مسؤول حراست میگوید: «این سریال درحاشیه که مشکلی نداره، همهچیزش خوبه، کلی هم میخندیم. چرا نباید پخش بشه؟» سوپروایزر هم که کنار دست او در اتاقک نگهبانی ورودی بیمارستان نشسته بود، سر تکان میدهد: «اینجا همه این سریال را میبینند و برای پخش آن هم مشکلی وجود ندارد.» نظافتچی کنار نگهبان نشسته. «حالا یه سریالی پخش میشه مردم ده دقیقه میخندند، شما رسانهها اینقدر جوسازی میکنین که نگذارین پخش بشه.» دربان بیمارستان هم حرفش را تأیید میکند: «دروغ محضه خانم! کدوم اعتراض؟» این جملهها پاسخِ تعدادی از کارکنان بیمارستان تخصصی جراحی پلاستیک تهران است به این پرسشها: «در این بیمارستان سریال «درحاشیه» پخش میشود؟ شنیده شده که پزشکان در بیانیهای معترض به پخش این سریال شدهاند. آیا پزشکان یا کارکنان بیمارستان با پخش آن مشکلی ندارند؟»
تا امروز سیزده قسمت از این سریال پخش شده و در همین مدت کوتاه بازخوردهای متفاوت به دنبال داشته است. مهمترین آنها نامهی علیرضا زالی، رئیس سازمان نظامپزشکی، به رئیس سازمان صداوسیماست که در آن خواستار توقف پخش این سریال شده. در بخشی از این نامه آمده است: «بزرگنمایی و استفاده از اشارات شیرین اگر بهدرستی استفاده شود، موجبات بهجت درونی و نشاط را ایجاد میکند، اما ساخت سریال بهظاهر طنزی که در آن پزشکان بهنحوی به تمسخر گرفته میشوند، و تصویری غیرمنصفانه و همراه با لودگی از آنها نمایش داده میشود، نه فایدهای در اصلاح امور دارد و نه سببساز شادی است.»
صداوسیما تاکنون پاسخی به این نامه نداده است. از سوی دیگر مشاور رئیس سازمان نظامپزشکی از اعلام آمادگی بیش از هفت هزار تن از پزشکان برای شرکت در تجمع علیه رویهی صداوسیما خبر داده است، با طرح این پرسش که «چرا برای سایر حرفهها و مشاغل سریال طنز ساخته نمیشود و آنان مورد انتقاد قرار نمیگیرند».
جدا از این نامه، آنچه در بیمارستانهای تهران میگذرد موضوع دیگری را مطرح میکند که نشان از علاقهی پزشکان و کارکنان بیمارستان به این سریال دارد.
ساعت هشتونیم شب است و کانال تلویزیون در اورژانس یکی از بیمارستانهای منطقهی شش روی شبکهی سه تنظیم شده است. گفتوگوی کارکنان نشان میدهد بیصبرانه منتظر پخش سریال هستند و نهتنها پخش اول بلکه تکرار آن را هم میبینند.
حراست میگوید به هیچ خبرنگاری اجازهی ورود نمیدهد حتی اگر خبرنگار «شبکه آفتاب» باشد. میگوید: «دیشب و پریشب هم اگر میآمدید تعدادی از پزشکان را در حال دیدن این سریال میدیدید. اینجا کسی مشکلی با این سریال ندارد. سوپروایزر حرفش را تأیید میکند که «وقتی سریالی عنوان طنز میگیرد، تکلیفش مشخص است. اعتراض به این سریال محلی از اعراب ندارد».
شاید برای همین است که سهشنبهشب، یعنی هجدهم فروردین ماه، در پخش این سریال دقایقی تأخیر میشود و به جای تیتراژ آغازین سریال فیلم کمدیِ نورمن ویزدوم را نشان میدهند، تعداد بازدیدکنندگان سایت شبکهی سهی صداوسیما بالا میرود و صفحهی این سایت هم بهراحتی باز نمیشود.
در یکی دیگر از بیمارستانهای تهران، سؤال تعدادی از پزشکان شیفت این است: «نکند که سریال دیگر پخش نشود؟» که نوار زیرنویس پخش با تأخیر سریال آنها را از نگرانی درمیآورد. با شروع سریال مینشینند پای دیدن آن و صدای خندهشان در فضای بیمارستان میپیچید. همهچیز در این سالن مثل همیشه است. همه برای ساعتی روی صندلیها نشستهاند و تلویزیون میبینند. بیماران هم، تا نوبتشان برسد که نزد پزشک بروند، چشم به صفحهی تلویزیون دوختهاند.
دختر دانشجو، قبل از اینکه برخیزد و در اتاق پزشک را باز کند، میگوید: «سریالهای مدیری خیلی تکراری شده. اصلاً هم خندهدار نیستند. مدیری باید کمی بیشتر برای انتخاب موضوعاتش وقت بگذارد.»
