک جلد از کتاب «استانبول، خاطرات و شهر» یا ترجمهی افست «موزهی بیگناهی» او راهی این شهر بشوند و حتماً هم سری به موزهای که او بر اساس همین رمان ساخته میزنند و دمی به دل این رمان پرشور سفر میکنند و شاید همین فهرست مراجعانی که راهی این موزه شدهاند در این اشتیاق برای سفر به ایران بیتأثیر نباشد. حالا در تهران این دیدار احتمالاً هفتهی دوم اسفند را پرماجرا خواهد کرد. جزئیات بیشتر این سفر بهزودی در شبکه آفتاب منتشر خواهد شد.