شبی دیگر در بیمارستانی در شرق تهران هم ماجرا از همین قرار است. با اینکه بخش اورژانس و آزمایشگاه یک لحظه آرامش ندارد و بیماران تصادفی روی برانکارد با نالههای جانکاه جابهجا میشوند و همراهان بیماران حال خوشی ندارند، از ساعت یک ربع به نُه کانالهای تلویزیون روی شبکهی سه تنظیم میشود. نگهبان بخش حواسش به تلویزیون است. مخاطبان سریال «درحاشیه» روی صندلیهای روبهروی تلویزیون نشستهاند و گاهوبیگاه با دیالوگ بازیگران همراه میشوند. یکی از بیماران، که ایستاده و نگاه میکند، به بغل دستیاش میگوید: «داره پزشکها رو مسخره میکنهها! خوبشون میکنه. جون ما رو به لب رسوندن. الآن ساعت نُه شبه و همه با هم برای خوردن شام رفتن. یکی نیست بهشون بگه یکی یکی برید، بالاخره یکی پاسخگوی مریضها باشه.» بغلدستی ناخوشاحوال سرفههای خشکی میکند و میگوید: «بله. پزشکی که چشم من رو عمل کرد به عنبیهام آسیب رسوند. هیچکس هم نیست در این بیمارستان جوابگو باشد.»
در میان همین گفتوگوها پیرزنی بیمار از روی صندلی بلند میشود و روی زمین دراز میکشد. هرچه به او میگویند، که برود روی یکی از تختها دراز بکشد، قبول نمیکند: «میخواهم تلویزیون ببینم.» بوی مواد ضدعفونی در هوا پیچیده.
یکی از مسؤولان بخش میگوید که همین الآن پزشکان هم دارند این سریال را میبینند «شاید تحتتأثیر قرار بگیرن».
آن سوی درهای بیمارستان نقدها به این سریال ادامه دارد. پزشکی در صفحهی شخصی خود در فیسبوک نوشته: «ظاهراً این انحطاط شدید مهران مدیری سر پایان یافتن ندارد. تمام این ویدیو را، که لابد بناست مستوره باشد و بگوید چقدر ما را خواهد خنداند، نگاه کردم، لبخندم هم نیامد. توی دلم هم لذتی نبردم. فقط گاهی چندشم شد. ما چه گناهی کردهایم که به جای «تئوری بیگبنگ»، «آفیس»، «فرندز»، «کاپلینگ»، «ساوث پارک»، «فمیلی گای» و «ترتی راک» باید اینها را ببینیم و پول مالیاتی که به زور، و روی قبض برق، ازمان میگیرند صرف ساخت این چیزها شود؟» در برابر این نگاه در شبکههای اجتماعی سایتهایی برای حمایت از این سریال راه افتاده است. در این صفحه تیغ تیز نقد به جای سریال به جامعهی پزشکی دوخته شده و حتی از برخی از نمایندگان مجلس هم نقل شده که این سریال دارد از درد دل مردم میگوید و سریالهای طنز نباید، تنها به دلیل نقد یک سری از مشاغل، متوقف شود.
پزشک متخصصی که از اعضای هیأتمدیرهی یکی از بیمارستانهای دولتی است میگوید بسیاری از نقدهایی که این سریال به پزشکان دارد درست است و اگر منصف باشیم باید این نقدها را بشنویم، «هرچند گاهی خشک و تر با هم میسوزند. بهخصوص پزشکان بیمارستانهای دولتی که از جان و دل برای بیماران مایه میگذارند، اما برخی از پزشکان بخش خصوصی بیشتر از درمانِ بیمار به فکر هزینهها هستند».
احمد نجاتیان، قائممقام سازمان نظام پرستاری، معتقد است این سریال بخشی از واقعیتهای بیمارستانهای کشور را به تصویر کشیده. گویا سازمان نظام پرستاری هم چنین تجربهای را با سریالهای مدیری داشته است. «آقای مدیری در یکی از برنامههای «باغ مظفر» بخشی را اجرا کرد که در آن مقطع ما این گونه تشخیص دادیم که توهینی به جامعهی پرستاری صورت گرفته، این موضوع را طی نامهای با او در میان گذاشتیم و آقای مدیری، بدون اینکه به برنامهی خودش تعصب نشان بدهد، آن را اصلاح کرد.»
او جامعهی پزشکی را به صبر دعوت میکند. «تا پایان سریال صبر کنیم و ببینیم که این سریال طنز چه پیامی برای جامعه و پزشکان دارد و چه تصویری از جامعهی پزشکی ایجاد میکند.»
سریال با همهی حاشیهها دارد به کار خود ادامه میدهد. در بخش آزمایشگاه تعداد زیادی از بیماران ایستاده و نشسته سریال را دنبال میکنند. شاید چون کار دیگری در این لحظات نمیتوانند انجام دهند اما سریال که تمام می شود، آنهایی که چشم به مانیتور دوخته بودند، یکی یکی بلند میشوند میروند. زمان پخش اخبار میرسد و دیگر کسی ننشسته تا به خبرها گوش دهد. صدای ناله و بوی درد با هم قاطی شده است.
میشه توضیح بدید که در شبکه آفتاب چه اتفاقی رخ داده؟ تا سال گذشته شبکه آفتاب برای من یک اتفاق بینظیر بود. مجموعهای از مقالات منحصر به فرد که هیچ وقت در هیچ نشریه و سایتی ندیده بودمشان. ولی چند وقتی است که مطالبی که در شبکه آفتاب منتشر میشه در حد چرندیات سایتها و روزنامههای زرد پایین اومده. این همه سوژه زرد و گزارشهای سخیف واقعا جای تاسف داره
[…] تماشای «در حاشیه» در بیمارستان – Aftab Net Daily […]